۲۷ دی ۱۳۹۶

ننگ بر شما اهریمنان، تازی پرستان، و اشغالگران ایران بزرگ: سرانجام دردناک دو الگوی متفاوت

- با فرو رفتن سانچی در آب، ماجرای هولناکی که طی آن جان 32 انسان از دست رفت و ده‌ها میلیون دلار دارایی ملی ایران دود شد، دولت برگزیده‌ی امت، نمونه دیگری از ضعف مدیریت، کم‌کاری و بی خبری را پشت سر گذاشت و بی‌اعتنا به خواست‌های مردم سرگرم خود شد.
- چند ماه پیش از این فاجعه، بلافاصله بعد از مطلع شدن از اسارت و به قتل رسیدن محسن حججی و دریافت پیام آمادگی از سوی داعش برای مبادله جسد او در مقابل عبور آزاد 350 نفر از نیروهای خود در منطقه دیگری واقع در شمال شرق سوریه، و دریافت پول نقد، معاونت بخش عربی وزارت خارجه جمهوری اسلامی و نمایندگان نیروهای قدس با حزب‌الله لبنان وارد گفتگو شدند و متعاقبا طی «توافق جرود» ظاهرا جسد او را تحویل گرفتند.
- الگوی مطلوب حکومت اسلامی در ایران، سعید دهقانی جوان نیست که برای ساختن فردای خود و کشورش به دانشگاه می‌رود و با سربلندی راهی کارزار می‌شود. الگوی مطلوب حکومت، محسن حججی است که به بهانه «مدافع حرم» او را به خاک بیگانه می‌فرستند تا به‌جای سکان کشتی، تفنگ به دست بگیرد  و خون بریزد.

کیهان لندن، رضا تقی‌زاده – یک روز بعد از اعلام خبر فاجعه‌بار غرق شدن نفتکش سانچی و تایید از دست رفتن جان ۳۲ سرنشین نگون‌بخت آن، حسن روحانی طی یک بیانیه ریاکارانه اعلام داشت «هم‌اکنون اولویت اصلی، شناسایی و تعیین هویت جان‌باختگان است»!
حسن روحانی پس از اعلام اسامی جانباختگان نفتکش سانچی در جستجوی هویت آنها!
بیانیه خجالت‌آور رییس «دولت امید» در حالی بر ضرورت یافتن «هویت» سرنشینان نفتکش تاکید داشت که یک روز بعد از آغاز آتش‌سوزی (۷ ژانویه) «شرکت ملی نفتکش» اسامی کلیه ۳۲ تن سرنشینان کشتی طعمه حریق شده را با مسئولیت‌های مربوط اعلام داشته و بستگان و دوستان آنها همراه با میلیون‌ها مردم ایران موضوع را ساعت به ساعت و از نزدیک دنبال می‌کردند.
در جمع جانباختگان سانچی نام سه دانشجوی جوان، سعید دهقانی، پوریا عیدی‌‌پور و سجاد عبداللهی، دانشجویان «عرشه» از دانشگاه خارک که برای نخستین بار راهی ماموریت دریایی شده بودند، همچنین نام محمد پیریائی، دانشجوی موتور، از دانشگاه صنعت نفت محمودآباد دیده می‌شد.
سعید دهقانی، دانشجو، متولد سال ۱۳۷۲  از اهالی دهنو یزد بود که در آتش‌سوزی سانچی و نیمه‌راه نخستین ماموریت کاری خود، به دلیل غفلت و بی‌اعتنایی عوامل دولت و همچنین از دست دادن اهمیت در جامعه جهانی، جان باخت.
هنگامی که نزدیکان جوانان در تب و تاب یافتن خبر از سرنوشت عزیزان خود دقایقی تلخ و پر التهاب را تجربه می‌کردند، حسن روحانی دغدغه‌های دیگری جز پیگیری جدی موضوع و تلاش واقعی برای نجات جان آنها داشت.
وزارت خارجه حسن روحانی نیز به‌جای برقراری تماس شبانه‌روزی با دولت و مسئولان چینی، همّ و غم خود را به تصمیم ترامپ در مورد توافق اتمی معطوف داشته و در این رابطه «بیسمارک» حکومت، محمدجواد ظریف دو روز بعد از وقوع فاجعه‌ی نفتکش سانچی ابتدا راهی مسکو برای شنیدن اندرزهای «برادر بزرگ» شد و روز ۹ ژانویه (سه روز بعد از سانحه نفتکش) در سفر تفریحی- کاری بروکسل  مشغول خنده و خوش و بش با نمایندگان سه کشور اروپایی بود.
محمدجواد ظریف سه روز بعد از آتش سوزی نفتکش سانچی، با همراهان در بروکسل
با وجود بی‌اعتنایی دولتی‌ها، چند ساعت پس از انتشار خبر آتش‌سوزی سانچی، پدر یکی از سرنشینان نفتکش، سعید دهقانی، جوان دانشجوی اهل یزد، نگران سرنوشت فرزندش قصد عزیمت به چین را داشت تا از نزدیک در جریان عملیات نجات قرار بگیرد، اما دولت روحانی که در خواب خرگوشی بسر می‌برد به‌جای تسهیل سفر نزدیکان پرسنل در معرض خطر، به آنها «امید» می‌داد و خود به دریافت گزارش‌های دست سوم از رسانه‌ها بسنده کرده بود.
سعید دهقانی دانشجوی رشته عرشه در نخستین ماموریت کاری خود در نفتکش سانچی
تنها بعد از پایان دهشت‌بار حادثه بود که علی اصغر خاجی، سفیر حکومت اسلامی در پکن، روز دوشنبه، ۲۵ دی‌ماه، در گفتگویی با ایرنا فاش ساخت که محمدجواد ظریف بعد از پایان سفر تفریحی-کاری خود به مسکو و بروکسل قصد داشته عازم شانگهای بشود ولی «دولت برادر» چین و «شریک استراتژیک جمهوری اسلامی» به این بهانه که وانگ پی، وزیر خارجه آن کشور در سفر است، از پذیرفتن وی خودداری کرده است!
اصغر خاجی سفیر جمهوری اسلامی در پکن
خاجی طی همان مصاحبه همچنین اعتراف کرد که به بهانه حضور نداشتن لی که چیانک، نخست وزیر چین، دولت آن کشور از پاسخ گفتن به تماس تلفنی اسحاق جهانگیری، معاون اجرایی روحانی هم خودداری نموده!
سفیر جمهوری اسلامی در پکن که یک روز بعد از صدور بیانیه روحانی خود را وارد معرکه‌ی دولت و حادثه‌ی جانکاه سانچی ساخته بود این‌بار با تغییر «اولویت اصلی» و مورد نظر روحانی، مدعی شد: اولویت ما «اطلاع از سرنوشت» عزیزان‌مان بود!
با فرو رفتن سانچی در آب، ماجرای هولناکی که طی آن جان ۳۲ انسان از دست رفت و ده‌ها میلیون دلار دارایی ملی ایران دود شد، دولت برگزیده‌ی امت، نمونه دیگری از ضعف مدیریت، کم‌کاری و بی خبری را پشت سر گذاشت و بی‌اعتنا به خواست‌های مردم سرگرم خود شد.
یک قربانی از نوع دیگر
چند ماه پیش از فاجعه آتش‌سوزی و غرق شدن سانچی در آب‌های چین، خبر داغ حکومت ایران اسیر شدن یک پاسدار حکومت به نام محسن حججی، عضو سپاه قدس بود که در جنگ داخلی سوریه به اسارت درآمده و به قتل رسیده بود.
اسطوره‌سازی از پاسدار محسن حججی بعد از اسارت به دست نیرو های داعش در سوریه
محسن حججی متولد تیر ماه سال ۱۳۷۰ در نجف‌آباد اصفهان، استان همسایه یزد بود. او در ماه مرداد در التنف، منطقه مرزی بین سوریه و خاک عراق توسط نیروهای داعش اسیر شد و دو روز بعد به قتل رسید.
محسن حججی تنها یکی از بالغ بر ۲۰۰۰ ایرانی است که طی چهار سال گذشته جان خود را برای حفظ رژیم متحد جمهوری اسلامی در سوریه از دست داده‌اند.
بلافاصله بعد از مطلع شدن از اسارت و به قتل رسیدن محسن حججی و دریافت پیام آمادگی از سوی داعش برای مبادله جسد او در مقابل عبور آزاد ۳۵۰ نفر از نیروهای خود در منطقه دیگری واقع در شمال شرق سوریه، و دریافت پول نقد، معاونت بخش عربی وزارت خارجه جمهوری اسلامی و نمایندگان نیروهای قدس با حزب‌الله لبنان وارد گفتگو شدند و متعاقبا طی «توافق جرود» ظاهرا جسد او را تحویل گرفتند.
بخشی از تظاهرات دولتی و اجرای برنامه شهیدسازی به بهانه قتل محسن حججی
بعد از دریافت باقی‌مانده جسد محسن حججی، حکومت ایران مراسم تعزیه‌خوانی و تظاهرات نمایشی به منظور بزرگداشت او برپا کرد و در مراسم متعدد «جشن خون و شهادت» از مجتبی، فرزند علی خامنه‌ای، تا تمام مسئولین سابق و لاحق حکومت بدون استثنا شرکت جستند.
تشویق اعتقاد، پرهیز از عقل
در اجرای برنامه قهرمان‌سازی از «جوانان مومن و انقلابی»، محسن حججی در حد حسین، امام سوم شیعیان بزرگ شد، طرح تهیه فیلم سینمایی از زندگی و نحوه قتل او فراهم گردید و همزمان با رویداد دردناک و فاجعه‌بار نفتکش سانچی، و جان باختن سعید دهقانی بی‌گناه، و ۳۱ انسان دیگر، محی‌الدین محمدیان معاون وزیر آموزش دولت اسلامی گفت: «زندگینامه محسن حججی از سال آینده به محتوای کتب درسی پایه دوازدهم اضافه می‌شود»!
سعید دهقانی الگوی مردم و محسن حججی الگوی حکومت
واقعیت تلخ این است که در جمهوری اسلامی، زندگی و امروز و فردای «غیرخودی»ها اصلا مهم و مطرح نیست.
الگوی مطلوب حکومت اسلامی در ایران، سعید دهقانی جوان نیست که برای ساختن فردای خود و کشورش به دانشگاه می‌رود و با سربلندی راهی کارزار می‌شود.
الگوی مطلوب حکومت، محسن حججی است که به بهانه «مدافع حرم» او را به خاک بیگانه می‌فرستند تا به‌جای سکان کشتی، تفنگ به دست بگیرد  و خون بریزد.
واقعیت تلخ‌تر آن است که در حکومت فریبکار مذهبی که باور را جانشین عقل ساخته و کارگزاران آن تلاش مدام در کاهش فهم و افزایش اعتقاد دارند، حتی برای امامزاده‌ها هم مدرک تحصیلی صادر می‌کنند! در حکومتی که انسانیت در مسلخ دین قربانی می‌شود، در نظامی که کیفیت آموزش به تعلیم تقلب و رواج فساد بسنده می‌کند، جان جوانان خودی و غیرخودی یکسان و چه آسان از دست می‌رود، یکی در جامه‌ی به خون آغشته‌ی شهید ساختگی و دیگری در لباس سپید کار و تلاش.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر