- این نیروهای خارجی حتی اگر برای کمک به ایران آمده باشند، چه مقام یا نهادی مجوز ورود آنها را صادر کرده است؟
- اصل ۱۴۲ قانون اساسی، وظیفه «پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی» کشور را به ارتش سپرده است. چرا ارتش در مقابل ورود نیروهای مسلح بیگانه سکوت اختیار کرده و واکنشی نشان نمیدهد؟
- چرا به کولبران که در تلاش برای لقمهای نان هستند در مرزهای کشور شلیک میشود اما نیروهای بیگانه میتوانند در خاک ایران رژه بروند؟!
احمد بارکیزاده kayhan.london©
نیروهای «حشدالشعبی» (بسیج تودهای) از خاک عراق به ایران وارد شدند. بعد از آن نوبت به گردانهای «فاطمیون» افغانستانی و «زینبیون» پاکستانی رسید که از تهران به خوزستان فرستاده شدند. از لبنان نیز شبهنظامیان «حزبالله» راهی شهرهای جنوبی ایران شدند. هنوز خبری از «انصارالله» یمن نیست تا اشغال بخشی از خاک ایران توسط نیروهای شبهنظامی خارجی تحت حمایت جمهوری اسلامی تکمیل شود، و وعدهای که موسی غضنفرآبادی رئیس دادگاه های انقلاب تهران که گفته بود «اگر ما انقلاب را یاری نکنیم حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانستانی، زینبیون پاکستانی و حوثیهای یمنی خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد» کاملا تحقق پیدا کند.
روزنامه کارون که در خوزستان منتشر میشود در گزارشی با عنوان «امدادرسانی پر ابهام» دو پرسش بسیار مهم را مطرح میکند: آیا نیروهای دولتی، نظامی و مردمی که بطور گستردهای هنوز هم در مناطق سیلزده حضور دارند برای امدادرسانی کافی نبوده که نیاز به نیروهای خارجی احساس شده است؟! مهمتر از این پرسش اول، پرسش دوم روزنامه کارون است: بطور عموم کشورها در چنین زمانهایی از طریق «هلال احمر» و «صلیب سرخ» که در روابط دولتها تعریف شده است برای امدادرسانی با هم به یاری و همکاری میپردازند. آیا شبهنظامیان عراقی در خوزستان از طریق دولت این کشور سامان یافته و به ایران اعزام شدند؟!
کل توان «حشدالشعبی» در خوزستان
پاسخ به این پرسش را ایرج مسجدی سفیر جمهوری اسلامی در بغداد داده است: «این نیروها (حشدالشعبی) از سوی دولت عراق فرستاده نشده بلکه در قالب موکبهای مردمی و خودجوش از شهرهائی مانند بصره آمدهاند». نیروهایی که به گفته سفیر جمهوری اسلامی در بغداد «تحت حمایت ایران هستند».
در رابطه با پرسش اول روزنامه کارون هم بارها مقامات جمهوری اسلامی گفتهاند که خود قادر به مدیریت بحران هستند و احتیاجی به همکاریهای بینالمللی ندارند و جامعه جهانی میتواند کمکهای خود را بدون حضور در کشور در اختیار آنها قرار دهد. برخلاف ادعای محمدجواد ظریف که میگفت آمریکا مانع کمکرسانی است، کشورهای آلمان، ایتالیا، فرانسه، ترکیه، پادشاهی سعودی، امارات متحده عربی و صلیب سرخ جهانی و اتحادیه اروپا تا کنون کمکهایی را به ایران فرستادهاند. چرا «حشدالشعبی» با بیش از یکصد اتومبیل و کامیون در خیابانهای برخی از شهرهای خوزستان جولان داد و در اهواز مستقر شد؟ اگر مبنا را منابع همین سازمان شبهنظامی قرار دهیم نیز دلیل این هجوم مشخص نیست. پس از چندی که این حضور با اعتراضات ایرانیان از جمله در شبکههای اجتماعی روبرو شد، در حساب کاربری این سازمان در توئیتر، علت ورود به خاک ایران، جلوگیری از ورود سیل به جنوب عراق عنوان میشود. جمال جعفر ابراهیم، که با نام ابومهدی المهندس شهرت دارد و جانشین فرمانده «حشدالشعبی» است، در سخنرانیاش در مسجد اعظم اهواز نیز گفته بود هدف از حضور آنها از استقرار در خوزستان منحرف ساختن مسیر سیل از شهر العماره در عراق است. همین فرمانده نظامی «حشدالشعبی» اما روز بعد تغییر نظر داده و اعلام میکند که نیروهای تحت فرماندهیاش «برای کمک به سیلزدگان از جمله کمک به مردم روستاهای زیر آب رفته، با کل توان خود در خوزستان مستقر شدهاند.»
حضور غیرقانونی شبهنظامیان خارجی
ولی این نیروهای خارجی چه برای انحراف مسیر سیل و چه برای امدادرسانی به ایران آمده باشند، مشخص نیست مجوز ورود این افراد مسلح را چه مقام یا نهادی صادر کرده است. اگر این نیروهای شبهنظامی برای امدادرسانی هم قدم به خاک ایران گذاشته باشند، ورود آنها بر مبنای اصل ۱۲۵ قانون اساسی خود جمهوری اسلامی به مصوبه مجلس شورای اسلامی و امضای رئیس جمهور احتیاج دارد. مصوبهای که هرگز در مجلس مطرح نشده است تا رئیس جمهور با امضای خود آن را تائید کند. بهرام یارسانی عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی و عبدالکریم حسینزاده نایب رئیس «فراکسیون امید» تنها دو قانونگزاری هستند که تا کنون به این اقدام غیرقانونی اعتراض کردهاند.
بهرام یارسانی در توئیتی مینویسد: «مرزهای کشور حرمت دارند و عبور نیروی نظامی خارجی از آن حتا برای امدادرسانی قابل قبول نیست. اگر با ماهیت نظامی در کشور مستقر شوند نقض اصل ۱۴۶ قانون اساسی است و اگر بخواهند در قالب همکاری دو کشور عمل کنند طبق اصل ۱۲۵ باید توافقنامه آن بعد از تصویب مجلس با امضای رئیسجمهور اجرا گردد.»
بر مبنای اصل ۱۴۲ همین قانون اساسی، وظیفه ارتش «پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی» و در نتیجه حفاظت از مرزهای کشور است. چرا ارتش در مقابل ورود نیروهای مسلح بیگانه سکوت اختیار کرده است و واکنشی از خود نشان نمی دهد؟ نیروهای مستقر در مرزهای کشور که در همین مرز با عراق به سمت کولبران کرد ایرانی تیراندازی میکنند و کسانی را که برای گذاشتن لقمه نانی بر سر سفره خانواده مجبور به گذر از کوهستانهای خطرناک مرزی هستند، به قتل میرسانند، هنگام ورود افراد مسلح غیرایرانی به خاک کشور نگاهشان به کدام سو بوده است؟! اینها پرسشهایی است که تا کنون نه امرای ارتش و نه مقامات دولتی به آن پاسخ ندادهاند. تنها حشمتالله فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، به گفتن اینکه وزارت کشور از ورود آنها اطلاع داشته، بسنده کرده است. انگار اطلاع داشتن وزارت کشور از بار این اقدام غیرقانونی و پرمعنا میکاهد!
هشدار به مردم و تهدید آمریکا
دلایل حضور نیروهای شبهنظامی عراقی، لبنانی، افغانستانی و پاکستانی در خاک ایران بدون شک بیارتباط با سیلی که در تقریبا ۲۰ استان کشور جاری شده نیست ولی نه برای کمک به مردم! نارضایی و خشم مردم از بیکفایتی نهادهای دولتی در این بحران که عواقب اقتصادی و اجتماعی آن را در ماهها و قطعا سالهای آینده نیز شاهد خواهیم بود، بر هیچکس پوشیده نیست. اعتراضهای مردمی با گذشت روزها افزایش خواهد یافت. حضور این نیروها در مناطقی که شاهد درگیری مردم با نیروهای انتظامی و اعتراضهای گستردهی آنها بودیم، میتواند هشداری از سوی نظام باشد که بگوید به اندازه کافی نیروی سرکوب برای مقابله با هر حرکت اعتراضی دارد و اگر هم نیروهای بومی کافی نباشند، میتواند از مزدوران خارجی خود استفاده کند.
حضور «حشدالشعبی» که حتی در جریان جنگ علیه داعش در عراق نیز از سوی سازمانهای جهانی چون عفو بینالملل به انواع جنایت متهم شده و فرماندهان بیرحم و با نامهای ترسناکی چون ابوعزرائیل دارد، که دهها سر را از بدن در مقابل دوربین جدا کرده است، میتواند با هدف ایجاد رعب و وحشت و پیشگیری از گسترش اعتراضها باشد. البته این حضور میتواند اهدف دیگری هم داشته باشد. ماشاءالله بازگیر فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خرمآباد این حضور را «ایستادگی بدون درنگ و تعلل فاطمیون، حشدالشعبی، حزبالله و انصارالله در برابر ظلم و زیادهخواهی سران استکبار» خوانده است! به عبارد دیگر آوردن شبهنظامیان تحت حمایت جمهوری اسلامی به ایران میتواند هشداری به آمریکاییان نیز باشد که سپاه پاسداران را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داده است. مقامات جمهوری اسلامی، از حسن روحانی و وزیر خارجهاش محمدجواد ظریف، تا فرماندهان سپاه پاسداران، بارها در روزهای گذشته صحبت از حمله به نظامیان و منافع آمریکا در دیگر کشورهای منطقه کردهاند.
برخی از کارشناسان البته این حضور را نوعی لشکرکشی قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای قدس میدانند که اگرچه در معادلات جناحی درون نظام وزن قابل توجهی دارد، ولی نیرویی در داخل کشور برای رقابت با دیگر فرماندهان سپاه ندارد. آوردن شبهنظامیان تحت حمایت نیروهای قدس از کشورهای منطقه، میتواند موقعیت نظامی قاسم سلیمانی را در داخل کشور به نوعی تقویت کند. البته تجربه ۴۰ سال جمهوری اسلامی، و روزهای پس از قرار گرفتن سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی از سوی آمریکا، نشان داده است که هر زمان کلیت نظام در موقعیت بحرانی قرار گیرد، تمام جناحهایی که به نوعی در حکومت قرار دارند، و حتا آنهایی که در در این چهاردهه به حاشیه رانده شده و یا مورد غضب قرار گرفتهاند، از جمله نیروهای ملی- مذهبی و یا بخشهایی از جمهوریخواهان مدعی جدایی دین از حکومت، پرچم دفاع از جمهوری اسلامی را به دست میگیرند؛ اینبار اما در شرایطی که از یکسو درّهی عظیم بین نظام و مردم را با هیچ راهکار و ترفندی نمیتوان پُر کرد و از سوی دیگر دولت کنونی آمریکا حلقهی مهار به دور گردن جمهوری اسلامی را بیش از همیشه سفت کرده است بطوری که اروپا نیز فعلا حاضر به «ازخودگذشتگی» نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر