گرفتاریها و کاستیهای کتابهای درسی زبان و ادبیات فارسی را در چند دسته میتوان جای داد.
الف) عوامل درونی
۱. ناویراستگی و نادرستیهای نگارشی:
تکلیف نشانههای نگارشی، بهویژه ویرگول، در کتابهای درسی روشن نیست؛ ویرگول گاهی پس از نهاد جمله میآید و گاهی پس از مسند و… . از آنجا که مخاطب این کتابها نوجواناناند، میتوان پذیرفت که نویسندگان ویرگول را برای «درنگنمایی» هم به کار برده باشند؛ یعنی علاوه بر وظیفهی «نقشنمایی»، نقش «درنگنمایی» را هم برایش در نظر گرفته باشند. با این حال، ویرگول را در جاهایی به کار بردهاند که هیچ درنگی در کار نیست. نمونههایی که در پی میآید، برای دوری از درازی کلام، فقط از سه درس نخست کتابهای فارسی پایههای ششم و نهم انتخاب شدهاند. همهی درسهای این کتابها دچار چنین آفتیاند.
فارسی پایهی ششم:
«ز فضلش هر دو عالم، گشت روشن/ ز فیضش خاک آدم، گشت گلشن
جهان، جمله، فروغ نور حق، دان/ حق اندر وی ز پیدایی است پنهان …» (شعر «ستایش» آغاز کتاب فارسی ششم) در اینجا، آوردن ویرگول بعد از واژههای «عالم»، «آدم» و «حق» اشتباه است.
در درس یک آمده است: «باد بهاری وزید از طرف مرغزار/ باز به گردون رسید، نالهی هر مرغ زار
خیز و غنیمت شمار، جنبش باد ربیع/ نالهی موزون مرغ، بی خوش لالهزار …» (ص ۱۱) در اینجا هم آوردن ویرگول پس از «رسید» و «شمار» اشتباه است.
در آغاز درس دوم آمده است: «معلم، چند کلمهای را روی تخته نوشت و گفت… .» (ص ۱۴) این ویرگول پس از نهاد به چه کار آمده است؟ یا در درس سوم: «اتفاقاً مَلِک، روزی آن باز را بر دست گرفته به شکار رفته بود.» (ص ۲۶)
در باقی درسها هم در بر همین پاشنه میچرخد. در درس دوازدهم، سطرهایی از قابوسنامه آمده است و در جملهی معروف «برادر نیز دوست به»، پس از «نیز» ویرگول آمده است (برادر نیز، دوست به) که نشان میدهد مؤلفان احتمالاً معنای این جمله را متوجه نشدهاند! (ص ۸۴)
فارسی پایهی نهم:
«روزی پیر ما، با جمعی از همراهان به درِ آسیابی رسید.» (حکایت «سفر» از کتاب اسرارالتوحید، درس یکم، ص ۱۶) معلوم نیست چرا در این جایگاه ویرگول به کار رفته است. حتی اگر ویرگول را به قصد درنگنمایی به کار برده باشد، در این جایگاه درنگی در کار نیست. در ادامه آمده است: «میدانید که این آسیاب چه میگوید؟، میگوید:…» (همان) باز هم مشخص نیست چرا پس از علامت پرسشی ویرگول آمده است! نادرستیهای نگارشی این حکایت بیش از این دو مورد است، اما از این دو مورد به هیچوجه نمیتوان دفاع کرد، چون غلط آشکارند.
«در خواندن اینگونه متنها، از لحن توصیفی و آهنگی آرام و لطیف، بهره میگیریم. (مقدمهی درس دوم، ص ۱۷) ویرگول دوم هیچ توجیهی ندارد.
همچنین شعری که از نیما یوشیج در ص ۲۲ (درس دوم) آمده است پر از ویرگولهای نابجاست. مقدمه درس سوم هم به این بیماری دچارست: «متنهای تعلیمی، با هدف آموزش و اندرز، نوشته شدهاند، از این رو، خواننده باید آهنگ و لحن…» (ص ۲۴) متن درس سوم نیز وضعی همچون مقدمهاش دارد.
این موردها مشتی از خروار است. از این نادرستیها در کتاب هر پایهای و در هر درسی بسیار وجود دارد.
در این زمینه، کتاب فارسی پایهی دوازدهم وضع بهتری دارد و کاستیهای نگارشی آن را میتوان نادیده گرفت، اما این بهتر بودنْ در مقایسه با دو کتاب پیشین است.
نادرستیها کتابهای درسی فارسی فقط به مسائل ویرایشی و نگارشی محدود نیست. چند سال پیش (اگر درست در خاطرم مانده باشد در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹۴)، در کتاب فارسی پایهی نهم، ذکر رابعه عدویه از کتاب تذکره الاولیا آمده بود و در بخش اعلام شرح حال «رابعه بلخی» را آورده بودند. از این نادرستیها در کتابهای درسی بسیار است. برای دیدن پارهای از این اشتباهات، میتوانید به مقالهی «بررسی صحت علمی کتابهای فارسی دورهی دبستان» بنگرید.[۱]
۲. گزینش متنهای رماننده و دافعهانگیز از ادب کهن:
ادبیات کهن فارسی دریای کرانهناپدیدی است که از چهار نوع ادبیات غنایی، حماسی، اندرزی و نمایشی، در سه نوع نخستِ آن صاحب آثاری شاخص و ماندگار است. با این حال، نویسندگان کتابهای درسی، به احتمال بسیار آگاهانه و بهعمد و به احتمالی اندک از سر کجسلیقگی، متنهایی برمیگزینند و در کتابهای درسی جای میدهند که بیشتر درخور سالخوردگانی است که پا بر لب گور نهادهاند. در دنیای نوجوانان و جوانان امروزی، که سرگرمی از در و دیوار میبارد، گزینش چنین متنهایی ره به جایی نمیبرد و دانشآموزان را از کتابهای درسی میرماند.
فارسی پایهی ششم:
کتاب فارسی پایهی ششم با شعری از مثنوی گلشن راز شیخ محمود شبستری آغاز میشود که در عصر خودِ شاعر هم هرکسی نمیتوانسته با آن پیوند عاطفی برقرار کند! در همان سدهی هشتم هم مخاطب این شعر نوجوانان نبودهاند. میگوید: «جهان جمله فروغ روی حق دارن/ حق اندر وی ز پیدایی است پنهان»
به راستی، چند درصد از نوجوانان دوازده-سیزدهساله این بیت را میفهمند؟ یا اگر بفهمند، میتوانند به دنیای این شاعر نزدیک شوند؟
در درس یکم این کتاب، سطرهایی از تاریخ بلعمی و بیتهایی از یکی از قصاید سعدی آمده است که هر دو در زمینهی خداشناسیاند. درس دوم را یکی از مؤلفان کتاب درسی، با زبانی دافعهانگیز، دربارهی شناخت بهتر زیباییهای آفرینش نوشته است. در درس پنجم، بخشهایی از هفتخان رستم آمده است. بنا بر تجربهی من در سالهایی که تدریس میکردم، داستانهای شاهنامه برای دانشآموزان بسیار دلانگیز و جذاب است، به شرطی که به شیوهای دلپسند ارائه شوند. در درس پنجم این کتاب، داستان هفتخان به نثر روایت شده و نُه بیت هم در لابهلای نثر آمده است. آن نه بیت یا وصف کشتار است یا نیایش رستم به درگه خداوند!
بزد تیغ و بنداخت از بر سرش/ فروریخت چون رود خون از برش
میانش به خنجر به دو نیم کرد/ دل جادوان زو پر از بیم کرد
سر و گوش بگرفت و یالش دلیر/ سر از تن بکندش به کردار شیر
ز بهر نیایش سر و تن بشست/ یکی پاک جای پرستش بجست
از آن پس نهاد از بر خاک سر/ چنین گفت کای داور دادگر
ز هر بد تویی بندگان را پناه/ تو دادی مرا مردی و دستگاه
از کتابی با آن همه قصهی عاشقانه و بزمی و پرکشش، که دوروبر پنجاه هزار بیت است، گزینش این بیتها کجسلیقگی است یا …؟
در باقی درسها هم، جز چند درس، همین رویه برقرار است؛ به دیگر سخن، در گزینش متنهای کهن به عواملی چون سن و سال دانشآموزان و دگرگونیهای اجتماعی توجهی نشده است. کوشش مؤلفان بر این بوده تا از ادبیات اندرزی بیش از انواع دیگر ادب بهره ببرند. آن هم نه در قالب تمثیل و قصههای زیبایی که در متنهای کهن بسیار است و کمتر به دست خوانندگان میرسد، بلکه در قالب پندهای عصر سنت!
بی اغراق، در خوشبینانهترین حالت، نیمی از درسهای فارسی ششم رماننده و دافعهانگیزند و تناسبی با سنوسال دانشآموزان ندارند.
فارسی پایهی نهم:
در کتاب فارسی نهم هم همین اتفاق رخ داده است. از شاهنامه، بخش ستایش پروردگارش در آغاز کتاب آمده است. آنگاه، از آنهمه حکایت کوتاه و نغز گلستان و بوستان و از آن همه غزل روان چشم پوشیدهاند و قصیدهای از سعدی آوردهاند که در قرن هفتم هم همگان مخاطبش نبودند. بنا بر سنت ادبی، شاعران قصیدهها را خطاب به خواص جامعه میسرودند و گاهی در رقابت با شاعران دیگر. هدف شاعران در قصیدهها، عموماً، اظهار فضل و نشان دادن دانش خویش است. درس دوم هم متنی خداشناسانه از کیمیای سعادت است! درس سوم را با متنی یک صفحهای پر کردهاند که نام نویسندهاش مشخص نیست. احتمالاً خود نویسنده هم از آبکی بودن متنش آگاه بوده که حاضر نشده نامش پای مطلب بیاید. غزلی از حافظ در درس هفتم آمده است که نماینده سبک و اندیشهی رندانهی حافظ نیست. این غزل دانشآموزان را به دنیای حافظانه رهنمون نمیشود. این گونه گزینشها بیگمان آگاهانه است. در درس هشتم، بیتهایی به نام فردوسی آمده است که برخی از او نیست و برخی به شکل و شمایل دیگری در شاهنامه آمده است. (بنگرید به ص ۶۱) باقی کتاب هم کموبیش به همین منوال است.
فارسی پایهی دوازدهم:
کتاب فارسی پایهی دوازدهم با شعری از سنایی در ستایش خداوند آغاز میشود. درس نخست نیز با دیباچهی گلستان سعدی آغاز میشود. انتخاب دیباچهی گلستان برای تدریس در مدارس، مانند انتخاب جرجیس بین پیامبران است. رمانندهترین بخش گلستان برای نوجوانان دیباچهی آن است؛ با آن همه بیت و عبارت عربی! غزلی که از حافظ در درس دوم آمده است با معیار تعلیمی بودن انتخاب شده است. هر شاعری ممکن است اشعاری داشته باشد که بیانگر سبک و جهانبینی او نباشد، به دوران آغازین شاعریاش مربوط باشد یا از نظر هنری درجهای پایینتر از عموم شعرهایش باشد. گویا معیار انتخاب غزلهای حافظ برای کتابهای درسی، همین اصل است: دوری از حافظانگی و بیانگر جهانبینی رندانهی حافظ نبودن. اشعاری هم که از شاعران انقلابی و متعهد آمده است، از نظر هنری و ادبی چنگی به دل نمیزند. با این حال، وضع این کتاب بهتر از دو کتاب دیگر (پایهی ششم و نهم) است. در کتاب فارسی دوازدهم، اشعاری از پروین اعتصامی، ملکالشعرای بهار، عارف قزوینی، اخوان ثالث، محمدرضا شفیعی کدکنی و چند شاعر معاصر دیگر هست که از شعرهای ماندگار ادبیات معاصرند. همچنین، داستان «گذر سیاوش از آتش» از شاهنامه و «نینامه» از مثنوی و… به غنای این کتاب کمک کرده است.
مشکل این کتاب در دانشهای زبانی و دستوری آن است که در قالب «قلمرو زبانی» آمده است و عموماً فراتر از سطح فهم دانشآموزان است. این پیچیدگیها به کار مؤسسههای کنکوری میآید و دانشآموزان مجبورند برای فهم این مطالب در کلاسهای کنکور شرکت کنند. آن دستهای هم که پول شرکت در این کلاسها را ندارند طبیعتاً موفقیت چندانی هم حاصل نمیکنند. بخش «قلمرو زبانی» عرصهی تاختوتاز مافیای کنکور است.
۳. گزینش متنهای سیاسی و ایدئولوژیک:
هرکدام از کتابهای یادشده مملو از محتوای سیاسی و ایدئولوژیک است. این نکته آنقدر آشکار و بارز است که نیازی به ارجاع به آنها نیست؛ همگان با این وضعیت آشنایند. بهره بردن از متنهای شعاری به جای شعر، از آسیبهای جدی کتابهای فارسی در همهی مقاطع است.
ب) عوامل بیرونی
در کنار کاستیهایی که کتابهای درسی دارند و نمونهوار و گذرا به بخشی از آنها اشاره کردیم، مشکل آزارندهی دیگری هم وجود دارد و آن سرایت فرهنگ تست و نکته از مقاطع بالا (سالهای منتهی به کنکور) به پایههای پایینتر (متوسطهی اول و دبستان) است. رقابت مدرسههای غیرانتفاعی در جذب دانشآموز، به برگزاری «آزمونهای جامع» ماهانه و سالانه منجر شده است که مؤسسههای پرآوازه پرسشهایش را طرح میکنند و اجرایش را بر عهده دارند. در حقیقت، سود سرشار و شبههناکی که در کنکور نهفته بود چنان مافیای خوشعلف این عرصه را بدعادت کرده است که فرهنگ کنکور را رواج دادهاند و به سطح دبستان کشاندهاند. در این میانه، درس زبان و ادبیات فارسی به سبب داشتن ضریب بالا در کنکور، میدان تاختوتاز مافیاست. مبحث دانشهای زبانی (دستور زبان)، استعداد طرح پرسشهای گونهگون و پیچیده را دارد و همین مبحث دست مافیا را باز گذاشته است تا در بخش «قلمرو زبانی» کتابهای درسی لانه کند.
آزمونهای جامع در متوسطهی اول و بغرنج کنکور در متوسطهی دوم دو عامل مهم متنزدایی از کتابهای زبان و ابیات فارسیاند. متنهای ادبیات کهن فقط متنهایی هنری نیستند بلکه حامل فرهنگ ایرانی هم هستند. معلمان مجبورند به جای پرداختن به متنهای گوناگون و آشنا کردن دانشآموزان با آنها- که از اهداف آموزش درس زبان و ادبیات فارسی است- بیشتر وقت خود را به آموزاندن دستور زبان بگذرانند، آن هم به دانشآموزان رشتههای تجربی و ریاضی و … که شاید دیگر فرصت خواندن متنهای مهم زبان فارسی را نداشته باشند.
نتیجه
۱. به سبب نگرشهای ایدئولوژیک، بسیاری از متنهای ادبی مهم زبان فارسی هیچگاه وارد کتابهای درسی نمیشود. جای هزاران قصه کوتاه و بلند و حکایت خواندنی متنهای مهم و مادر زبان فارسی، چه اصل حکایت و چه به صورت بازنویسیشده، در کتابهای درسی خالی است؛ از شاهنامه تا مثنوی معنوی، از کلیله و دمنه تا جوامع الحکایات، از گلستان سعدی تا بهارستان جامی و… .
۲. مؤلفان و گردآوران کتابهای درسی با قصه و روایت سر سازگاری ندارند. از بین همهی انواع ادبی، این ادبیات اندرزی (تعلیمی) است که در کتابهای درسی وارد میشود، آنهم نه در قالب حکایتهای خواندنی و دلنشین بلکه در قالبهایی که درخور سالخوردگان است. ادبیات غنایی جایی در کتابهای درسی ندارد، جای غزلهای روان سعدی و حافظ و مولانا در این کتابها خالی است. از ادبیات حماسی هم به ندرت استفاده میشود.
۳. پس از بررسی متنهای کهنی که در کتابهای فارسی مدارس آمده است، به این نتیجه میرسیم که تنها سنجهی گزینش این دسته از متنها، بارز بودن سویههای دینیشان است.
۴. ارزش ادبی و فرهنگی کتاب فارسی دوازدهم از کتابهای فارسی پایههایی ششم و نهم بیشتر و بهتر است؛ یعنی کمتر رماننده و دافعهانگیز است.
۵. مجموع این عوامل باعث دلزدگی دانشآموزان از زبان و ادبیات فارسی میشود که با اهداف «برنامهی درسی ملی جمهوری اسلامی ایران» هم در تضاد است.
پانوشت
۱. ««بررسی صحت علمی کتابهای فارسی دورهی دبستان»، حیدر قمری، فصلنامهی علمی-پژوهشی تعلیم و تربیت، جلد ۳۵، شمارهی ۱، ۱۳۹۸، صص ۹۳-۱۱۰.
کتابنامه
۱. سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، فارسی پایهی دوازدهم، دورهی دوم متوسطه (شاخهی نظری)، چاپ چهارم، تهران: شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، ۱۴۰۰.
۲. ـــــــــــــــــــــــــــــ، فارسی پایهی ششم دبستان، چاپ ششم، تهران: شرکت افست، ۱۴۰۰.
۳. ـــــــــــــــــــــــــــــ، فارسی پایهی نهم، دورهی اول متوسطه، چاپ هفتم، تهران: شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، ۱۴۰۰.
عباس سلیمی آنگیل (دبیر کارگروه آسیبشناسی پارسیانجمن)
تارنمای پارسی انجمن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر