چهارشنبهسوری یکی از جشنها پیشواز نوروز است که در شب واپسین چهارشنبهی سال برپا میشود. در شاهنامه فردوسی اشارههایی دربارهی بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهندهی کهن بودن جشن چهارشنبهسوری است. آیین سنتی درپیوند با این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده است.
در شب چهارشنبه سوری ، به جز روشن کردن سه یا هفت کپه آتش به یاد سه پند بزرگ ایرانیان ، آیین ویژهای برگزار میشد مانند آتش افروزی بر فراز خانهها و بلندیها ، خانه تکانی پیش از چهارشنبه سوری ، خریدن آینه و کوزهی نو ، خرید اسفند ( اسپند دانه ) ، چراغانی ، تهیه و خوردن آجیل هفت مغز ، کوزه شکستن ، فال گوش ایستادن ، فال کوزه ، شالاندازی ، قاشق زنی، پختن آش ویژهی چهارشنبه سوری و …
واپسین شب چهار شنبهی هرسال شب سرور و شادی است. با گذشت یك سال، با همهی خوبیها و بدیها در این شب ایرانیان بوتههای خار و هیزم فراهم میكنند و در فاصلههای كوتاه قرارمیدهند و آتش میزنند و در حال پریدن از روی آتش میگویند: «سرخی تو از من زردی من از تو» زرد رنگی و بیماری و كسالت را با شعلههای سرخ آتش از خود دور میكنند. هر چند زرتشتیان پریدن از روی آتش را شایسته نمیدانند اما در گذر سالها این سنت اینگونه برجای مانده و به باوری انرژیهای منفی انسان در آتش که یکی از چهار آخشیج(عنصر) سپندینهی طبیعت رفته و گرما و انرژی پاک آتش به انسان بازمیگردد.
در گذشته پس از سوخته شدن خاروخاشاك، خاكستر آنرا بیرون از خانه كنار دیوار جمع میكردند و كسی كه خاكستر را بیرون میبرد هنگامی که بر میگشت و در میزد، كسانی كه در خانه بودند ، می پرسیدند: كیه ؟ او پاسخ میداد : منم
میگفتند از كجا آمده ای ؟ او می گفت: از عروسی. از او می پرسیدند چه آوردهای ؟ او میگفت: تندرستی و خوشبختی. آنگاه در را میگشودند تا خوشبختی وارد خانه شود و همگی با هم فریاد شادی و هلهله سر میدادند.
آجیل چهارشنبه سوری
در گذشته پس از پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی مانند: تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیرهی زمستان باقی مانده بود، روی آتش سپند بو داده و میخوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میشود و کینه و رشک از وی دور میماند.
آیین قاشقزنی
قاشق زنی از دیگر آیینهای چهارشنبه سوری است. پس از مراسم آتشبازی، جوانان از دختر و پسر، چادری به سر میکردند، کاسه و قاشقی فلزی به دست میگرفتند و به خانه همسایگان رفته و با زدن قاشق به کاسه، صاحب خانه را خبر میکردند. صاحبخانه در کاسه آنها نخود، لوبیا یا هرگونه از حبوبات ، یا مقداری پول میگذاشت. روز پس از آن با این پیشکشها و سبزی که با پولهای جمع آوری شده خریداری میشد آشی میپختند و باور داشتند که خوردن این آش بیماری و درد را از بین میبرد. سپسها (دوران کودکی ما) به خوراکیهای موجود در کاسهی قاشق زنی آجیل و آب نبات و شیرینی هم افزون شد.
آیین فالگوش ایستادن
این آیین هم یکی دیگر از سنتهای چهارشنبه سوری است. دختران یا پسران بدون اینكه نیت خود را به كسی بگویند هنگام فرورفتن خورشید نزدیك به تاریك شدن هوا در پناه دیوار یا پشت در مغازه یا منزلی كمین میكردند و منتظر میماندند رهگذران عبور كنند تا به حرفهای آنان گوش دهند شاید در میان حرفهای رهگذران سخنان امید بخش و نویددهندهای بشنوند و نیت خود را كه در دل دارند با آن سخنان كه شنیدهاند، تعبیر كنند یا به فال نیك بگیرند.
آیین شال انداختن
پس از خاموشی آتش و کوزه شکستن و فالگوشی و قاشق زنی جوانان، نوبت به شالاندازی میرسد. جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به یکدیگر گره زده، از آن طنابی رنگین به بلندی سه متر میساختند. آنگاه از راه پلکان خانهها یا از روی دیوار، آنرا از روزنه دودکش وارد منزل میکنند و یک سر آن را خود در بالای بام در دست میگرفتند، آنگاه با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه ورودشان میسازند. صاحبخانه که منتظر آویختن چنین شالهایی هستند، با دیدن طناب رنگین، آنچه پیشتر آماده کرده، در گوشهی شال میریزد و گرهای بر آن زده، با یک تکان آرام، صاحب شال را آگاه میسازد که پیشکش سوری آماده است. آنگاه شال انداز، شال را بالا میکشد.
آیین کوزه شکستن
مردم پس از آتشافروزی کمی زغال به نشانهی سیاه بختی، كمی نمك به نشانهی شور چشمی، و یكی سكه دهشاهی به نشانهی تنگدستی در كوزهای سفالین میاندازند و هر یك از افراد خانواده یك بار كوزه را دور سر خود میچرخاند و واپسین تن ، كوزه را بر سر بام خانه میبرد و آن را به كوچه پرتاب میكند و میگوید: «درد و بلای خانه را ریختم به توی كوچه» و باور دارند كه با دور افكندن كوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور میكنند.
با آرزوی اینکه چهارشنبهسوری را با همهی آیینهای زیبایش جشن بگیریم و با شادی و تندرستی به پیشواز نوروز برویم.
خبرنگار امرداد: فرزانه خسروی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر