ناتوانی رژیم جمهوری اسلامی در پاسخ به اولیّه ترین و اساسی ترین نیازهای مردم ایران (مانند هوای سالم، آب، نان، برق و…) جنبش های اعتراضی متعدّدی را به دنبال داشته که جنبش «زن، زندگی،آزادی» بهترین نماد و نمونۀ آن بود.
این شعارها چکیدۀ آرزوهای ملّتی است که در مَسلخِ رژیمی قرون وسطائی و مرگ اندیش قربانی شده اند. چنانکه گفته ام، در این ۴۵ سال، رژيم اسلامی نه تنها منابع مادی و اقتصادی جامعۀ ما را نابود كرده، بلكه اخلاق انسانی و غرور ملّی مردم ما را تضعیف کرده است.
اين رژيم نه تنها جوانان را كشته بلكه، حسِّ جوانی را در جامعۀ ما كشته است. نه تنها زنان و دختران را سركوب كرده، بلكه احساس زیبائی و حسِّ زن بودن را سركوب نموده است.
چنین شرایط هولناکی مسئولیّت های تازه ای را در برابر رهبران سیاسی و روشنفکران ما قرار می دهد. پیام شاهزاده رضا پهلوی در پذیرفتن رهبری جنبش ملّی ایران در دوران گذار پاسخی درست و شایسته در انجام این مسئولیّت ملّی و تاریخی است آنهم در شرایط حسّاسی که خلاء رهبری چه بسا که جامعۀ ایران را در برابر وقایع ناگوار، آسیب پذیر سازد.
پرسش این است که مشروعیّت این رهبری در کدام عرصۀ مَیدانی یا آماری حاصل شده است؟ پاسخ این است که مشروعیّت این رهبری – بارها - در تظاهرات های متعدّد مردم تبلور یافته است. به جرأت می توان گفت که نام هیچ فرد یا شخصیّت سیاسی دیگری در این تظاهرات ها ابراز و اعلام نشده است، هم از این روست که سخن شاهزاده مبنی براینکه «توان من ناشی از قدرت شماست و آنرا برای استقرار یک دولت ملی به کار میبندم» معنای حقوقی نیز دارد.
پیام اخیر شاهزاده، از یکطرف باعثِ هراس و ریزش نیروهای سرکوبگرِ رژیم می شود و از طرف دیگر، ضمن جلب توجۀ دولت های خارجی، موجب افزایشِ امید و پایداری مردم ایران خواهد بود. در این شرایط حسّاس تاریخی به قول محمدعلی فروغی:
ایران باید در محافل بین المللی صدا داشته باشد!
تارنمای دکتر علی میرفطروس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر