زندگی ايرانيان همواره همراه با جشن و شادی بوده است. جشن سَده، يکی از جشنهای بزرگ ايرانيان است که در آغاز شامگاه دهم بهمنماه، پس از چهل روز از شب چله و پنجاه روز مانده به نوروز برگزار می شود.
گروهی از دانشمندان نام سده را بر گرفته از شماره سد (صد) میدانند. ابوريحان بيرونی مینويسد: «سده به چم (يعنی) سد و يادگار اردشير بابکان است و در شَوَند و پيدايش (علت و سبب) اين جشن گفتهاند که هرگاه روزها و شبها را جداگانه بشمارند، تا پايان سال شماره (عدد) سد بدست میآيد. گروهی گويند که در اين روز زادگان کيومرث درست سد تن شدند و يکی از خود را بر همه پادشاه گردانيدند. »
ديدگاه (نظر) ديگر اين است که از آغاز آبان ماه که آغاز سرمای زمستانی است تا ده بهمن که جشن سده است سد روز، و از ده بهمن تا نوروز پنجاه روز و پنجاه شب است که روی هم سد ميشود. شب ها از اين روی شمرده می شوند که پس از اين روز، آدمی به آتش دست پيدا کردهاست و شب هم مانند روز روشن، گرم، و زندهاست.
ديدگاه (نظر) ديگر اين است که از آغاز آبان ماه که آغاز سرمای زمستانی است تا ده بهمن که جشن سده است سد روز، و از ده بهمن تا نوروز پنجاه روز و پنجاه شب است که روی هم سد ميشود. شب ها از اين روی شمرده می شوند که پس از اين روز، آدمی به آتش دست پيدا کردهاست و شب هم مانند روز روشن، گرم، و زندهاست.
گروهی ديگر می گويند که پيوند دادن شماره سد به جشن سده از ساختههای تازه تر هستند که در ياد داشتهای کهن (متون قديمی) نيامدهاند. اين گروه بر اين باورند که سَدَه در زبان اوستايی به آرش (معنای) برآمدن و تابيدن است و پيوندی (ارتباطی) با شماره سد ندارد. اگر نخستين روز زمستان را زايش (تولد) ديگری برای خورشيد يا مهر بدانيم، میتوان سده را هماهنگ با جشن گرفتن در دهمين و چهلمين روز زايش کودکان در آيين های کهن و زنده ايرانی دانست که در همه سرزمينهای ايران برزگ برگزار میشود.
فردوسی بزرگ، داستان پديدآمدن آتش و بنياد نهاندن جشن سده را در شاهنامه اين گونه آوردهاست که هوشنگ شاه با چند تن از نزديکان خود از کوه میگذشتند که مار سياهی پديدار شد. هوشنگ سنگ بزرگی برداشت و به سوی آن پرتاب کرد. سنگ، به سنگ ديگری برخورد کرد و از برخورد آنها آتشی برخاست.
فروغی پديد آمـد از هـر دو سنـگ - -دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
يکی جشن کردآن شب وباده خورد -سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنـگ ماند اين سده يـادگـار بسی باد چـون او دگر شهـريـار
در آيين جشن سده، نزديک فروشد (غروب) خورشيد خرمنی از هيزم آتش زده میشود. ساعتها به درازا (طول) میکشد تا زبانه های (شعلههای) آتش فروکش کند. با فروکش کردن آن، مردم بويژه نوجوانان و جوانان برای پريدن از روی آتش به بوتههای پراکنده نزديک می شوند و با پريدن از روی آن به شادی می پردازند. جوانان تا نيمههای شب پيرامون آتش سده میمانند. در گذشته همه که چشمدار (منتظر) فروکش کردن زبانه های آتش بودند، اسبسوارانی زودتر از ديگران خود را به آتش زده و هنرنمايی میکردند. کشاورزان میکوشيدند اندکی (مقداری) از خاکستر را بردارند و به نشانه پايان يافتن سرمای زمستان، گرما را به کشتزارهای خود ببرند.
با گذشت هزاران سال دگرگونی های چندانی (تغييرات محسوسی) در شيوه برگزاری جشن سده پديد (به وجود) نيامدهاست. امروزه نيز جشن سده، در بسياری از شهرهای ايران و برخی از کشورهای جهان از سوی دوستداران اين آيين کهن برگزار ميشود. برای نمونه، جشن سده در کرمان در بيرون شهر انجام می شود و همه مردم در آن جا گرد می آيند و به شادی می پردازند، در تهران اين جشن با شکوه فراوان در باغ کوشک ورجاوند برگزار میشود، در شيراز جشن سده در برابر کعبه زرتشت در نزديکی تخت جمشيد برگزار می شود، خانوارهای کوچ کننده (عشاير) در سيرجان و بافت شب دهم بهمن آتش بزرگی بنام آتش جشن سده، با چهل شاخه از درختان هرس شده که نشان چهل روزِ چله بزرگ است در ميدان ده برمی افروزند و میخوانند: "سده سدهِ دهقانی/ چهل کنده سوزانی/ هنوز گويی زمستانی".
تارنمای پـارســی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر