خیزش سراسری مردم ایران علیه رژیم آخوندی، حرکتی درست و به قاعده و خردمندانه ای بود و با شعارهایی کوتاه و پرمعنی که نشان می داد که مردم ایران قصد تجاوز به مرزهای دیگران و اشغال خاک کشورهای همسایه را ندارند و از طرفی مایل نیستند که رژیم اسلامی به بهانه گسترش نفوذ خود در منطقه از نان سفره مردم ایران بدزدد و صرف اعمال مداخله گرانه و ستیزه جویانه خود کند. یعنی نه ربودن نان از سفره مردم را می پذیرند و نه تصرف سرزمین همسایگان را بخاطر آبروی مردم ایران، می پسندند.
هزاران سال پیش از اسلام، ایرانیان همواره آقای بزرگوار نیمی از جهان متمدن آن روز بوده اند و این بزرگی بعد از ورود اسلام به ایران هم، در زمان دیلمیان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزم شاهیان، صفویان و افشاریان و زندیان و بسیاری سلسه های دیگر و در زمان آقا محمدخان قاجار اولین پادشاه قاجار هم ادامه داشته است ولی در حال حاضر ملت ایران مایل است مرزهای کنونی و شناخته شده از طرف سازمان ملل را حفظ کند و اگر در نظام پهلوی، سلطان عمان، از پادشاه و ایران تقاضای کمک کرد و دعوت او را اجابت شد و ارتش ایران به عمان رفت و شورشیان کمونیست ظفار را تارومار کرد ولی در آنجا نماند و بدون چشم داشتی با خاک آن کشور، با تمام قوای اعزامی به ایران بازگشتند و به قول ثبت شده در تقویم های نظامی در 100 سال اخیر هیچ کشوری موفق نشده بود که ارتش خود را در سرزمین بیگانه به جنگ یک گروه چریکی بفرستد و پیروز برگردد!
مردم شعار میدهند «نیروی انتظامی- حمایت حمایت» ...! یعنی قیام آنها مسالمت آمیز است و آنها قصد آتش گشودن و یا سنگ پرتاب کردن به سوی آنها را ندارند وقتی به پاسداری که با موتور خود به زمین خورده و پایش صدمه دیده است و از ترس سلاح خود را به جمعیت نشانه رفته است، نزدیک می شوند و با مهربانی میگویند ما قصد کمک به ترا داریم که آسیب دیده ای! و پاسدار می پذیرد و سلاح به سوی آنها نمی گیرد. حتی به آخوندی که ناگهان وسط جمعیت گرفتار شده است اخطار میکنند «زود و با سرعت دور شو»! بدون آنکه قصد صدمه زدن به او را داشته باشند و این اوج بلوغ یک ملت است زیرا میداند اگر زد و خوردی مرگبار بین مردم و نیروهای انتظامی دربگیرد- اول آنکه همیشه سلاح دولتیان قوی تر از سلاح مردم است دوم این که مردم حمایت جهانیان را از دست میدهند- حال می بینیم که تا امروز از «قیام مسالمت آمیز» مردم ایران حمایت کرده اند.
مردم شعار می دهند «توپ و تانک و فشفشه آخوند باید گم بشه»! بدین ترتیب آخوند را طرد میکنند و از خود می رانند کارهایی را که آخوند در جامعه انجام میدهد، نفی میکنند:
نه روضه خوانی، نه زیارتنامه خوانی، نه برپایی نماز جماعت و نه نماز جمعه و نه سوگواری نمایشی و عزاداری فرمایشی و نه... و نه....!! به عبارت ساده تر کسانی که اسلام را وسیله معاش و جمع آوری و ثروت و اعمال زور و قدرت کرده اند، موجب بیزاری و نفرت مردم هستند و جانشان، اخلاص می کنند و می گویند:« نه به اسلام! نه به قران! جانم فدای ایران» و مذهب زورکی را به حاشیه میرانند!
مردم میگویند از نظر ما مردمان شیعه و سنی و مسیحی و کلیمی و زرتشتی و بهائی و حتی کسانی که بی دین هستند با هم برابرند و ما برای مسلمان بودن نه مزیتی و نه امتیازی قائل هستیم و نه اجباری!
ما به همه مردم ایران احترام می گذاریم و نه فقط به ایرانیان شیعه! مسلمان بودن و اعتقاد به «شیعه» شرط برتر بودن نیست و اصلاً اینها شرط نیست که موجب بیزاری و به ستوه آمدن مردمان شده است!
پرویز مینویی - فردوسی امروز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر