یکی از این دست ترجمهها که سال ۱۴۰۳ به چاپ رسید و در آن مترجم نگرانی خود را دربارهی زبان پارسی به خوبی نشان داده است، کتاب «فلسفهی علم» نوشتهی الکساندر برد است که در نشر ثالث به چاپ رسیده، و ساسان مژده آن را پارسی گردانیده است. این کتاب از اندک کتابهایی است که در آن از شیوهی بیشترِ مترجمان فلسفی پیروی نشده، و مترجم پایبندیِ بیشینهای را به بهرهگیری از واژگان و ساختارهای زبانیِ پارسی نشان داده است. او در آغاز کتاب چنین گفته است: «در این گردانیده برخی واژگان را جایگزین واژگان جاافتادهی پیشین کردم و آرمانم در این کار پایبندیام به سرهنویسی بیشینه در این آوردگاهِ تازشِ چندسویه به زبان کهن بود… زِ همین ره کوشیدم تا بدانجا که بتوانم، واژگانی و ساختاری، در بندِ زبان کهن باشم. اگر کامیاب بودهام جای بسی خرسندی است، و اگر نه، کوششی کردم که شاید دستکم بخشی از آن به کار دگران آید.»
البته مترجم به همین اندازه سخن بسنده کرده است و بیش از این چیزی دربارهی شیوهی کار خود نگفته: «گرچه بِه بودی که ازین بیش گفتمی و شیوهی خویش را نیک برگشودمی، در اینجا سخنْ کوتاه باید کرد و خوانندۀ خواهنده را پیش باید بُرد.»
این ترجمه از آن رو که در زمینهی فلسفه (و به ویژه فلسفهی دانشگاهی) انجام گرفته دارای ارزشی دوچندان است. در این نوشته میخواهیم برخی برابرنهادهای پارسیِ این کتاب فلسفی را بیاوریم که بسیاری از آنها برای نخستین بار به کار رفتهاند. برای نمونه، در این کتاب برای نخستین بار برابرنهادِ پارسی برای واژهی «ژن» (gene) به کار رفته است، و مترجم واژهی «نیامان» را به جای آن آورده است. در کتاب یادشده جملهها بسیار پارسیترند و ساختار جملهها نیز پارسیتر از دیگر کتابهاست، اما در اینجا نمیتوانیم تکبهتک به همهی آنها بپردازیم و تنها برخی از برابرنهادهای (بیشتر فلسفی) آن کتاب را برای آشنایی خوانندگان گرامی میآوریم:
– توشهخوشهای (به جای: مصادرهبهمطلوب – برای آگاهی از شرح مترجم دربارهی واژهی «توشهخوشهای» بنگرید به برگهی ۶۹ کتاب.)
– نوشگاه (به جای: کافه)
– ناگهگُزین (به جای: رندوم، تصادفی)
– شایا (به جای: بالقوه – potential)
– شایاگونه (به جای: potentially)
– نیامان (به جای: ژن – gene)
– نیامانی (به جای: ژنتیکی – genetic, genetically – برای آگاهی از شرح مترجم دربارهی واژهی «نیامانی» بنگرید به برگهی ۹۵ کتاب.)
– نیامانپژوهی (به جای: علم ژنتیک، genetics)
– نیامانپژوه (به جای: متخصص ژنتیک، ژنشناس، ژنتیکدان، ژنتیست)
– نیامانج (به جای: ژنوم – genome)
– نیاماننمود (به جای: ژنوتیپ، ژننمود – genotype)
– نیامانرمز (به جای: کد ژنتیکی – genetic code)
– درونداشت (به جای: مفهوم، گسترهی معنایی – intension)
– برونگستر (به جای: مصداق، گسترهی مصداقی – extension)
– شاهنماد، شهنماد (به جای: نمونه اولیه، طرح اصلی، کهنالگو – archetype)
– برپاد (به جای: برخلاف)
– راستینگرایی (به جای: واقعگرایی، رئالیسم)
– برونپایه (به جای: عینی، آبجکتیو)
– درونپایه (به جای: ذهنی، سابجکتیو)
– درستیگرا (به جای: متمایل به حقیقت – truth tropic)
– درستیآزما (به جای: ارزیابی صدق – truth evaluable)
– درستیخور (به جای: truth apt)
– درستیْ پیرو (به جای: تابع صدق – truth function)
– برسازه (به جای: پارادایم)
– رشتهبستر (به جای: چهارچوب حوزهی تخصصی، بسترهی انتظام و… – disciplinary matrix)
– خردگراییِ خُردهسنج (به جای: عقلانیت نقاد، عقلانیت انتقادی)
– استوانگرایی (به جای: پوزیتیویسم)
– فراگستر (به جای: تعمیم – generalization)
– فراگستردن (به جای: تعمیم دادن – generalize)
– کژپویی (به جای: اعوجاج – anomaly)
– گِردگَرد (به جای: دور، دوری)
– بههمپیوست (به جای: عطف – conjunction)
– آبگون نخستین (به جای: سوپ اولیه – primeval soup)
– دگرواره (به جای: آلتروپ، چندشکل – allotrope)
– دگروارگی (به جای: آلتروپی – allotropy)
– ریززیستشناسی (به جای: میکروبیولوژی – microbiology)
– آرایش بویزا (به جای: ترکیب آروماتیک – aromatic compound)
– بازرَسته (به جای: مستقل – independent)
– پُربیم (به جای: خطردار، ریسکی – risky)
– کارراهانداز (به جای: پراگماتیک، عملگرایانه – pragmatic)
– دیدنی (به جای: مشاهدتی – observational)
– دیداری (به جای مشاهدهپذیر – observable)
– نادیداری (به جای مشاهدهناپذیر – unobservable)
– کهنتراز (به جای: کلاسیک)
– استوارسازی (به جای تأیید – confirmation)
– سپهربین (به جای: تلسکوپ)
– ریزبین (به جای: میکروسکوپ)
– بینابنما (به جای: طیفنما – spectroscope)
– شاهراه (به جای: جریان اصلی، راه اصلی، بدنه – mainstream)
– دستگاهمند، دستگاهی (به جای: سیستماتیک، قاعدهمند)
– دستگاهمندسازی (به جای: systematizing)
– سرشاخهبندی (به جای: axiomatization)
– سرشاخهبندیشده (به جای: axiomatic)
– گمانه (به جای: فرضیه)
– نشانه (به جای: شاهد – evidence)
– سرخسویی (به جای: انتقال به سرخ – red shift)
– امروزینه (به جای: مدرن)
– اردکپوز (به جای: پلاتیپوسِ نوکاردکی)
– شکمپردهی ماهیچهای (به جای: دیافراگم عضلهای – muscular diaphragm)
– دوشاخه (به جای: دیلما، برهان ذوالحدین – dilemma)
– هَرزگَرد (به جای: کماهمیت، بیاهمیت، بدیهی – trivial)
– دیدگاه فروگَرد (به جای: deflationary view)
– همخوردی (به جای: مطابقت، انطباق، تطابق – نظریهای در فلسفه است.)
– پیشگُزیده (به جای: پیشفرض)
– یخزن (به جای: فریزر)
– سامانمندی (به جای: انتظام – regularity)
– رهیافت سامانمندی ساده (رسا) (به جای: simple regularity theory (SRT))
– شرطهای بس و بایسته (به جای: شرطهای لازم و کافی – necessary and sufficient conditions)
– زرِ ناب (به جای: طلای خالص – pure gold)
– پیماننهاد (به جای: قراردادی – conventional)
– پیمانگرایی (به جای: قراردادگرایی)
– پادنمونه (به جای: مثال نقض – counter instance , counter example)
– آهوره (به جای: اورانوس)
– اشی (به جای: سیارک سرِس – ceres)
– مهر (به جای: پالاس – pallas)
– شرطی نارخداد (به ای: شرطی خلاف واقع – counterfactual)
– بخت (به جای: شانس (که مفهومی احتمالاتی در فلسفه است.))
– برشتهساز (به جای: تُستر – toaster)
– بربت (به جای: IBE – برای آگاهی از شرح مترجم دربارهی واژهی «بربت» بنگرید به برگهی ۸۶ کتاب.)
– ناسازگارباخود (به جای: خودمتناقض – self-contradictory)
– بِهنژادسازِ گیاهان (به جای: plant breeder)
– آرمانیسازی (به جای: ایدهآلیزه کردن – idealization)
– ازبیخوبن (به جای: علی الاصول)
– دستهبسته (به جای: مجموعهی بسته – closed set)
– ناجفتی، ناهمجفتی (به جای: عدم تقارن – asymmetry)
– ناهمجفت (به جای نامتقارن – asymmetrical)
– همجفتی (به جای: تقارن – symmetry)
– گرانمایهکار (به جای: عمل تهورآمیز – enterprise)
– بیسازوبرگ (به جای: غیرمسلح)
– ایستابرق (به جای: الکتریسیتهی ساکن)
– ایستاجرم (به جای: جرم سکون – rest mass)
– توضیحِ بَرسَنج (به جای: توضیح تقابلی، توصیح مقابلهای – contrastive explanation)
– سراسرنگرانه (به جای: کلگرایانه – holistic)
– چندی (به جایک کمّی)
– چونی (به جای: کیفی)
– زدایشی (به جای: سلبی)
– خردمندانگی (به جای: عقلانیت)
– گونههای همریخت (به جای: sibling species)
– بازگشتار (به جای: مرجع – reference)
– ریزساختار (به جای: ساختار میکروسکوپی – microstructure)
– سودنی (به جای: انضمامی – concrete)
– خودسنج (به جای: خودانتقادگر – self-critical)
– کارسازیِ تجربی (به جای: کفایت تجربی – empirically adequate)
– پویابرقشناسی (به جای: الکترودینامیک)
– نیروی هستهای نرم (به جای: نیروی هستهای ضعیف)
– نیروی هستهای سخت (به جای: نیروی هستهای قوی)
– خودپیرا (به جای: خوداصلاحی – self-correcting)
– استوان (به جای: ایجابی، مثبت)
– ارزش چشمداشته (به جای: ارزش منتظره – expected value)
– پراکندگی بهنجار (به جای» توزیع نرمال – normal distribution)
– نمایه (به جای: پارامتر)
– خودخواسته (به جای: عمدی، قصدی – intentional)
– واپس زدن (به جای: refutation)
– دربرگیری (به جای: شمول – inclusion)
– راهنمای گزاری (به جای: راهنمای ایجابی – positive heuristic)
– راهنمای ناگزاری (به جای راهنمای سلبی – negative heuristic)
– شیوهکارِ گامبهگام (به جای: الگوریتم)
– پیوستهکار (به جای: تماموقت – full time)
– سره (به جای: اصیل – genuine)
– نیکوساز (به جای: good making)
– سِفتبنیاد (به جای: راسخ، مستدل و.. – well grounded)
– جام گیتینما (به جای: گوی بلورین – crystal ball)
– هر چه پیش آید رواست (به جای: anything goes)
– سپرک (به جای: buffer)
– سنجشناپذیر (به جای: قیاسناپذیر – incommensurable)
تارنمای پارسی انجمن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر