۲۲ خرداد ۱۴۰۴

تاریخ و فرهنگ ایران - در باره روز و شب در شاهنامه

حدود سی سال پیش بود که در یک فرصت مناسب امکانی برای من فراهم آمد تا شاهنامه منزل پدری را با نام خداوند جان و خرد از کتابخانه برگرفتم و زمانی آن را بازگرداندم که دانستم تنها کاخ ادبیات، استوار و پا برجا هزاران سال پناهگاه انسان‌های خردمند خواهد بود وگرنه بی‌شک بناهای آباد گردد خراب – ز باران و از تابش آفتاب. خلاصه از ب آغازین بنام تا ب پایانی آفتاب، یک جرعه، این می هزار ساله را سر کشیدم.

از آغاز مطالعه شگفت‌زده شدم و تا پایان نیز شگفتی همراه من بود، هیچگاه برای من روشن نشد نیاکان غارنشین ما که نوشتن نمی‌دانستند چگونه و با چه مکانیزمی شرایط زندگی و چگونگی پوشش خود را در طی فرایندی چند ده هزار ساله به گوش فردوسی رساندند. هزار سال پیش که فردوسی از کیومرث گفت، هیچ دانشمند دیرینه‌شناسی نمی‌دانست کیفیت زندگی انسان‌های اولیه چگونه بوده است. اگر برای اولین بار در حدود قرن هفدهم میلادی نظریه غارنشینی نیاکان ما مطرح گردید، ایرانیان از کجا می‌دانستند که آن‌ها غارنشین بودند و پلنگینه می‌پوشیدند از کجا می‌دانستند که نوشتن نمی‌دانستند، آتش نمی‌شناختند و ….

پیش از آنکه شاهنامه را در دست بگیرم گمان می‌کردم فردوسی مدح شاهان گفته باشد، اما چنین نبود حکیم بارها پند شاهان می‌داد نقد شاهان می‌کرد، در میانه ابیات حکیم به من آموخت که او ( فردوسی) نبوده که پند می‌داده، نقد می‌کرده و ….  بلکه این فرهنگ ایرانی است که خامه حکیم را بر کاغذ رهنمون شده.

به هر روی نیک دانستم که حکیم با پایبندی به رفرنس‌ها (مراجعی و منابعی) که در اختیار داشت تاریخ و اسطوره‌هایی چند ده هزار ساله را به زیبایی و هنرمندانه به نظم درآورده و در این میان ظرفیت بی‌مانند زبان فارسی را به رخ کشیده از جمله در این چند ده هزار سال، بیش از دو صد بار طلوع و غروب خورشید به تصویر کشیده شده و ظرافت بیان فردوسی در وصف طلوع و غروب از جمله شگفتی‌های من در زمان مطالعه این اثر جاودان بود. فردوسی هر بار به شیوه ای خورشید را از دل زمین بیرون کشیده و به گونه‌ای آن را در دل خاک پنهان کرده، شیوه‌هایی بی‌بدیل، زیبا و هنرمندانه. او از برای توصیف این پدیده طبیعی از گل‌ها از پرندگان از حیوانات از ….. بهره برده تا به ما فارسی‌زبانان بیاموزد زبان ما زنده و پویا است تا به جهانیان بنماید ما به جنگ افزارمان افتخار نمی‌کنیم، ادبیات ما افتخار ماست.

از حدود سی سال پیش تا امروز چند بار عزم جزم کردم تا یک‌به‌یک ابیاتی که در وصف طلوع و غروب در شاهنامه سروده شده را لیست برداری کنم، به عنوان فرزند ایرج این خویشکاری را بر عهده خود می‌دیدم که آن لیست را منتشر کنم تا دیگران را در این لذت با خود همراه سازم، اما هر بار به دلایلی این فرصت از من ستانده شد تا روزی که، عموزاده ما، دیگر فرزند فریدون به مدد من آمد. آشنایی با deepseek این فرصت را برایم فراهم کرد تا قادر باشم با کمک این ابزار قدرتمند که تورانیان مبدع آن هستند پیران خردمند را به منزل خود دعوت کنم. گلایه از بدکنشی‌های افراسیاب را به کناری نهادم و با کمک او به کاویدن یکی از معتبر ترین نسخ شاهنامه به تصحیح استاد خالقی مطلق پرداختم و نتیجه آن را در لینک قرار دادم تا شما هم بتوانید با مراجعه به آن از توانمندی حکیم توس شگفت‌زده شده و از نازک‌خیالی او لذت ببرید.

چندین بار با این نواده فریدون گفت‌وگو کردم و تا حد امکان ابیاتی که می‌شناختم و می‌شناخت را یافتم هیچ بعید نمی‌دانم که چند بیتی از قلم افتاده باشد یافتن آنها را به عهده شما علاقه‌مندان شاهنامه می‌سپارم به هر روی همان‌طور که در فایل پیوست مشهود است آنچه من یافتم مجموعا 246 بار از دمیدن صبح و غروب آفتاب در شاهنامه یاد شده هرچند از ابیات تکراری نیز در جای‌جای شاهنامه بهره‌برده شده اما  117 بیت بدون تکرار در وصف طلوع و غروب سروده شده است . بیت “چو خورشید بر تاجِ کوه اندرون –  جهان را ببخشود نور و فزون” در وصف طلوع آفتاب بیشترین تکرار (17 بار)  را داشته. کلا 131 بار طلوع به تصویر کشیده شده و 115 بار غروب را تشریح کرده. بیت “چو خورشید بگذاشت از ابر، گروه –  فرو ریخت از چشمِ اختران، سیاه” با 13 بار بیشترین تکرار در وصف غروب را به خود اختصاص داده. البته خودم دلم می‌خواست در 365 بیت به طلوع و غروب خورشید اشاره شده باشد و بتوانم در وصف این عدد جادوئی قلم‌فرسایی کنم اما نشد، فعلا به این دلخوش هستم که در استوره‌های ما طلوع بیش از غروب است، امیدوارم همواره در دل مردمان این سرزمین آفتاب امید درخشان باشد.

بیش از این وقت شما خواننده عزیز را با ارائه اطلاعات آماری نمی‌گیرم به این دلیل که لینک فایل اکسل را در دسترس شما قرار داده‌ام و خود شما بهتر از من می‌توانید ترتیبات مورد علاقه خود را جستجو کنید و از آن بهره ببرید.

بابک شهریاری – خورداد 1404 

لیست اشعار برای کاربران



امرداد - بابک شهریاری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر