۱۲ آذر ۱۴۰۴

لورَنسِ ایران؛ جاسوسی که شیفته‌ی این خاک شد!

اگرچه برخی کارشناسان، او را در سنجش با لورنس عربستان که دست‌آموز انگلیس بود، «لورنس آلمان» نامیده‌اند، اما ما در اینجا او را «لورنس ایران» می‌خوانیم! با آنکه نماینده‌ی کشوری بیگانه در ایران به شمار می‌رفت، با همراهی و پشتیبانی از جنگجویان ایرانی در جنگ جهانی نخست و کوشش‌های دامنه‌دارش در شورش‌های ضد سیاست بریتانیا در جنوب ایران، شایستگی چشمگیری در خاطره‌ی عشایر ایران یافت.

ویلهلم واسموس (۱۹۳۱-۱۸۸۰م) حقوقدان و شرق‌شناس آلمانی بود که در ۱۹۰۹ ازسوی وزارت خارجه آلمان، با مقام معاون کنسول (کنسول دوم) به بوشهر فرستاده شد و تا 1910 در ایران به سر می‌بُرد. پس از آن، درحالی‌که به مدت سه سال سرگرمِ مطالعه‌ی فرهنگ‌های مردمی و ناشناخته‌ی آفریقا و صحرا بود، بروز نشانه‌هایی از رخداد یک جنگ دامنه‌دار و جهانی، از سوی دولت آلمان، بار دیگر شتابان به بوشهر فرستاده شد (1913م) تا در همراهی با یک شورش بومی در جنوب ایران شرکت نماید! زیرا در صورت وقوع جنگ با انگلستان، شورش در ایران می‌توانست منافع انگلیس را در آنجا با مخاطره روبه‌رو کند.

از سویی دیگر با آغاز جنگ جهانی نخست، چشم امید ایرانیان به نیروی سوم یعنی آلمان دوخته شده بود. از نگاه ایرانیان، آلمان دست‌کم با آنان، به روش استعمارگرانه نپرداخته بود. از اینکه می‌دیدند آلمان با روس و انگلیس وارد جنگ شده شادمان بودند و پیروزی آلمان را به یک معنی پیروزی خود می‌دانستند.

در اوج جنگ، آلمان کوشش می‌کند تا مردم هند (به‌ویژه مسلمانان) را به خیزش بر استعمار بریتانیا برانگیزاند. اما پروژه‌ی بزرگ «عملیات افغانستان» شکست می‌خورد و ناکام می‌ماند. در این گیرودار در گوشه‌ی دورافتاده‌ای از ایران، در کرانه‌ی دریای پارس، جنبشی کوچک اما دیرپا علیه نیروهای متجاوز انگلیس در جریان است. در این اوضاع، واسموس به این جنبش می‌پیوندد. او اگرچه آموزش‌های جاسوسی لازم را ندیده بود؛ اما یکی از سرنوشت‌سازترین جاسوسان جنگ جهانی نخست به شمار می‌رفت که موفق می‌شود در ایران سه بار از چنگال انگلیسی‌ها بگریزد و به کوشش‌ها و سازماندهی‌های خود ادامه دهد.

واسموس با همراهی ایل قشقایی و مردم بوشهر (تنگستان و دشتستان) توانست با نبردهای پیروزمندانه‌ای، نیروهای انگلستان را غافل‌گیر کند. او با سرانِ خاندان‌های بومی و عشایر جنوب ایران از جمله دزفول، شوشتر و بهبهان همکاری‌های چشمگیری داشت …

آنچه در بالا آمده است بخشی از نوشتاری‌ست با عنوان «لورَنسِ ایران؛ جاسوسی که شیفته‌ی این خاک شد!»، به خامه‌ی فرشید ابراهیمی، که در تازه‌ترین شماره امرداد چاپ شده است.

متن کامل این نوشتار را در رویه ششم (تاریخ و باستان‌شناسی) شماره 508 امرداد بخوانید. 




خبرنگار امرداد: سپینود جم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر