۲ شهریور ۱۴۰۱

نقدی بر «کودتا»ی دکتر یرواند آبراهامیان (بخش 2) - دکتر علی میرفطروس

* ارزیابی منابع، ارزش علمی و آکادمیک یک تحقیق را برجسته می کند. دربارهء قیام 30 تیر آبراهامیان -اساساً- روایتِ اخیرِ نورالدین کیانوری و پیروانش را تکرار کرده است. پُرسش این است: حزبی که تا آخرین لحظات، مصدّق را «نمایندۀ استعمار»، «عامل امپریالیسم» و «پیرمردِ مکّار» می دانست، در قیام 30 تیر چگونه  می توانست از مصدّق حمایت کند تا به قول آبراهامیان «نقش تعیین کننده» در جنبش مردم داشته باشد؟


* احسان طبری دربارهء هدف از قتل محمد مسعود توسط «کمیتهء ترور سازمان افسران حزب توده»: «قتل محمد مسعود برای ایجاد یك شوکِ عَصَبی علیه دربار بود، زیرا خسرو [روزبه] اطمینان داشت كه قتل، صد در صد به حساب دربار  تمام خواهد شد».

***

حزب توده،پُشتیبان دولت دکترمصدّق؟!!

دکترمصدّق برای خاتمه دادن به مسئلهء نفت هرگاه که به مذاکره با دولت های آمریکا و انگلیس مشغول بود،حزب توده -در یک اتحادِ نانوشته با دولت انگلیس -با به راه انداختن انواع و اقسام اعتراضات و تظاهرات خیابانی،عامل آشوب و اختلال و بی ثباتی در جامعه می شد و مصدّق را از پرداختنِ صبورانه و صحیح به مسئلۀ نفت  بازمی داشت.از همین زمان بود که مفهوم«توده نفتی»به فرهنگ سیاسی ایران  وارد شد.بابک امیرخسروی-از کادرها و مسئولان برجستۀ حزب توده در آن زمان – یادآور می شود:

به واحدهای حزبی وسازمان جوانان[حزب توده] آموزش داده بودند که چوب های پلاکارد و پرچم هارا طوری تهیّه  بکنند که بتوان ازآن ها در موقع مقتضی!بجای چماق  استفاده کرد.بسیاری از شرکت کنندگان درجیب های خود  فلفل و پنجه بوکس و چاقو و سایل مختلف ضرب و جرح  آماده داشتند.اعضای حزب[توده] و به ویژه سازمان جوانان برای انتقام کشی و نشان دادن ضرب شست،مغزشوئی شده بودند»(1).

دکتر انور خامه ای نیز در بارهء«علل واقعی حادثه آفرینی های حزب توده»می گوید :

 -«اغتشاش در کارخانه ها و دبیرستان ها و دانشگاه،اغلب بدین سان پدیدمی آمد که توده ای هابه مصدّق و جبههء ملّی  حمله می کردندو آنها را نوکر انگلیس و آمریکا می خواندندند و در نتیجه؛خشم طرفداران مصدّق را برمی انگیختندو حادثه،آفریده می شد!.به موازات این حوادث،حزب توده از هر فرصتی استفاده می کرد برای اینکه میتینگ و راه پیمائی به راه اندازد.اگرزد و خوردی،کَشت و کُشتاری،خونریزی پیش آمد،که هُوالمطلوب.اگر نیامد که قدرت خود و ضعف حکومت مصدّق را  نشان  داده است،مثلاً در اوایل آبان[1330،به هنگام سفر مصدّق به آمریکا]،«سازمان دانشجویان و دانش آموزان حزب توده»علیه مظالم انگلستان در مصر، راه پیمائی به راه انداخت و با وجود اینکه شهربانی آنرا ممنوع اعلام کرده  و گفته بود از آن  جلوگیری خواهد کرد و مسئولیّت هرحادثه ای متوجهء مسئولان سازمان مزبور است،[حزب توده]از انجام آن  چشم پوشی نکرد و اگرخودداری پلیس و طرفداران جبههء ملّی-به علّت غیبت مصدّق و توصیهء او به حفظ آرامش- نبود،مسلّماً حوادث 23 تیر تجدید می شد،کمااینکه با وجود این خودداری و گذشت هواداران جبههء ملّی و دولت،دانشجویان و دانش آموزان توده ای از تحریک و اخلال دست برنداشتند و کار را بجائی کشاندند که شورای دانشگاه ،یعنی رؤسای دانشکده ها و نمایندگان استادان را مدت 10ساعت در یکی از اطاق ها زندانی کردندکه منجر به تعطیلی دانشگاه شد…[بدنبال] تعطیلی دانشگاه،این بار،«سازمان دانشجویان ودانش آموزان»اعلام کردکه در14آذر[1330]بعنوان اعتراض علیه تضییقات دولت وتعطیلی دانشگاه،میتینگ و راهپیمائی برپاخواهدداشت.باآنکه شهربانی از3روزپیش مکرّر اخطار کرد که ازاین تظاهرات  جلوگیری خواهد نمود و مسئولیّت هراتفاقی که بیافتد برعهدهء تظاهرکنندگان است و با آنکه معلوم بودبعضی عناصر و سازمان ها-چه درداخل جبههء ملّی وچه خارج از آن-خود را آمادهء مقابله باحزب توده وضرب شست نشان دادن به آن می نمایند،با وجود تمام اینها،حزب توده ازراه پیمائی   صرف نظرنکردوحوادث 23تیر(1330)تقریباًتکرارشد.توده ای هاازدانشگاه حرکت کردند و تابهارستان اتفاقی نیافتاد.ابتدای خیابان اکباتان،شعارهائی علیه جبههء ملّی وحزب زحمتکشان[دکتربقائی]دادندوباعده ای ازهواداران این حزب وجبههء ملّی درگیرشدندوچوب وچماق  بکارافتاد.هنگامی که پلیس برای جلوگیری ازمنازعه  مداخله کرد،زد و خورد میان پلیس و توده ای ها آغازگردید،امّا-این بار-پلیس چون قبلاً به او دستور داده شده بود که در صورت موردِ حمله قرارگرفتن از خودش دفاع کند،به تیراندازی پرداخت و در نتیجه 5  نفرکشته و بیش از 200 نفر زخمی شدند(2).

همۀ این حادثه سازی ها وتشنّج آفرینی های حزب توده ضربات مُهلکی بودندکه از یک طرف، دولت های غربی-خصوصاً آمریکارا-نسبت به توانائی مصدّق برای  مدیریت و هدایت کشور بدبین می ساخت، وازطرف دیگر،این حادثه سازی ها و تشنّج آفرینی ها برنگرانی آنان از«خطراستیلای حزب کمونیست توده» می افزود(3).

چنانکه گفته ایم،دکترآبراهامیان در کتاب«کودتا»باآمیزه ای ازگرایش های مارکسیستی،تعلّق خاطری به حزب توده دارد و از آن جمله  معتقداست که حزب توده از آغازِ ملّی شدن صنعت نفت(1329) پُشتیبان دکترمصدّق بود و نیزدرقیام 30 تیر1331،حضوری آشکار و نقشی تعیین کننده داشت.(صص77 به بعدو186-190).در حالیکه اسناد و نشریات حزب توده نشان می دهندکه این حزب از آغازملّی شدن صنعت نفت ،مصدّق را «عامل امپریالیسم» ،«آخرین تیرِ ترکشِ استعمار»و«پیر مردِ شعبده باز و مکّار»می نامید(4).

عکس ها و کاریکاتورهای زیر نیز،نمونه هائی ازمواضع نشریات حزب توده علیه دکترمصدّق در زمان ملّی شدن صنعت نفت است:

 

 

 

 

چلنگر، نشریۀ پُرتیراژِ حزب توده،

دکترمحمدمصدّق را بصورت عنتری در دست دولت های آمریکا وانگلیس می دانست!

 

چلنگر:مصدّق، عروسِ دولت انگلیس

حزب توده که درسال1323 (درزمان ساعدمراغه ای)درمناطق نفتی خوزستان و صنعتی اصفهان،قیام گستردهء کارگران وسپس- به منظور واگذاری نفت شمال به شوروی ها-تظاهرات 35هزارنفری را درمقابل مجلس شورای ملّی سازمان داده بود،در دوران حکومت مصدّق نیز ده‌ها اعتصاب و تظاهرات مهـّم كارگری و شهری در ایران را رهبری یا هدایت کرده بود(5).

به روایت عبدالصمدکامبخش،از رهبران برجستهء حزب توده-در آن هنگام-در فاصلهء 1سال،200اعتصاب کارگری رخ داد که برخی از آنها اقتصادی و سیاسی و برخی صرفاً سیاسی بود(6).

 

حزب توده وقیام 30تیر

گفته ایم که ارزیابی منابع ،ارزش علمی و آکادمیک یک تحقیق را برجسته می کند.در بارۀ قیام 30 تیر نیز آبراهامیان-اساساً- روایتِ اخیرنورالدین کیانوری و یکی از پیروانش را تکرار کرده است(7).وی  ضمن اعتقادبه«حضور تعیین کنندهء حزب توده در قیام 30 تیر»می نویسد:

-«فراخواندن مردم به اعتراضات توده ای[در30تیر] مورد تأئیدو پُشتیبانی حزب توده قرار گرفت.این نخستین باری بود که حزب توده به پُشتیبانی کامل از مصدّق برخاسته بود…بلافاصله پس ازاین قیام،کاشانی ازحزب توده بابت کمک به«حصول پیروزی علیه امپریالیسم بریتانیا»تشکر کرد»(ص 187).

پُرسش این است:حزبی که تا آخرین لحظات،مصدّق را«عامل امپریالیسم»،«نمایندۀ استعمار»،«پیرمردِ مکّار»و…می دانست در قیام 30 تیر 1331 چگونه  می توانست از مصدّق حمایت کند تا به قول آبراهامیان«نقش تعیین کننده»در جنبش مردم داشته باشد؟

قوام السلطنه،«معمارِبزرگ نجات آذربایجان» و قهرمان شطرنج سیاسی که در ماجرای نفت شمال،استالین را«مات» کرده بود-بانخوت و غروری حیرت انگیز در 25 تیر 1331با اعلامیّۀ معروف«کشتیبان را سیاستی دگرآمد»چنان هیجان و احساسِ انزجاری درجامعه  پدید آوردکه منجر به قیام 30 تیر و سقوط دولت چندروزۀ وی گردید.سیل خروشان توده های مردم درخیابان های تهران ودیگرشهرهای مهم باعث شدتا«جمعیّت ملّیِ مبارزه بااستعمار»(وابسته به حزب توده) در29تیرماه  اعلامیّه ای درحمایت از«مبارزات ضداستعماری وضدامپریالیستی توده ها» صادرکند،اعلامیه ای که درآن،نه تنها حمایتی ازمصدّق وجود نداشت،بلکه این اعلامیّه، کیفرخواستی بود سرشار از دشنام و انتقاد علیه دولت مصدّق(8).

آبراهامیان برای«تائید»نظرش مبنی بر«نقش تعیین کنندهء حزب توده در قیام 30تیر»به روایت حسن ارسنجانی و مصطفی فاتح اشاره می کند،با این تأکید که:«هم فاتح وهم ارسنجانی- که هیچ یک ازآن دو را نمی توان باهیچ تعبیر و تفسیری متمایل به حزب توده دانست-نقش تعیین کننده را در کلِ این قیام به حساب حزب توده منظور داشته اند»(ص187).

در این باره بایدگفت که حسن ارسنجانی معاون و مشاورِ ارشدِ قوام السلطنه بود و چه بسا تمایل داشت که قیام 30 تیر و سقوط  قوام السلطنه را زیرسرِ حزب توده بداند تا این نکته را به انگلیسی ها بفروشد که«پُشت سقوط قوام السلطنه،کمونیست های حزب توده و عوامل شوروی قرار دارند».از این گذشته،به روایت ارسنجانی در روزهای منتهی به قیام 30 تیر رهبران حزب توده درحال مذاکره با قوام السلطنه بودند تا شاید بتوانند به کابینۀ وی راه یابند و خاطرات خوشِ حضور وزیرانِ توده ای در کابینۀ قوام در سال 1325را تجدید کنند(9).

مصطفی فاتح (نمایندۀ شرکت نفت انگلیس و ایران)نیز از بُن بست مذاکرات انگلیسی ها و مصدّق راضی نبودو با وجود احساسات مثبت و خیرخواهانه اش نسبت به مصدّق(ص106)،نگران قدرت گیریِ حزب توده بود.او زمانی مؤسس حزب سوسیالیست ایران بودکه باحزب توده نیز همکاری داشت(10).

فاتح سپس به شرکت نفت انگلیس و ایران پیوست و در دوران مأموریتش در شرکت نفت شاهدِ اعتصابات و اعتراضات گستردۀ نیروهای کارگری درمناطق نفتی خوزستان به رهبری حزب توده بود،و لذا باعواطف سوسیالیستیِ گذشته درجریان قیام 30 تیر،ضمن پُررنگ کردنِ حضور حزب توده شاید می خواست به مقامات انگلیسی هشدار دهدکه در صورت ادامۀ بن بست مذاکرات نفت-چه بسا-حزب توده قدرت سیاسی را قبضه کند. آبراهامیان در بارۀ مصطفی فاتح -به درستی- می نویسد:

-«در نظر عامّه،فاتح یک«عاملِ»تیپیک هوادار بریتانیا تصوّرمی شد،امّا در عالم خصوصی و در واقع،او شخصی متفاوت با این تصویر شناخته می شود.وضع ظاهری و علنی افراد می تواند بسیارفریب دهنده باشد»(ص106).

برخلاف نظر دکتر آبراهامیان،طبق اسناد حزب توده،نقش این حزب توده در قیام 30 تیر بسیار ناچیز بوده هرچند که بخشی از کارگران و هواداران حزب ،به ابتكارفردی و با احساسات شخصیِ خود، وارد صحنۀ شده بودند.قطعنامۀ پلنوم چهارم حزب توده(مسکو،تیرماه1337)ضمن انتقاد از عملکردِ رهبری حزب،در این باره تأکید می کند:
… در حادثۀ 30 تیر 1331 روش رهبری  قابل انتقاد است زیرا در حادثۀ 30 تیر، ما، دیرتر از بورژوازی ملی، تازه آن هم پس از آنكه بخشی از تودۀ حزبی به ابتكار خود جنبید، وارد صحنه شدیم»(11).

در بارۀ تشکرکاشانی از حزب توده پس ازقیام 30 دکتر آبراهامیان-باز- به جای استنادبه روزنامه های آن زمان و سخنرانی ها و مکتوبات منتشر شدۀ  کاشانی،به گزارش یک خبرنگار آمریکائی استناد کرده که چه بسا زبان فارسی نمی دانست و یا در فهم ظرافت کلام کاشانی دچار اِشکال بود.دکتر محمد حسن سالمی(یکی از افراد بسیارنزدیک به کاشانی که دراین سخنرانی حضور داشت)در گفتگو با نگارنده گفت:

-« در آن روز هیچ سخنی ازحزب توده نرفت بلکه باحضور ده ها روزنامه نگارِ داخلی و خارجی،کاشانی-به عنوان یک پدرمعنوی– در پاسخ به یک خبرنگار وابسته به حزب توده،به طورکلّی ازهمۀ کسانی که در راهِ پیروزی قیام تلاش کرده اند،سپاسگزاری کرد بدون آنکه نامی از حزب توده برده باشد!.باتوجه تحریف سخنان کاشانی توسط حزب توده،دفتر آیت الله کاشانی مندرجات نشریات حزب توده(درتشکرکاشانی از حزب توده) را قویّاً تکذیب کرد».

ازاین گذشته،نه روزنامۀ کیهان ونه روزنامۀ اطلاعاتبه تاریخ30تیرماه1331) -هیچیک-به تشکرکاشانی ازحزب توده  اشاره ای نکرده است.

آبراهامیان ضمن عُمده کردنِ نقش حزب توده- به عنوان «عامل تعیین کنندۀ پیروزی قیام 30 تیر»- می نویسد:

-«این رویدادنشان دهندۀ تغییرِعُمده ای درسیاست حزب توده بود.تا آن زمان،چپ های افراطی بر رهبری این حزب مسلّط بودند و عادتاً مصدّق را یک«نوکر»هوادار آمریکا توصیف می کردند از این نقطه[قیام 30 تیر] به بعد،رهبران عمل گرائی-به ویژه نورالدین کیانوری-درکمیتۀ مرکزی اکثریّت یافتند که عادتاً مصدّق را«یک وطن پرستِ ضدامپریالیست»می دیدند»(صص 89، 187 و190).

نگاهی به بیانیه ها و مقالات حزب توده-امّا- نشان می دهدکه پس از قیام 30تیر و در زمان«رهبران عمل گرائی مانند نورالدین کیانوری نورالدین کیانوری» نیز مقالات و بیانیه های حزب توده در بارۀ ملّی شدن صنعت نفت و شخصِ دکتر مصدّق،سرشار از دشنام و ناسزا بود(12).

از این گذشته،در تاریخچۀ رهبران حزب توده،«به ویژه نورالدین کیانوری»فردی افراطی،فرصت طلب و بدون پرنسیب های سیاسی ارزیابی می شود،او به عنوان مسئول سازمان افسران حزب توده- با همدستیِ خسرو روزبه-عامل یا آمرِ قتل محمد مسعود(سردبیر روزنامۀ «مردامروز»و احمددهقان(سر دبیر مجلۀ تهران مصور) و مسئول سر به نیست کردنِ ده ها «عضوِ مسئله دارِ حزب توده»بود از جمله حسام لنکرانی،پرویزنوائی،داریوش غفّاری،آقابرارفاطری،محسن صالحی (13). احسان طبری در بارۀ هدف از قتل محمدمسعود توسط«کمیتۀ ترورسازمان افسران حزب توده» تأکیدمی کند:

-« قتل محمدمسعود برای ایجاد یك شوك عَصَبی علیه دربار بود ،زیرا خسرو[روزبه] اطمینان داشت كه قتل ،صدر صد به حساب دربار  تمام خواهدشد»(14).

این نکته می تواند در شناخت عواملِ ترورهای دیگر در این دوران،موردتوجۀ پژوهشگران قرارگیرد.

دکترآبراهامیان با اشارۀ دوباره به مظفربقائی و خلیل ملکی (ص158)در گفتگو با سایت«ایران وایر» نیز می گوید:

– «نقش سازمان سیا حتّی شرورتر از آن چیزی است که به نظر می رسد:مثلاً تظاهرات بزرگ سال 1951/1330بهنگام  ورود هریمن(فرستادۀ ویژۀ دولت آمریکا به تهران) را خودشان[سازمان سیا]ازطریق بقائی و حزب زحمتکشان  سازمان دادند…».

آبراهامیان توضیح نمی دهدکه سازمان سیا چرا باید علیه فرستادۀ ویژۀ دولت متبوعش چنان تظاهرات خونینی را سازماندهی کرده باشد؟!.از این گذشته،ورود هریمن به تهران(23تیر1330 /15ژوئیه1951)، برای مذاکره با مصدّق به منظور حلِ اختلافات مربوط به نفت بود که درآن زمان،هم بقائی و هم ملکی  هوادار و خواستار آن بودند.

سخن آبراهامیان مبنی براینکه « آن گردهمائیِ حزب توده ارتباط چندانی به هریمن نداشت»،مغایر با روایت شاهدان عینیِ این ماجرا است.عموم پژوهشگران، و نیز برخی از رهبران سابق(مانند دکتر انور خامه ای)وکادرها و مسئولین حزب توده(مانند بابک امیرخسروی ودیگران)تأکیدکرده اندکه این تظاهرات خونین از طرف حزب توده سازمان داده شده بود زیراکه چند روز پیش از آمدن هریمن،حزب توده در اعلامیه ای با ورود «عامل امپریالیست آمریکا به ایران»مخالفت کرده بود.در این تظاهرات حدود ده هزار تن از هواداران حزب توده در تهران- باشعارهای ضدآمریکائی و ضدامپریالیستی- علیه ورودِ هریمن شركت داشتند كه منجر به كشته شدنِ بیش از 24 نفر و مجروح شدن بیش از 200 نفر گردید.در شمار كشته ‌شدگان،چهار تن از نیروهای انتظامی بودند. (15).

 

دکترمظفّربقائی وقیام 30تیر

در بارۀ نقش دکترمظفربقائی در قیام 30 تیر،عموم پژوهشگران وی را یکی از رهبران اصلی قیام دانسته و به نقش تعیین کنندۀ وی در پیروزی قیام تأکیدکرده اند،دکترکاتوزیان(هوادار صدیق دکتر مصدّق)می نویسد:

-«[روزنامۀ] شاهدِبقائی(ارگان روزانۀ حزب زحمتکشان)به نافذترین وسیلۀ مبارزه بَدَل شده بود.در اول سرمقالۀ 29تیرماه که به قلم و با امضای خودِ بقائی چاپ شده بود،این بیتِ افشاگرانه را آورده بود:

گرچه تیر از کمان همی گذرد

از کماندار بیند اهل خِرَد

این،گستاخانه ترین تیری بود که یکی از رهبران نهضت ملّی به سوی شاه پرتاب کرده بود…اعتصاب عمومی وت ظاهرات مردم[برای بازگشت مصدّق به حکومت]تقریباً خودجوش بود،هر چند حزب زحمتکشان[بقائی]نقش مهمی در سازماندهی و رهبری مردم -پس ازریختن آنها به خیابان ها- بر عهده داشت…کاشانی و بقائی(به ویژه به لحاظ نقش رهبریش در حزب زحمتکشان)سهم بسیار بسزای در تعیین نتیجۀ استعفای مصدّق در تیر 31 برعهده داشتند…بقائی مصرّانه از نمایندگان نهضت ملّی در مجلس خواست که از خواسته شان مبنی برانتصاب مجدّد مصدّق یک قدکم عقب ننشینند و حزبش نیز سازماندهی مردم را در تظاهرات پایانی برعهده گرفت…تنهانمایندۀ نهضت ملّی در مجلس که خواستاراصلاحات ارضیِ جامع یا توزیع عادلانۀ درآمد شد،بقائی بود و لاغیر.»(16).

این تصویر منصفانه از دکتر مظفر بقائی باید ما را به تحریف های 65سالۀحزب توده علیه بقائی هوشیار و بیدارسازد،شخصیّتی که در آن زمان سرسخت ترین دشمنِ حزب توده بود و دراین راه-مانندخلیل ملکی-قربانیِ«حمّام فینِ حزب توده»شد.


پانویس ها:

1- امیرخسروی،پیشین،ص282

2- خامه ای،انور،ازانشعاب تاکودتا،ج3،انتشارات هفته،تهران،1363،صص356-363  

3- دربارهء توطئه ها وتشنّجات  این دوران  نگاه کنیدبه:ترکمان،محمد،تشنّجات ودرگیری های خیابانی وتوطئه هادر دوران حکومت مصدّق،انتشارات رسا،تهران،1359

4- برای نمونه  نگاه کنیدبه:روزنامهء به سوی آینده،شمارهء21مهرماه1329و آخرین نبرد،17آذرماه  1330

5– برای شرح دقیقی از چند اعتصاب مهم كارگری در این دوران، نگاه كنید به: ارسلان پوریا (عضو برحسته و مسئول تظاهرات حزب توده)، کارنامهء مصدّق وحزب توده،نشرمزدک،ایتالیا،1355،صص271، 402-406، 468-474 و صفحات دیگر

6– نگاه کنید:نظری به جنبش کارگری وکمونیستی درایران،ج1،انتشارات حزب توده،بی جا،1972،ص171

7-نگاه کنیدبه: کیانوری،خاطرات،صص242-247؛جوانشیر،ف.م،تجربهء 28مرداد (نظری به تاریخ ملّی شدن نفت ایران)،نشرحزب توده،تهران،1359،صص196-214

8– برای متن این اعلامیّه نگاه کنیدبه:روزنامهء دژ(به جای به سوی آینده)،29تیرماه 1331

9– نگاه کنیدبه:ارسنجانی،حسن،یادداشت های سیاسی،یادداشت شنبه 28تیر1331،،تهران،1331،ص10 مقایسه کنیدباسخن ارسلان پوریا،پیشین،صص270-273

10– کیانوری،پیشین،صص89-91

11– اسناد و دیدگاه ها، حزب تودهء ایران از آغاز تا انقلاب 57، پلنوم پانزدهم،1360،ص 667.مقایسه کنیدبانظرارسلان پوریا،مسئول اصلی تظاهرات حزب بوده درآن زمان،پیشین،ص265

12– نگاه کنیدبه: آخرین نبرد، ۱۷ آذرماه ۱۳۳۰؛ روزنامهء به سوی آینده،31تیرماه 1331 ؛روزنامهء شهباز،21دی ماه1331

13– نگاه كنید به: اعترافات خسروروزبه و سروژ استپانیان در:زیبائی،علی،کمونیزم درایران،تهران،1343،صص437 ،548-450و 553-554.

14-طبری،احسان،كژراهه(خاطراتی ازتاریخ حزب توده)،نشرامیرکبیر،تهران،1367، ص85وصص31-32

15– موحّد،پیشین، ج1، صص220-221؛ خامه ای،پیشین،صص350-352؛نجاتی،غلامرضا،جنبش ملّی شدن صنعت نفت ایران،چاپ هفتم،شرکت سهامی انتشار،تهران،1373،صص180-181؛ کاتوزیان،محمدعلی،مصدّق ومبارزه برای قدرت،ترجمهء فرزانهء طاهری،نشرمرکز،چاپ دوم،تهران،،ص142-145

16– کاتوزیان،پیشین،1378صص 154  203و207 




تارنمای دکتر علی میرفطروس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر