۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱

بزرگداشت روز ملی شاخاب پارس (خلیج‌فارس) در اهواز

کارگروه تاریخ انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان چهارشنبه هفتم اردیبهشت در نشستی روز ملی خلیج‌فارس را با عنوان «خلیج‌فارس؛ نامی برای همیشه» در خانه‌ی سمن‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد این شهر گرامی‌ داشتند.

اشکان زارعی دبیر کارگروه تاریخ انجمن تاریانا در آغاز این نشست درباره‌ی شوند (:علت) نامگذاری روز دهم اردیبهشت گفت: دهم اردیبهشت‌ماه سال ۱۰۰۱ خورشیدی یعنی چهارصد سال پیش امام‌قلی خان استاندار فارس جزیره هرمز را به فرمان شاه‌عباس صفوی در جنگ با پرتغالی‌ها پس از ۱۱۶ سال آزاد کرد. در واقع روز ملی خلیج‌فارس  از یک‌سو گرامی‌داشت بازگشت جزیره هرمز به مام میهن و ارج‌گزاری به همه پاسداران یکپارچگی سرزمینی ایران است و از سوی دیگر فرصتی برای بازگویی پیرامون جایگاه پارسی این آبراهه‌ی جنوبی ایران در برابر کوشش‌های اهریمنانه‌ای است که با وارونه‌سازی تاریخ و ایران‌ستیزی انجام می‌گیرد.

در این نشست، از پنج نگرش گوناگون نقش کهن و دیرینه‌ی ایران در خلیج‌فارس بررسی شد.

در ادامه نشست، دکتر عزیز گل‌افشان از «مهروبان» یکی از بنادر خوزستانی کرانه‌ی خلیج‌فارس سخن گفت. به باور وی مهروبان که در برخی منابع با عنوان ماهی‌روبان یاد شده، یکی از بندرهای تاریخی ایران است که دیرینگی آن به دوره‌ی ساسانی می‌رسد و تا سده‌ی هشتم مهی (:هجری قمری) اهمیت خود را با دیگر بنادر خلیج‌فارس مگاه داشته و همچنین با هند و چین ارتباط گسترده‌ای داشته است. ناصرخسرو در سفر دریایی خود از بصره به خوزستان، مهروبان را شهری بزرگ توصیف کرده که دارای مسجد، سه کاروان‌سرا و لنگرگاه کشتی‌ها بوده است.

بندر مهروبان به تدریج از دوره‌ی صفوی به دلایل نامشخص رونق خود را از دست داده، رو‌به ویرانی رفت و ساکنان آن در دوره‌ی قاجاریه به روستای کنونی «شاه عبدالله» کوچیدند.

به گفته‌ی گل‌افشان بندرمهروبان در شهریور ۱۳۱۰ شمسی با دیرینگی دوره ساسانی به شماره ۴۸ به عنوان یکی از بندرهای خوزستان ثبت ملی شده است. اما در امرداد سال ۱۳۷۹ یکبار دیگر به عنوان اثری از استان بوشهر  با دیرینگی دوره اسلامی به شماره ۲۸۸۲ در فهرست آثار ملی قرار گرفته است. این در حالی است که روستای امامزاده عبدالله در کنار این بندر از نظر تقسیمات کشوری بخشی از خوزستان به‌شمار می‌رود.

علی بهرامی، کارشناس ارشد تاریخ  دیگر سخنران این نشست بزرگداشت خلیج‌فارس بود که به جایگاه بحرین و عمان در زمان اشکانیان پرداخت.

به باور وی از آغاز بنیادگذاری دودمان هخامنشی ایرانیان با استفاده از دریانوردی نیرومندی که داشتند از سال ۵۳۸ پیش از میلاد که سربازان کوروش بزرگ یمن و عمان را جزو امپراتوری ایران ساختند توانایی پادشاهی ایران بر سراسر دریای پارس و جزیره‌ها و کرانه‌های شمالی و جنوبی آن مانند بحرین و عمان نیز استوار شد، پیوندی اصیل و ناگسستنی میان خاک ایران و دریای پارس به وجود آمد که باوجود دگرگونی‌ها و فرازونشیب‌های آن این پیوستگی در دوران اشکانی نیز حفظ شد.

چنانکه در منابع یونانی از زبان یکی از دریانوردان یونانی مصر نزدیک‌به سال ۸۰ پیش از میلاد در سفرنامه‌ی خود

عمان امروزی و بحرین را بخشی از قلمرو پادشاهی اشکانیان یاد کرده است.

بهرامی  در ادامه افزود: در دوره اشکانی در نتیجه‌ی گسترش فعالیت‌های تجاری و برپایی پایگاه‌های نظامی، کوچ ایرانیان از نیمه شمالی به بخش جنوبی و استقرار همیشگی (:دائمی) در این مناطق افزایش یافت که به استوارسازی (:تحکیم) تدریجی پایه‌های حکومت اشکانیان به ویژه از زمان مهرداد یکم از دید اقتصادی و به ویژه نظامی در شبه جزیره عربستان از جمله بحرین و عمان بود.

دکتر اکبر ظریفی در سومین بخش نشست بزرگداشت خلیج‌فارس به چگونگی چیرگی صفویان بر خلیج‌فارس به‌ویژه در زمان شاه عباس یکم در رویایی با ارتش پرتغال در خلیج‌فارس پرداخت .

به گفته‌ی وی خلیج‌فارس به‌عنوان یکی از مراکز حساس دریایی همزمان با دوره‌ی صفویه توجه پرتغالی‌ها نخستین استعمارگر خاورزمین را به خود جلب کرد که آن‌ها توانستند در آغازین سال‌های پادشاهی شاه اسماعیل یکم بر آن چیرگی یابند. پرتغالی‌ها تا سال‌های پایانی پادشاهی شاه‌عباس یکم همچنان بدون هماورد در خلیج‌فارس ماندند.

در این زمینه می‌توان یورش به جزیره هرمزدر سال ۹۱۳ ق / ۱۵۰۷ م و ساختن دژهای نظامی در دیگر جزیره‌های خلیج‌فارس، مانند قشم، وکشمکش و ناسازگاری با شاهان صفوی و آزار رساندن به مسلمانان آن جزایر را نام برد.

به باور دکتر اکبر ظریفی در دوره سلطنت شاه اسماعیل و شاه طهماسب کار مهمی از سوی ایران برای بازگرداندن (:استرداد) جزیره‌های هرمز و قشم و کوتاه کردن دست پرتغالی‌ها از خلیج فارس نمی‌بینیم و این به این شوند بود که شاهان صفوی از یک‌سو گرفتار یورش‌های ازبک‌ها به ایالت‌های خاوری و از سوی دیگر دچار جنگ‌های پی‌در‌پی (:متمادی) با عثمانیان بود و فرصت آنکه توجهی به جنوب کند نمی‌یافت.

پس از مرگ شاه طهماسب جانشین وی پسرش شاه اسماعیل دوم بود که درسال ۹۴۸ مهی تاج‌گذاری کرد. هیات سیاسی پرتغال در این مراسم شرکت جستند ولی این پادشاه صفوی به علت داشتن حکومت کوتاه مجالی برای برقراری رابطه‌ی سیاسی آنچنان با دولت‌های خارجی را پیدا نکرد.

اما با روی کار آمدن شاه عباس یکم صفوی و عزم وی برای آزاد‌سازی مرزهای ایران از دست بیگانگان  و با برهم خوردن معادله‌های سیاسی و توازن قدرت در جهان و ورود انگستان به این بازی، شاه صفوی با بهره‌گیری خوب از شرایط اقدام به کم‌‌کردن حضور پرتغالی‌ها از خلیج فارس کرد که بیرون راندن آن‌ها از جزیره‌ی هرمز در همین راستا بود.

در دنباله مهدی عالی‌پور، دانشجوی دکترای باستان‌شناسی، به واکاوی محوطه‌های باستان‌شناسی شمال خلیج‌فارس پرداخت.

به گفته‌ی وی خلیج فارس از گذشته تا به امروز یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین آبراهه‌ی جهان از دید زمین‌شناسی، باستان‌شناسی، دیرین اقلیم‌شناسی، دادوستدهای بازرگانی و جغرافیایی است.

مهدی عالی‌پور افزود: خلیج‌فارسی که اکنون می‌شناسیم از تنگه هرمز در خاور و دهانه‌ی اروندرود در باختر و خط ساحلی شمالی ایران و در جنوب به حوزه‌ی کشورهای عربی می‌رسد.

به گفته‌ی وی: پژوهش‌های علمی نشان داد خلیج‌فارس با آغاز و پایان واپسین عصر یخبندان نزدیک ۲۰ هزار سال پیش سطح تراز آب‌های جهانی نزدیک‌به ۲۰۰ متر فرونشست داشته و خلیج فارس کنونی خشک و تنها در برخی نواحی پست مردابی و آب‌های حاصل از ورود سه رود دجله، فرات و کارون به آن وارد می‌شود که محیط مناسبی برای تامین نیازهای گروهای انسانی گردآورنده شکارورز ایجاد می‌کرده است. با پایان عصر یخبندان و آب شدن یخ‌ها به تدریج افزایش تراز آب‌های جهانی و خلیج‌فارس آغاز می‌شود و گستردگی خلیج‌فارس به وضعیت کنونی نزدیک و در حدود ۶ هزار سال پیش حتا تراز آن ۰ تا ۳ متر از وضعیت امروز بالاتر می‌رود که سبب پیشروی آب در جنوب عراق تا نزدیکی دلتای دجله و فرات و جنوب ایران تا نزدیکی اهواز می‌شود.

برپایه‌ی پژوهش‌های باستان‌شناسی خوزستان در این دوران شواهدی در چغامیش و شوش یافت شده و پیرامون این پیش‌روی خلیج‌فارس محوطه‌های مهمی از هزاره‌ی پنجم مانند چگاسفلی و تهماچی در خوزستان و مرز بوشهرشناسایی شده که تمرکز و تکمیل پژوهش‌های باستانشناسی آن‌ها نقش هویتی مهمی برای ایران در سطح بین المللی است.

وی ادامه داد: در دوره‌ی حکومت‌های بومی مانند ایلام و شاهنشاهی هخامنشی اهمیت نظامی خلیج‌فارس افزوده شده که محوطه‌ی (پی تل) لیان باستانی بوشهرو محوطه‌های هخامنشی در قشم و برازجان از نمونه‌های آن است.

در دوره‌ی تاریخی و اسلامی جای‌گیری در مسیر دادوستدهای جهانی و رونق تجارت تا بخش‌های دورتری مانند چین سبب رونق بندرگاه‌ها و اسکله‌های شمال خلیج‌فارس در دوره اشکانی، ساسانی و اوایل اسلامی حکایت دارد که شواهد بسیاری از آن تاکنون شناسایی و کاوش شده است. افزون‌بر بنادر و جزایر شناخته شده‌ای مانند تیس، جاسک سیراف و بوموسی در خوزستان بجز بندر مهروبان که بصورت مختصر بررسی و کاوش شده محوطه‌های ارزشمندی همچون تل شکال در ماهشهر، تل کدوک، تل پهن و تهماچی در هندیجان هیچ فعالیت سامان‌مند (:منسجمی) انجام نشده است. محوطه‌های شمالی خلیج‌فارس با توجه به دسترسی منابع محیطی ویژه و آب‌های شیرین فراوان و از آن مهمتر پشتبانی پس‌کرانه‌های برخوردار اقتصادی همیشه از محوطه‌های جنوبی خلیج‌فارس دارای غنای و طول توالی بالاتری هستند اما تا به امروز مطالعه‌ی باستان‌شناسی بلندمدت دامنه‌داری پیرامون بخش شمالی خلیج‌فارس انجام نشده و از وضعیت، چگونگی و چرایی بسیاری از محوطه‌های نوار ساحلی کشورمان آگاهی نداریم. هرآنچه تاکنون فعالیت باستان‌شناسی در این‌باره انجام شده نیز برآیند پژوهش‌های جسته‌وگریخته پژوهشگران و به‌ویژه باستان‌شناسان ایرانی در سال‌های گذشته است.

در حاشیه‌ی جنوبی خلیج فارس بهترین دانشگاه‌ها و موسسات بین‌اللملی با امکانات کامل به فعالیت‌های باستان‌شناسی دست زده و با هیاهو از کشف محوطه‌ای مربوط به ماهیگیریان دوره نوسنگی!! در کنار آن دست به جعل اسامی زده و به بزرگ‌نمایی تاریخ خود می‌پردازند.

دکتر اشکان زارعی هموند (:عضو) هیات‌مدیره‌ی انجمن تاریانا و مسوول برگزاری این نشست به عنوان واپسین سخنران، پیشینه‌ی نام خلیج‌فارس را از زوایای گوناگون مانند سنگ‌نبشته‌ها و گزارش‌های تاریخی،  نظر جهانگردان و نمایندگان سیاسی، نقشه‌ها و اطلس‌های جهانی، پیمان‌نامه‌ها و قوانین جهانی و هم‌چنین کتاب‌ها و پژوهش‌های جهان عرب بررسی کرد.

به باور زارعی نام دریای پارس برای نخستین‌بار درسنگ‌نبشته‌ی داریوش‌‌ هخامنشی در مصر  به سال ۵۱۵ پیش از میلاد آمده است. وقتی که وی فرمان ساخت آبراهه‌ی سوئز میان رود نیل و دریای سرخ  را صادر کرد و به نام دریای پارس اشاره می‌کند. این سنگ‌نبشته که سال‌هاست در موزه لوور پاریس نگهداری می‌شود بهترین گواه بر دیرینگی نام خلیج فارس است.

هم‌چنین بسیاری از رخدادنگاران یونانی و رومی از گزنفون در کتاب «کورش‌نامه» استرابون در کتاب «از ایندی تا ایبری»  گرفته تا بتلمیوس در کتاب جغرافیای خودش با به کار بردن نام‌هایی چون  پرسای و پرسیکون، پرسیکوم سینوس و ماره پرسیکوم که همین واژه از زبان لاتین به زبان انگلیسی و فرانسه راه یافته و به صورت نام‌های «پرشین‌گلف»، و «گلف‌پرسیک» خوانده می‌شوند نشان از کهن بودن نام خلیج‌فارس دارد. هم‌چنین نویسندگان و گیتاشناسان مسلمان نیز با نام‌های چون الخلیج‌الفارسی و بحر‌الفارسی همواره پارسی بودن این پهنه‌ی آبی را تایید کرده‌اند.

دراین‌باره می‌توان از استخری در کتاب «مسالک و ممالک»، ابن‌حوقل در کتاب «صوره‌الارض» و زکریای قزوینی درکتاب «عجایب المخلوقات وغرائب الموجودات» یاد کرد.

چنان‌که ابن خردادبه در سده‌ی چهارم مهی، در کتاب المسالک والممالک می‌گوید: «دریای فارس که دریای بزرگی است به هنگام طلوع ماه جزر و مد نیست مگر دو بار در سال».

به گفته‌ی زارعی همه جهانگردان اروپایی  از سده پانزدهم‌ میلادی آبراهه‌ی جنوبی ایران را خلیج فارس نامیده‌اند‌.

از‌این‌رو می‌توان به ژان باتیست‌ تاورنیه فرانسوی، سده‌ی ۱۷ میلادی اشاره کرد که در بخشی از سفرنامه‌ی خود پیرامون خلیج‌فارس می‌گوید: «دریانوردی در خلیج‌فارس خطرناک‌تر از دریاهای بزرگ است.»

لرد کرزن سیاستمدار برجسته‌ی انگلیس نیز در سال۱۸۹۲ میلادی در کتاب «ایران و قضیه ایران» می‌نویسد: «از لحاظ من تفویض بندری به دولت روس در خلیج‌فارس اهانت به انگلستان است.»

از باور اشکان زارعی پیام نقشه و اطلس‌ها و قوانین جهانی در این‌باره بسیار روشن است.‌ در این زمینه می‌توان از نقشه‌ی‌ هکاتوس در سال۵۰۰ پیش از میلاد، بتلمیوس در سده دوم میلادی، احمد‌رفیق سده‌ی چهاردهم، میلادی، آنتونیوماجینی سده‌ی شانزدهم و اطلس امانوئل بوون در سده هجدهم نام برد.

هم‌چنین نخستین موافقت‌نامه‌ی چند ‌سویه‌ای که  میان انگلستان و یازده تن از رهبران عرب در ۸ ژانویه۱۸۲۰ از دریای جنوب ایران، با نام ‌پارس یاد شده است. اما بی‌گمان روشن‌ترین گواه پذیرش جهانی نام خلیج‌‌فارس را باید پاسخ دبیرخانه‌ی سازمان ملل در اوج کشمکش‌های مرزی ایران و عراق در فوریه۱۹۷۱ دانست که برپایه‌ی آن: «عرف جاری در دبیر خانه براین است که در اسناد و نقشه‌های جغرافیایی منطقه آبی بین ایران و کشورهای عربی، خلیج فارس نامیده شود.»

دکتر زارعی یادآوری کرد که نویسندگان و پژوهشگران جهان عرب نیز از نام خلیج‌فارس بهره برده‌اند‌. چنانکه «المنجد» برجسته‌ترین و شناخته‌‌شده‌ترین واژه‌نامه‌ی عربی نیز در رویه (:صفحه) ۶۶ کتاب از خلیج‌فارس نام می‌برد. «بحرین مجموعه جزایری است در نزدیکی کرانه‌های جنوبی خلیج‌فارس و بزرگترین آن جزیره منامه است»

محمدفرید وجدی، نیز در سده‌ی ۸ هجری برای نخستین‌بار در دایره‌المعارف اسلامی از خلیج‌فارس نام می‌‌برد.

همچنین، جرجی زیدان در کتاب «تاریخ‌تمدن اسلامی» و طه‌الهاشمی در کتاب «جغرافی العراق»، از دیگر کسانی هستند که از نام خلیج‌فارس بهره می‌برند.

زارعی در پایان به این نکته اشاره کرد که چالش‌های پیش‌آمده درباره‌ی نام خلیج فارس را باید بر پایه‌ی انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی انگلستان و اندیشه‌های ملی‌گرایی عربی در چند دهه‌ی گذشته دانست. زیرا «رودریک اون» کارگزار انگلستان در حوزه‌ی خلیج‌فارس نخستین کسی است که در کتاب خود با نام «حباب طلایی» به سال ۱۹۵۷ میلادی دریای جنوبی ایران را خلیج عربی خوانده است.

پس از وی هم‌میهن دیگرش «سرچارلز دارلیمپل بلگریو» نماینده‌ی ویژه بریتانیا در بحرین و مشاور شیخ این جزیره سال ۱۹۶۶ میلادی در کتابش با نام دزدان دریایی در فرازهایی مانند: «خلیج‌فارس که تازیان اینک آن را خلیج‌عربی می‌گویند» واژه‌ی عربی را بر سر‌زبان‌ها انداخته، زمینه‌ساز به‌کار‌گیری آن در رسانه‌های جهان عرب شد.

همچنین با گسترش درگیری و جنگ میان اعراب و اسرائیل در دهه‌ی ۶۰ میلادی، جمال‌ عبدالناصر که همواره این خلیج را فارس خوانده بود به عنوان نخستین رهبر جهان عرب از یک‌سو برای افزایش ملی‌گرایی عربی و از سوی دیگر برای رویارویی با محمدرضا شاه پهلوی که کشورهای عربی را در تحریم نفتی اروپا به دلیل پشتیبانی از اسرائیل همراهی نکرده بود، خواهان دگرگونی نام خلیج‌فارس شده به آن آرمان و آرزوی عربی بخشید.

یادآوری می‌شود انجمن دوستداران میراث‌فرهنگی تاریانا خوزستان به عنوان نخستین انجمن میراثی در شهر اهواز و دومین در خوزستان پس از شهر شوش با مجوز رسمی وزارت کشور از سال ۱۳۸۵ فعالیت خود را با مدیریت سعید محمد‌پور در حوزه‌های میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی، باستان‌شناسی، تاریخ، مردم‌شناسی، موزه و… آغاز کرد.

این انجمن تاکنون افزون‌بر برگزاری نشست و همایش‌های بسیاری در جستارهای پیش‌گفته، برگزاری آیین‌های ملی همچون گرامی‌داشت فردوسی، یعقوب‌ لیث، بابک خرم‌دین و آیین‌های ایرانی مانند جشن تیرگان، امردادگان، مهرگان، شب‌چله و…. را در کارنامه‌ی خود دارد.


اکبر ظریفی


مهدی عالی‌پور

علی بهرامی


عزیز گل‌افشان 



خبرنگار امرداد: بامداد رستگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر