۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

ریشه‌شناسی واژه‌ی «درود»

پارسی‌انجمن: واژه‌ی «درود» در زبان پارسی نو، که به معنای «سلام» و «تحیت» به‌کار می‌رود، ریشه‌ای کهن در زبان‌های ایرانی دارد. در نوشته‌های پارسیگ (پارسی میانه)، ریختهایی مانند [drōd]، [drōdag]، [drōdīh] و … به معنای «سلامتی، تندرستی» دیده می‌شوند. این واژه‌ها همگی به ریشه‌ی اوستایی *drvatāt- بازمی‌گردند که به معنای «تندرستی، سلامت، استواری» است.

*drvatāt-  در زبان اوستایی برگرفته از ریشه‌ی *druva- است که خود ریختی از *dhar-u-va- به شمار می‌رود و با ریشه‌ی نیا-هندواروپایی *dher- (داشتن، نگه‌داشتن، پایدار بودن) در پیوند است. در زبان سنسکریت، واژگانی چون *dhruvá- («استوار، پایدار، محکم») و *dhrúvi- («پایدار، استوار») به چشم می‌خورند که هم‌ریشه با واژه‌ی «درود» هستند.

در پارسی باستان نیز ریخت *duruva- به کار رفته و به معنای «تندرست، سالم، استوار» آمده است. در پارسی میانه، افزون بر واژه‌های برشمرده‌ی بالا، [drōdgārīft] («تندرستی، آسایش») نیز دیده می‌شود.

در زبان سُغدی، گونه‌هایی چون *δrwk و *δrwch با معنای «سالم، تندرست» و *δrwky (از*druvaka-) به همین معنا آمده‌اند. همچنین در زبان سکایی، *drūnaa-  و *drūnā به معنای «تندرست، سالم» به‌کار رفته‌اند. در خوارزمی نیز δrwk از ریشه‌ی *a-druvaka- برای «ناخوش، بیمار» آمده که نشان‌دهنده‌ی کاربرد نیگوی همان ریشه است.

در ارمنی واژه‌ی *drvatel به معنای «ستودن، ستایش کردن» برگرفته از همین ریشه است. این کاربرد، نشانه‌ای از دگرگونی معنایی از «سلامت» به «ستایش» و «درود فرستادن» است که در پارسی نو نیز دیده می‌شود.

برخی پژوهشگران (چون پُکُرنی و مایرهوفر) این واژه را با *druva- (دار درخت) نیز هم‌ریشه دانسته‌اند که از نظر معنایی با استواری و پایداری در پیوند است.

در پایان باید گفت واژه‌ی «درود» در زبان پارسی نو، دگرگونی‌یافته‌ی واژه‌هایی است که در زبان‌های ایرانی و هندو-اروپایی به معنای تندرستی، پایداری، و سلامت بوده‌اند و سپس معنای آرزوی سلامت و در نهایت «سلام و تحیت» به خود گرفته‌اند.

 

بازبردها(ارجاع‌ها):

  1. Mayrhofer, Etymologisches Wörterbuch des Altindoarischen (KEWA) I/116f., II/117, EWA I/798f, I/799.
  2. Nyberg, Manual of Pahlavi, p. 66.
  3. Hübschmann, Persische Studien (PSt), p. 61; Armenische Grammatik (Arm. Gr.), p. 146.
  4. Horn, Grundriss der neuiranischen Etymologie (GNE) 555.
  5. Turner, Comparative Dictionary of Indo-Aryan Languages (CDIAL) 6892.
  6. Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch (AiW) 782.
  7. Brandenstein – Mayrhofer, Handbuch der altiranischen Dialekte (Hb.), p. 117.
  8. MacKenzie, Concise Pahlavi Dictionary (CPD), entry for drub.
  9. Gershevitch, Gathic and Avesta Studies (GMS), pp. 285, 1074.
  10. Bailey, Dictionary of Khotanese (DKS), entry 168f.
  11. Benzing, Chwaresmian Writings (Chw.Win.), p. 259.
  12. Boyce, Middle Persian Miscellaneous Prose (MMPP), pp. 139–۱۴۰٫
  13. Durkin-Meisterernst, Dictionary of Manichean Middle Persian and Parthian (DMPPP), entry for [drōdgārīft].
  14. Walde-Pokorny, Vergleichendes Wörterbuch der indogermanischen Sprachen (VW), I/804.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر