۲۲ دی ۱۳۹۶

خشم و درماندگی «رهبر» پس از تظاهرات سراسری

کیهان لندن، علی جلالی – از ابتدای دوره رهبری علی خامنه‌ای تا به امروز، جامعه ایران چند بار با خیزش‌های گسترده و تقریبا همواره با تجمعات و تحرکات اعتراضی از سوی قشرهای مختلف مردم روبرو بوده است. هر بار هم رهبر جمهوری اسلامی درباره آنها داد سخن داده و عمدتا همه را به نیروهای خارجی و «توطئه» و «نفوذ» نسبت داده و گاهی در مورد مطالبات اقتصادی مجبور به تایید آنها شده آن هم به شکلی که نه نظام بلکه دولت را مقصر جلوه دهد.
دانشجویان معترض در دانشگاه تهران
در آخرین سخنان نیز که پس از چند روز سکوت درباره تظاهرات سراسری مردم بیان کرد، باز هم کشورهای خارجی را در نارضایتی مردم دخیل دانست و از «مثلث» آمریکا و اسراییل به اضافه عربستان و «منافقین» حرف زد. کیهان لندن با محمدجواد اکبرین، روزنامه‌نگار مقیم پاریس، در همین زمینه گفتگو کرده است.
محمد جواد اکبرین
– با توجه به سخنان اخیر رهبر جمهوری اسلامی پس از تظاهرات سراسری در ایران، آیا تغییری در نگاه او نسبت به رویدادهای اعتراضی رخ داده؟ به عبارت دیگر، چه تفاوتها و تشابههایی باسخنان قبلی او دارد؟
– اگر اعتراضات در دوره‌های مختلف شبیه هم باشد می‌توان مقایسه کرد؛ اما چون اینطور نیست اول باید ببینیم اعتراضات اخیر چه تفاوتی با موارد پیشین دارد و بعد واکنش آقای خامنه‌ای را بسنجیم. مثلا اعتراض سال ۸۸ هم هویت داشت هم رهبر داشت و هم نسبتا در شعارها و مطالبات منسجم بود. اما اعتراضات اخیر اگر چه هویت داشت، ولی رهبری و انسجام و سازمان نداشت و از این جهت نظام احساس می‌کرد راحت‌تر می‌تواند آن را محاصره کند. یا مثلا جنبه سیاسی در اعتراضات سال‌های ۷۸ و ۸۸ پررنگ‌تر بود اما در اعتراضات اخیر جنبه اقتصادی و اجتماعی پررنگ‌تر بود و همین تفاوت‌ها بر زبان و واکنش وی تاثیر گذاشته است. در عین حال، وجه مشترک هر دو دوره از اعتراضات، مطالبه‌ی احترام و زندگی توأم با کرامت و عزت بود. رهبر جمهوری اسلامی در اعتراضات سیاسی هر دو سال، هم ۷۸ و ۸۸ به شدت موضع گرفت و درباره مطالبات معترضان مفصل صحبت کرد؛ حتی احساسات مخاطبان را با اشاره به نقص عضو خود تحریک کرد و یا مثلا به امام زمان شکایت برد. اما این بار نیازی به هیچ ‌یک از این کارها‌ ندید و از یک ساعت سخنرانی‌اش کمتر از ۱۰ دقیقه را به مطالبات معترضان اختصاص داد.
– او چه پیامی برای داخل و خارج داشت؟
– می‌توانیم دو نوع نگاه کنیم؛ می‌توانیم بگوییم که در واقع پیامی برای داخل نداشت و‌ جز پاره‌ای از حرف‌های زینتی و ‌کلیشه‌ای، مخاطب اصلی حرف‌هایش خارج از کشور بود. در این نگاه او اصلا معترضان را به حساب نیاورد. جمله‌اش را می‌خوانم؛ می‌گوید مردم «همانند سال‌های گذشته در راهپیمایی نهم دی شرکت کردند اما هنگامی که قضایای اخیر به وجود آمد، ۴روز بعد یعنی در روز سیزدهم دی، آن حرکت عظیم را آفریدند». بین این دو تاریخ چه خبر بود؟ هیچ! یعنی چشمش را بر معترضان بین ۹ تا ۱۳ دی بسته است. حداکثر مدعی است مخالف اعتراض‌ها نیست و می‌گوید «۱۰۰ نفر، ۵۰۰ نفر بیایند یک جایی جمع بشوند و حرف خودشان را بزنند»؛ مدعی است که با این مقدار مشکلی ندارد. اما به خارجی‌ها که می‌رسد اکثر وقت صحبت‌اش را به آنها اختصاص می‌دهد و انگار مسئله اصلی برای او درافتادن با آنهاست نه پاسخگویی به مردم. در این تحلیل او بیش از آنکه به مردم پاسخگو باشد به آمریکا و اسراییل و عربستان پاسخگوست. اما جور دیگری هم می‌شود نگاه کرد؛ آن هم اینکه اتفاقا آن همه خطاب به خارجی‌ها در واقع مخاطب خارجی ندارد و تمام این حرف‌ها مصرف داخلی دارد؛ از طرفی می‌خواهد به هوادارانش بگوید اعتراضات، حاصل نقشه خارجی است تا نگران نباشند. از طرف دیگر مخالفان و معترضان را هم تهدید می‌کند تا بدانند با متهم شدن به ارتباط خارجی، هزینه سنگینی باید بپردازند .
اجتماعی از نیروهای سرکوب‎پر ضدشورش
– زبان خامنهای همیشه بیانگر نوع احساسات و واکنش درونی او به رویدادها بوده، آیا میتوان ادعا کرد که این بار اتفاقات اخیر بر روحیه او تأثیری داشته؟
– شاید بتوان با فکت‌هایی از سخنرانی ایشان مدعی شد که در اعتراضات سال‌های ۷۸ و ۸۸ (به همان عللی که در پاسخ به سوال اول گفتم) ترس او آشکارتر بود تا خشم.
اینجا اما خشم‌اش از ترس‌اش آشکارتر است؛ ادبیات خشمگینی مثل «زباله‌های فراری، دولت خرپول، فلان کشور خبیث» و مانند اینها می‌تواند نشان از استیصال و درماندگی در روحیه وی باشد.

– اگر بخواهیم به بیمها و امیدهای رهبر جمهوری اسلامی در همین سخنرانی اخیر به طور خلاصه اشاره کنیم، چه مواردی رامیتوان نام برد؟
– شاید مهم‌ترین بیم او همین است که در صورت تکرار اعتراضات، توان مهار آنها را نداشته باشد؛ در همین سخنرانی تازه‌اش می‌گوید در سال ۸۸ آبروی ما در جهان رفت. طبیعی است که بیم و نگرانی او تکرار بی‌آبرویی پیشین باشد. اما امید، شاید امیدوار است مردم نقش او را باور کنند؛ نقشی که با قرار دادن خود در جایگاه پرسشگر و منتقد دولت بازی می‌کند، و در حالی که حداکثر اختیارات قانونی را دارد ولی مسئولیت هیچ ضعفی را عملا بر عهده نمی‌گیرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر