۹ تیر ۱۳۹۶

تيـرگـان و آرش

تارنمای پارسـی - تيرگان يکی از جشن‌های ايرانی است که در روز تير از ماه تير برگزار می شود. اين روز برابر است با سيزدهم تير در گاه شمار ايران باستان که هر ماه آن دارای سی روز بوده است، و برابر است با دهم تير در گاه شمار کنونی که شش ماه نخست آن هر ماه دارای سی و يک روز، پنج ماه پس از آنها هر ماه دارای سی روز، و ماه پايانی آن دارای بيست و نه يا سی روز است.

جشن تيرگان در فراهان هر ساله در يکم تير بر‌گزار می‌شود. در مازندران جشن تيرگان به نام " تيرماه سيزده شو " در شب سيزدهم آبان بر‌گزار می‌شود. مردم سنگسر در استان سمنان نيز اين جشن باستانی را به نام "جشن تير مُ ای سيزده " در بيست و دوم آبان برابر با سيزدهم ماه اوريا در گاه شمار سنگسری بر‌گزار می‌کنند. آنها در اين آيين خوراکهای ويژه ای به نام " سيزده تامو " آماده می‌کنند [1]. آيين تيرگان هر ساله در ديگر شهرهای ايران و جهان نيز برگزار می شود.

در جشن تيرگان افزون بر خوردن خوراکهای خوشمزه بومی در جای جای ايران، و خواندن آواز گروهی همراه با پايکوبی، آيين آب پاشی نيز انجام می گيرد. مردم به کنار دريا ها، چشمه ها، و رودخانه ها می روند و با پاشيدن آب به روی همديگر به شادی می پردازند و خنگ می شوند.


تيرگان آب ريزگان و يا آب ريزان است. جشنی شاداب، از ستايش آب است. در استوره ها و افسانه ها، پيدايش اين جشن را به پيروزی آب و زندگی بر خشکسالی و مُردگی پيوند (نسبت) می دهند. آمده است که "تيشتر"، ستاره باران، برای آبياری زمين و گياهان (نباتات) به دريای فراخ ِ کرت رفت تا آب برگيرد و به آسمان بَرَد و به سان (شکل) باران بر زمين بباراند. ولی (اما) در ميان (بين) راه " آپوش "، ديو خشکسالی، بند (سد) راهش می شود تا نگذارد آب به زمين برساند. سه شبانه روز ميان اين دو جنگ در می گيرد که سرانجام (عاقبت) " تيشتر " شکست می خورد. "تيشتر"، بار ديگر به دريای کرت می رود و پس از برداشتن آب دوباره با " آپوش " در گير می شود ولی در اين نبرد " تيشتر " پيروز می شود و آب را به آسمان می بَرَد و زندگی و سرسبزی و شادابی را به جهان بر می گرداند [2].

داستان ديگری که به تيرگان پيوند داده می شود، داستان آرش کمانگير، استوره ی مردمی (ملی) ايرانيان است. در شاهنامه فردوسی آمده است که فريدون دارای سه پسر به نامهای ايرج، سلم، و تور بوده است. او در پايان زندگی اش (عمرش)، سرزمين گسترده خود را ميان فرزندانش بخش (تقسيم) نمود. به گونه ايکه، سرزمين ايران را به ايرج، روم را به سلم، و توران را به تور بخشيد. سلم و برادر بزرگش تور، بر برادر کوچکتر خود رشک (حسد) می برند و ايرج را با نيرنگ می کشند تا شايد سرزمين ايران را بدست آورند. ولی فريدون پس از مرگ فرزندش، ايران را به منوچهر، نوه ی ايرج، بخشيد.

جنگی که ميان منوچهر پادشاه ايران و افراسياب فرمانروای توران در می گيرد، سالها به درازا می کشد. منوچهر که از سوی افراسياب در مازندران به تنگنا افتاد (به محاصره در آمد)، پس از چند روز پايداری (مقاومت)، سرانجام نمايندگانی برای سازش (صلح) پيش افراسياب فرستاد. پس از گفتگوها، بر آن شدند (تصميم گرفتند) که برای گزينش (تعيين) مرز ايران و توران، از سپاه ايران تيراندازی برگزيده شود تا با انداختن تير از مازندران به سوی خورآيان (شرق)، هر جا که تير فرود آيد، آنجا مرز ايران و توران گردد.


آرش، پهلوان استوره ای سپاه ايران که در تيراندازی پر آوازه بود، برای اين کار برگزيده (انتخاب) شد و برای انداختن تير، از کوه البرز بالا رفت. آرش می دانست که پهنای کشور ايران به نيروی بازو و پرش تير او بسته‌ است و بايد همه جان و توان خود را در اين راه بگذارد. آرش از بلندای کوه دماوند زه کمان را کشيد و تير را چنان پرتاب کرد که پيکر بی‌جان وی بر زمين افتاد. تير پرتاب شده از بامداد تا نيمروز در آسمان در پرواز بود و از کوه ها و دشت ها ‌گذشت تا سرانجام در کنار رود آمودريا (جيحون) بر تنه ی درخت گردويی بزرگ‌ نشست و آنجا مرز ايران و توران گرديد. به همين روی آرش را آرش کمانگير می گويند و اين رويداد بزرگ هر ساله در تيرگان پاس داشته می شود.


تيرگان بر همه شما فرخنده و ياد همه آرش های ايران زمين جاودانه باد!

بن مايه:
1. دانشنامه آزاد، ويکی ‌پديا
2. http://apanahan.blogspot.ca/2014/07/blog-post.html



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر