۲۵ دی ۱۳۹۶

بدبیاری‌های جمهوری اسلامی ایران

عبارت  «بدبیاری یکی دو تا نیست» واقعا درباره وضعیت رژیم کنونی ایران صدق می‌کند. نخست یک زلزله‌ی شدید کشور را لرزاند؛ بعد تظاهرات سراسری در بسیاری شهرها به راه افتاد؛ سپس  بزرگترین نفتکش کشور‌ پس از برخورد با کشتی دیگری در دریا دچار آتش‌سوزی شد وآنگاه اکثریت اعضای کنگره آمریکا به تصویب قانون تحریم‌های جدید علیه تهران رای دادند.
سردمداران حکومت دینی ایران
اگر چه در ایران تظاهرات خیابانی فعلا فرو نشسته، اما اعتراضات به روش‌های مختلف وابزارهای دیگری دوباره از سر گرفته می‌شود.
البته تظاهرات به تنهایی برای سرنگونی رژیمی که موجودیت‌اش را بر اساس نظمی «شیطانی» متشکل از نیروهای تندرو دینی، امنیتی، بسیج، سپاه پاسداران و سرویس‌های اطلاعاتی و سرکوبگر دیگر تأسیس شده و اغلب خدمات اینترنتی را تحت کنترل خود گرفته یا آنها را مسدود کرده و بدون توجه به افکار عمومی جامعه بین‌المللی هزاران ایرانی را در سیاه‌چال‌هایش زندانی یا اعدام کرده، نمی‌تواند کافی باشد.
اما زمانی که واکنش مردم نسبت به این فجایع با فشارهای عمومی داخلی، بین‌المللی و اقتصادی همراه شود بی‌شک رژیم‌هایی مانند جمهوری اسلامی ایران را تضعیف خواهد کرد به طوری که در نهایت مجبور به تغییرات جزیی مانند چین، یا تغییرات کلی مانند روسیه یا همچون دولت‌های اروپای شرقی به صورت مسالمت‌آمیز سقوط  کرده  و یا مانند نظام لیبی سرنگون خواهد شد.
برای رژیم‌هایی چون حکومت ایران سرکوب تظاهرات و سایر نافرمانی‌های مدنی کار سختی نیست همانطور که در قیام‌های اخیر و همچنین در سال ۲۰۰۹ و پیش از آن مردم را سرکوب کرد. اما سرکوب تظاهرات پایان مشکل رژیم اسلامی نخواهد بود؛ نظام ولایت فقیه از چندین بیماری جدی و خطرناک رنج می‌برد. نخست اینکه این رژیم پیر و فرسوده شده و پس از چهل سال در دست گرفتن قدرت مطلق نه تنها هیچ توسعه‌ای نیافته بلکه نتوانسته به نیازهای مردم و نسل‌های جدید ایرانی پاسخ دهد. رژیم ایران همچنین از اختلافات و دسته‌بندی‌های درونی رنج می‌برد، از جمله درگیری‌های میان خود روحانیت که انسجام داخلی رژیم را تهدید می‌کند. علاوه بر این، نظام جمهوری اسلامی اکنون در حال پرداخت بهای جاه‌طلبی‌های رهبران مذهبی و نظامی‌اش  نیز هست که جنگ‌های پر هزینه منطقه‌ای را بر ملت ایران تحمل کرده‌اند. توسعه‌طلبی‌های تهران در منطقه به دلیل عدم پذیرش از سوی کشورهای منطقه‌ نمی‌تواند دوام بیشتری بیاورد.این عدم پذیرش و انزوای منطقه‌ای و دشمنی قدرت‌های بزرگ بخصوص ایالات متحده آمریکا در سایه ریاست جمهوری ترامپ که تصمیم گرفته عملکرد موسسات اقتصادی و نظامی ایران را از لحاظ فنی، تجاری و سیاسی  زیر ذره‌بین قرار دهد، شرایط را بر رژیم ایران سخت‌تر خواهد کرد.
این عوامل در کنار هم قادرند رژیم تندرو مذهبی ایران را که ماهیتی مخالف پیشرفت و همزیستی مسالمت‌آمیز دارد و بر ادامه جنگ و گسترش تروریسم اصرار می‌ورزد، سرنگون کند.
تظاهرات اخیر شاخص بسیار مهمی بود؛ این تظاهرات نشان داد که رژیم محبوبیت خود را حتی در حومه شهرها از دست داده است. پیشتر گفته می شد که مردم تهران و طبقه متوسط که در سال ۲۰۰۹ قیام کردند، نمی‌توانند سرنوشت ایران را تعیین کنند، چون قدرت رژیم در در مناطق خارج از پایتخت است؛ امروز اما همان مناطق علیه رژیم قیام کرده‌اند.
نظامی که خمینی تاسیس کرد فرسوده شده و در حال فرو ریختن است، سرنگونی این رژیم در آینده‌ای نه چندان دور به تدریج یا به سرعت صورت خواهد گرفت. سرنگونی حکومت ایران نه به دلیل اینکه  قدرت‌های بزرگ یا دولت‌های منطقه آن را می‌خواهند، بلکه به این دلیل است که ملت ایران مدت‌هاست آن را نمی‌خواهد. ملتی که نشان داد اکثریت  نیروهای مترقی آن چه در داخل و چه در خارج با جمهوری اسلامی مخالف‌اند.
در حال حاضر حفظ حیثیت رژیم ولایت فقیه در داخل و خارج برای مسئولان نظام مسئله بسیار مهمی است پس نباید تعجب کنیم اگر این رژیم برای بهبود زخم‌های داخلی‌اش و بهبود چهره‌اش که بر اثر این اعتراضات سراسری به شدت بر آن خدشه وارد شده، به جنگ‌افروزی بیشتری در خارج از مرزهای خود روی بیاورد تا با کسب پیروزی‌های کاذب و موقت در آن سوی مرزهای خود، زیان‌های ناشی از فقدان مشروعیت داخلی را جبران کند.
این همه اما در حالیست که جمهوری اسلامی ایران منابع مالی کافی برای اصلاح وضعیت اقتصادی ندارد، این اوضاع با تظاهرات گسترده در این کشور بدتر شده و اگر فعالیت نظامی خود در خارج از مرزها را گسترش و یا ادامه دهد،  اوضاع حکومت وخیم‌تر خواهد شد.
*منبع: شرق الاوسط
*نویسنده :عبد الرحمن الراشد
*ترجمه از کیهان لندن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر