- از خبر واگذاری بنگاههای اقتصادی سپاه چند روز گذشته و انگار گوش فرماندهان این نهاد نظامی بدهکار دستور خامنهای نیست.
- مصباحی مقدم عضو جمع تشخیص مصلحت نظام گفته «اداره امور کشور دست روحانیون نیست»
- آیا آنطور که اصلاحطلبان میگویند سپاه قصد کودتا دارد و خود را برای فردای پس از مرگ خامنهای آماده میکند؟
- روحانی چه نقشی برای اصلاحطلبان بازی میکند که این روزها به هر قیمتی پشت دولت او ایستادهاند؟
کیهان لندن، برزو فارسی- محمدصالح جوکار معاون پارلمانی سپاه و نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی از دستور علی خامنهای مبنی بر واگذاری بنگاههای اقتصادی سپاه و ارتش ابراز بیاطلاعی کرده و گفته است: «من نتوانستم به چنین ابلاغیهای دسترسی پیدا کنم و آن را ندیدم.»
او در گفتگو با اعتمادآنلاین، با بیان اینکه «من نمیدانم این خبر که شما میگویید وزیر دفاع اعلام کردند از کجاست» افزود: «بحث این است که این خبر میگوید سپاه و ارتش فعالیت اقتصادی دارند که جای سوال است! مثلاً قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء در پروژههای دولتی شرکت میکند اما نه پول میگیرد و نزدیک به ۳۰ هزار میلیارد از دولت طلب دارد با این حال پروژهها را انجام میدهد. پروژههایی که سپاه دارد اقتصادی نیست و درآمدزایی ندارد که بخواهد از آن استفاده کند.»
جوکار با بیان اینکه «فعالیتهای اقتصادی سپاه به قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء خلاصه میشود» تصریح کرد: «این قرارگاه پروژههای عمرانی را انجام می دهد بدون اینکه نفعی برایشان داشته باشد. غالبا هم در این زمینه بیش از آنکه پول بگیرد کار و فعالیت ارائه داده است. من فعالیت اقتصادی در این مجموعه که منافعی برای سپاه به همراه داشته باشد نمیبینم.»
شنبه، ۳۰ دیماه، امیر حاتمی وزیر دفاع از دستور خامنهای برای واگذاری بنگاههای اقتصادی ارتش و سپاه خبر داد و ادعا کرد مسئولیت این کار به ستاد کل نیروهای مسلح واگذار شده و «ستاد کل در کل نیروهای مسلح این موضوع را دنبال میکند تا این نیروها از کارهای اقتصادی غیرمرتبط به هر دلیل، خارج شوند.»
فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح که پاسدار حسین باقری است تا امروز در این مورد سکوت کرده است؛ حتی پس از آنکه اسماعیل کوثری جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله تهران گفت اقدامات عمرانی و سازندگی سپاه و ارتش بر اساس اصول قانون اساسی است، وی واکنش نشان نداد.
حال تردیدها در این مورد که امیر حاتمی از قول خامنهای درباره دستور پیگیری واگذاری بنگاههای اقتصادی ارتش و سپاه خبر داده زیاد شده است. آنچه وزیر دفاع ادعا کرده چقدر واقعیت دارد؟ آیا او میتواند در این سمت به عنوان یک نظامی ادعایی خلاف واقع به نقل از فرمانده کل قوا یعنی علی خامنهای بیان کند؟ اگر این دستور صحیح باشد، چرا فرماندهان سپاه که از گروه دیگری به رهبر جمهوری اسلامی نزدیک هستند یا آن را کتمان و انکار میکنند یا میگویند که بر اساس قانون فعالیت میکنند و اصلا نه تنها درآمدی ندارند تازه طلبکار هم هستند!
آیا این احتمال وجود دارد که آنچه خامنهای دستور داده به مصلحت سپاه نباشد و آنها در مقابل آن ایستادگی کنند و این موضعگیریها و حتی سکوت فرماندهان ارشد این نهاد نظامی از جمله رییس کل ستاد نیروهای مسلح و فرمانده کل سپاه نشانی از اختلافی مهم و عظیم بر سر «سهم شیر» باشد که به چنین تناقضگوییهایی منجر شده است؟
بازخواست از رهبری باید در حیطه وظایف ایشان باشد
وبسایت شفقنا روز دوم بهمن در گفتگویی با غلامرضا مصباحیمقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از او پرسید «چرا برخی از مردم بسیاری از گرفتاریها بهخصوص مشکلات اقتصادی را از چشم روحانیون میدانند؟» او پاسخ داده است «باید از مردم خواست که دوباره برگردند و با توجه به قلمرو مسؤولیتهای روحانیت اظهار نظر کنند. برخی معتقدند که این کشور در دست روحانیت است، رهبری نظام، رییس قوه قضاییه، رییس خبرگان رهبری و رییس جمهور روحانیون هستند، اما اگر از این جایگاههای رسمی و حضور روحانیون بگذریم، اداره امور کشور دست روحانیون نیست […] رهبری از نظر قانون اساسی مجاز به ورود در امور اجرایی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیست […] بازخواست از رهبری باید در حیطه وظایف ایشان باشد.»
ترس از کودتای سپاه علیه دولت
همزمان با خبر وخامت حال جسمی علی خامنهای بعضی منابع غیررسمی از احتمال کودتای سپاه پاسداران علیه دولت روحانی توسط طائب رییس اطلاعات سپاه و جعفری فرمانده کل سپاه خبر داده و مطرح شده است که قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس مخالف این طرح است. این خبر غیررسمی یا شایعه هر چه هست آنقدر در بین بخشی از دولتیها و اصلاحطلبان اثرگذار بود که حتی بخشی از آنها از جمله حزب کارگزاران تلاش کردهاند خود را به سلیمانی نزدیک کنند. انتشار تیترهای پرطمطراق و مجیزگویی در وصف شجاعت و دلاوریهای او مثل «سردار ملی» و «هراس جهان از سردار سلیمانی» را جزو علائمی میتوان ارزیابی کرد که برخی اصلاحطلبان برای جذب او به کار بردهاند تا در روز موعود پس از مرگ خامنهای بتوانند حمایت بخشی از سپاه را در مقابل حزباللهیها و بسیجیهای تا دندان مسلح داشته باشند.
برادران طائب (مهدی و حسین) که یکی رییس اطلاعات سپاه و دیگری رییس قرارگاه امنیتی عمار است هر دو در آخرین سخنرانی خود و به طور کل اکثر موضعگیریهاشان روی دو مسئله تاکید میکنند که هر دو به دولت روحانی برمیگردد: «پروژه نفوذ و دوتابعیتیها» و «مذاکره بر سر موشکها و برجام.»
پس از سرکوب خشن تظاهرات سراسری و معترضان و آرام گرفتن موقتی اعتراضات، موج حمله به دولت از سوی جناح اصولگرا در سپاه و نمایندگان مجلس گرفته تا رسانهها و امامان جمعه و مراجع، شروع شد و آنها مثل کنه به جان کابینه و مدیران اجرایی افتادهاند.
آنچه امروز اصلاحطلبان را ترسانده قدرت بیحد و حساب سپاه است، بهخصوص آنکه به چشم دیدهاند سپاه در بزنگاههای اساسی شاید از خامنهای هم عبور کند و اتفاقاً در بدنه روحانیون هم در سراسر ایران کم نیستند کسانی که بر طبل سپاه میکوبند.
گروهی مطرح میکنند چرخش روحانی به سوی اصولگراها در دولت دوم از همین نگرانی سرچشمه میگیرد. بخشی از حمایتهای امروز اصلاحطلبان از روحانی با وجود اینکه او به هیچ یک از وعدههای اساسی خود مثل «رفع حصر»، «انتخاب وزراء و کابینه» از میان اصلاحطلبان، «عدم فیلترینگ فضای مجازی»، «اشتغالزایی»، «رسیدگی به مشکلات محیط زیست و آلودگی هوا»، «باز کردن فضای سیاسی»، «ثابت نگهداشتن نرخ ارز» و… عملنکرده، از ترس سپاه است که مبادا پس از مرگ خامنهای زیر چکمههای پاسداران له شوند.
در هیچ دورهای به اندازه امروز جناح اصلاحطلب چنین سنگ نظام را به سینه نزده است. حمایت تمامعیار آنها از نظام و شخص روحانی با توجه به سن و سال خامنهای آخرین کارت آنها برای ماندن در صحنه سیاسی است چون اگر از یک سو به هر دلیلی نظام سقوط کند، پروندهی سیاسی آنها بسته خواهد شد؛ و از سوی دیگر اگر مرگ خامنهای را از صحنه حذف کند، سپاه متشکلترین قدرت برای پر کردن خلاء است و در این صورت نیز اصلاحطلبان جایی در سیاست نخواهند داشت.
قدرت سپاه چنان زیاد است که حتی وقتی دولت به «اذن رهبر» مجبور میشود برای خواباندن صدای اعتراضات چهار میلیارد دلار از صندوق توسعه ارزی برداشت کند، ۲٫۵ میلیارد دلار آن را به سپاه برای افزایش توان نظامی میدهد و بقیه را صرف مقابله با مشکلات مردم از جمله آلودگی محیط زیست و کمک به زلزلهزگان کرمانشاه و… میکند.
القای ترس از سوریه شدن
موقعیت امروز اصلاحطلبان به ویژه مواضع تند آنها علیه اعتراضات و رأیدهندگان آن هم با القای تئوری سوریه شدن ایران پس از براندازی و تغییر، در واقع تجلّی ذهنی آنها از عاقبت خودشان و فراتر از منفعتپرستی است؛ «ترس و وحشت» از آینده است هم از سوی سپاه و هم از سوی جامعه. بنابراین با تمام قوا از حسن روحانی محافظت میکنند از جمله برای جانشینی خامنهای؛ آنها حتی از نقش سوپاپ اطمینان هم صرف نظر کرده و برای مثال درخواست رفع حصر موسوی و کروبی را، که شاید بتواند به پایین آوردن نقطهی جوش جامعه کمک کند، به فراموشی سپردهاند تا جایگاه خود را در حکومت محکم کنند.
اصلاحطلبان برای رفتار دوگانه امروزشان در برابر مردم و رأیدهندگان حتی به خود حق میدهند و از آنجا که نه تنها ایدهی «اصلاح»شان پی در پی با ناکامی روبرو شده بلکه اساسا حیات سیاسیشان در آستانهی سقوط قرار گرفته، در دو جبهه تلاش میکنند: از یک سو در مقابل براندازان برای حفظ نظام به هر شکلی که بتوانند ایستادهاند؛ و از سوی دیگر برای حفظ خود در دوران پساخامنهای، در صورتی که نظام استمرار پیدا کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر