۱ خرداد ۱۴۰۴

تاریخ و فرهنگ ایران - ترک و چینی و تورانی در شاهنامه

در شاهنامه آنکه از سوی شرق به سوی ایران می‌تازد، تورانی، ترک یا چینی خوانده می‌شود، چنانکه یکی از فرماندهان ارجاسب، پادشاه توران، به وی می‌گوید:

بدو گفت کای شاه ترکان چین

به یک تن مزن خویشتن بر زمین


یا گُردآفرید از فراز قلعه و از سر دلسوزی به سهراب می‌گوید:

چو سهراب را دید بر پشت زین

چنین گفت کای شاه ترکان چین

 

تو را بهتر آید که فرمان کنی

رخ نامور سوی توران کنی


می‌دانیم که پدر سهراب، رستم بود و مادر او، تهمینه، دختر پادشاه شهر مرزی سمنگان. پس چهره‌ی سهراب نه می‌توانسته مانند چینیان باشد نه مانند ترکان و مغولان. پس چرا گُردآفرید سهراب را «شاه ترکان چین» نامیده؟

راست این است که از زمان ساسانیان کشور ایران از سوی شرق فِتاد (مورد) تاخت‌وتاز هیونان و هِپتالیان بوده است. شرق نیز در اینجا کمابیش یعنی آن سوی سیردریا یا سیحون. در استوره‌های ایرانی این بومستان (منطقه) از آن تورانیان است. تورانیان فرزندان تور هستند و خودِ تور فرزند فریدون. پس در استوره‌های ایرانی جنگ ایران و توران جنگ مردمانی از یک نژاد و تبار است. در واقعیت تاریخی نزدیک به روزگار فردوسی اما باشندگان شرق ایران، ترکان و چینیان بودند. با گذر زمان و با درهم‌آمیزی استوره و تاریخ در ذهن ایرانیان، آن که از سوی شرق به سوی ایران می‌تازد، دشمنی است که به اعتبار تاریخ می‌تواند ترک یا چینی خوانده شود و به اعتبار استوره تورانی. بر این پایه مصراع: «ای شاه ترکان چین» هیچ بار نژادی ندارد و به سادگی یعنی: «ای دشمنی که از سوی شرق می‌آیی». 




امرداد - کورش جنتی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر