پارسیانجمن: احمدِ کسروی کافنامه را در سالهای ۱۳۱۴ و ۱۳۱۵ در ماهنامههای پیمان و ارمغان چاپ کرد و با آن که ۹ دههای است که از چاپخشِ آن میگذرد، هنوز ریزبینیهایی بسیار در آن هست که پژوهشگران بی نیاز از خواندن و بررسیِ این گفتار نیستند.
یحیی ذکاء که پس از کشته شدنِ کسروی نوشتههای ایشان، مانندِ همین کافنامه، را یکیک گرد آورد و چاپ کرد، در پیشگفتار این نبیگ نوشته است: «کتابی که اینک در دسترسِ خوانندگانِ گرامی نهاده میشود از نوشتههای ارجدار و دانشمندانهی شادروان احمدِ کسروی در پیرامونِ یکی از پسوندهای مهمِ زبانِ فارسی است. این کتاب در زمینهی خود برایِ کسانی که به استقلال و استواری و تواناییِ زبانِ فارسی دلبستهاند و در این راه میکوشند راهنمای بزرگ و سودمندی تواند بود.»
کسروی خود در پیشگفتارِ این نبیگ نوشته: «در این هنگام که در ایران جنبشی دربارهی زبانِ فارسی برخاسته و کسانی میخواهند این درختِ کهن را بارِ دیگر سرسبز و بارور گردانند یکی از بهترین راههای این کار همانا پیشوندها و پسوندها را که به جای رگهای آن درخت میباشد، زنده گردانیدن است.
زبانهای آریایی که فارسیِ ما نیز یکی از آنها است، رُست آنها از دو راه است: یکی به هم پیوستنِ واژهها و دیگری افزوده شدنِ پیشوندها یا پسوندها به واژهها. به سخنِ دیگر، واژههای نخستینِ یک زبان بسیار اندکاند ولی سپس از راهِ به هم پیوستنِ دو یا چند واژه و یا به دستیاریِ پیشوند و پسوند شمارهی واژهها چندین برابر میشود. چنان که در پارسی چه بسا که از یک واژه ده واژه بیشتر پدید میآید. چنان که از راه، راهرو، راهنما، راهشناس، راهبر، راهزن، راهدارخانه، راهوار، شاهراه، همراه، گمراه، بیراه، راهگذر، راهنمون، راهی، راهسپار، چهارراه، سربراه، راهآورد و دیگر مانندهای اینها.
هر زبانی که روی به مُردن میگذارد نخست راههای رُست را گم میکند و سپس کمکم روی به نابودی میگذارد. زبانِ ایران نیز در این چند سده که گرفتارِ درآمیختگی با واژههای عربی بوده نیروی رُست آن بسیار سست گردیده و از جمله پیشوندها و پسوندها برخی از آنها فراموش گردیده و از میان رفته و برخی که بازمانده بسیار کم به کار میرود و نویسندگان و گویندگان کم به آنها میپردازند. کسان، اگر در نگارشهای امروزه باریکبین شوند، خواهند دید که نویسندگان کمتر آگاهی از پیشوندها و پسوندها دارند و دستور به کار بردنِ آنها را نمیشناسند و از این جای است که بیشتر عبارتهای ایشان نکوهیده و زشت است. برایِ نمونه به جایِ عبارتِ «غیر قابلِ تحمل» که ترجمهی یک عبارت اروپایی است و امروز در نگارشها و گفتوگوها رواج گرفته اگر پاسِ شیوهی زبانِ فارسی را نگاهداریم باید به جایِ آن «برنتافتنی» گفت که بسیار سادهتر و آسانتر است. یا به جایِ «غیرِ قابلِ اشتعال» «نسوزا» یا «نسوز» میتوان گفت.»
به دنبالهی این پیشگفتار، کسروی به ۱۸ گونه کاربردِ پسوندِ کاف در پارسی پرداخته و آنها را یک به یک برشمرده است.
«کافنامه»ی احمدِ کسروی را از «این جای» بارگیرید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر