۲۳ مرداد ۱۴۰۱

جیره‌ی سفر یک دختر کارگر از دستمزد دختر داریوش بزرگ بیشتر بود - استاد عبدالمجید ارفعی

باستان‌شناسان در کاوش‌های سال‌های ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ خورشیدی مجموعه‌ای بزرگ از هزاران گل‌نبشته را در دو اتاق از استحکامات تخت‌جمشید به‌دست آوردند. بخش بزرگی از این گل‌نبشته‌ها سندهای حسابداری ناحیه پارس از امپراتوری بزرگ هخامنشیان را در سال‌های ۱۳ تا ۲۸ پادشاهی داریوش بزرگ (۵۰۹ تا ۴۹۴ پیش از میلاد) دربرمی‌گیرند. خوانش این گل‌نبشته‌ها آگاهی ارزشمندی را از آنچه در زمان داریوش در ناحیه می‌گذشت، در دسترس ما می‌گذارد.


این آگاهی‌ها موضوعاتی مانند: جابه‌جایی، دریافت، انباشت‌سازی کالاهایی مانند گندم، جو، آرد، اشربه، توت، خرما، بز، گوسفند و نمونه‌های دیگر برای مصرف انسان و دام و بذر برای کاشت و پرداخت دستمزد به کارگزاران دولتی از شاه تا خدمتکاران، کارگران و چهارپایان محل یا در حال سفر، پرداخت هزینه‌های سفر، نامه‌ها و گزارش‌های عملکرد روزانه و سالانه را دربرمی‌گیرد.
این گل‌نبشته‌ها با همراهی (:موافقت) دولت آن زمان ایران برای خوانش و بررسی به دانشگاه شیکاگو امانت داده شد. گل‌نبشته‌ها در ۵۰ صندوق چوبی که دربردارنده‌ی نزدیک به ۲۰۰۰ جعبه مقوایی و چند پیت نفتی که در تخت‌جمشید (پارسه، پرسپولیس) به پارافینِ مذاب آغشته شده بودند، از راه بوشهر به آمریکا فرستاده شدند. در پیمان‌نامه (:قرارداد)‌ دو سو (:طرفین) آمده است که «ایران لوح‌هایی گلی را برای رمزگشایی و خواندن، به امانت به دانشگاه شیکاگو که مشغول کاوش در تخت‌جمشید (پارسه، پرسپولیس) بود، می‌سپارد و موسسه‌ی شرقی دانشگاه موظف است دو نسخه از مستندات خود را به دولت ایران بدهد».
خوانش و بررسی گل‌نبشته‌ها پس از پارافین‌زدایی از سال ۱۹۳۷ میلادی آغاز می‌شود. مسوولیت خواندن در مرحله نخست به استادی آلمانی- آمریکایی به نام آرنولد پوبل سپرده شد که تخصص او در حوزه زبان سومری بود. او سه شاگرد داشت که از آن میان می‌توان به «جورج کامرون» و «ریچارد هَلِک» اشاره کرد. این گروه تا زمان آغاز جنگ جهانی نزدیک به ۴۰۰ گل‌نبشته را خواندند و دریافتند زبان بیشتر این گل نبشته‌ها ایلامی است. در آغاز کار نمی‌دانستند که گل‌نبشته‌ها از آنِ کدام پادشاه هخامنشی است. ابتدا گمان می‌کردند که به خشایارشا یا اردشیر اول مربوط است، تا سرانجام به گل‌نبشته‌ای متعلق به سال بیست‌ودوم پادشاهی برخوردند.
با توجه به این‌که در آن گل‌نبشته ماه سیزدهم بود، یعنی سالی کبیسه‌ای و بر پایه‌ی متن‌های به دست آمده از میان دورود، دریافتند که متعلق به داریوش بزرگ‌اند. پس از مدتی یک گل‌نبشته‌ی دیگر خوانده شد که نام داریوش به عنوان پادشاه در آن آمده بود. با آغاز جنگ جهانی دوم گروه از هم پاشیده می‌شود و تنها جورج کامرون در موسسه می‌ماند که بیشتر سرگرم رمزگشایی و خوانش گل‌نبشته‌های گنجینه‌های تخت‌جمشید شد؛ تا سرانجام آن‌ها را در سال ۱۹۴۸ (۱۳۲۷) به چاپ رساند. ریچارد هلک نیز پس از پایان دوره‌ی سربازی به موسسه برمی‌گردد و از آن پس تا روز مرگ سرگرم خوانش و رمزگشایی گل نبشته‌های بارو بود. در سال ۱۹۶۹ (۱۳۴۸) کتاب متن‌های گل‌نبشته‌های باروی تخت‌جمشید هلک منتشر شد که دربردارنده‌ی متن ۲۰۷۸ گل نبشته بود (متن ۱۹۵۶ از خوانش‌ها و رمزگشایی‌های خودش و متن ۱۳۱ گل‌نبشته از خوانش‌های گروه نخستین). همگان می‌توانند این کتاب را رایگان از اینترنت نسخه‌برداری کنند. هلک در سال‌های پایانی زندگانی‌اش ۲۵۸۶ دیگر را رمزگشایی می‌کند. او در سال ۱۹۷۸ سی و سه متن گزینش شده را در مجله‌ای فرانسوی به چاپ می‌رساند.
عبدالمجید ارفعی، پژوهشگر و استاد زبان‌های باستانی اکدی و ایلامی، این افتخار را داشت تا شاگرد هلک باشد و تاکنون متن ۶۴۷ گل‌نبشته از خوانش‌های او را با ترجمه‌ی فارسی و انگلیسی منتشر کند. او می‌گوید: «به زودی دیگر خوانش‌های ایشان را نیز منتشر خواهم کرد».

به‌گفته‌ی استاد ارفعی، شوربختانه شاهد دگرگونی‌هایی در خوانش گل‌نبشته‌های هخامنشی هستیم که برخی از واژه‌ها را با معنای واژه‌ای دیگر دگرگون می‌کنند و شیوه‌ی خوانش نیز نشان دهنده‌ی ناآشنایی درست با شیوه‌ی نگارش ایلامی به خط میخی میان دورودی (:بین‌النهرین) است.

خبرگزاری ایلنا در بخش میراث فرهنگی خود گفت‌وگویی خواندنی با دکتر عبدالمجید ارفعی، ایلامی‌شناس نامدار، انجام داده است. این گفت‌وگو دربردارنده‌ی نکته‌هایی شنیدنی است که در ادامه می‌خوانید.

بررسی‌کنندگان کنونی آشنایی چندانی با گل‌نبشته‌ها ندارند
ارفعی با اشاره به اینکه این روزها شاهد دگرگونی در خوانش الواح هخامنشی هستیم که شیوه‌ی خوانش آنها متفاوت است، گفت: به شیوه‌ی نگارش ایلامی، نگارش زبان به خط میخی میان دورودی از میان نزدیک‌به ۹۰۰ شکلی که برای نگارش سومری و اکدی استفاده می‌شد تنها ۱۳۱ برای بیان هجاها و برخی از واژگان و اندکی بیشتر در دوره‌های پیشتر و ۲۴ شکل برای عدد‌ها و دو شکل هجا را در کاربردی ویژه برای شناسه‌ی شخص نرینه استفاده می‌شد. برای نمونه واژه‌ی سَوور را سَووایر می‌خوانند و نیز به هنگام خوانش همین متن، دستور گیرنده را دستوردهنده می‌خواند و دستور دهنده را دستور گیرنده. این اشتباهات در خوانش و ترجمه نشان از آن دارد که آشنایی چندانی با این گل‌نبشته‌ها ندارند و تلاش‌های چهل و چند ساله شادروان هلک را که پیش رویشان است سرسری و به نادرستی برای دیگران بازگو می‌کنند. در شرح همین متن، سوور که همواره با واژه‌ی گِشتین (شراب) به کار برده شده است، چرا و چگونه به سرکه تفسیر می‌شود.
این کارشناس زبان‌های باستانی اکدی و ایلامی در پاسخ به این پرسش که آیا در شرایط کنونی و باتوجه به خوانش‌هایی که سال‌ها پیش به دست استادان انجام شده، این نیاز احساس می‌شود که دوباره‌خوانی از روی آن گل نبشته‌ها داشته باشیم؟ گفت: من نمی‌گویم هر آنچه توسط ریچارد هَلِک و دیگر استادان خوانده شده درست است و دیگر نمی‌شود روی آن حرفی زد، اما بر این باورم که کسی می‌تواند، که سال‌ها روی این گل‌نبشته‌ها کار کرده باشد. اگر کسی بدون تجربه‌ی چندین‌ساله بخواهد درصدد بازخوانی برآید و آگاهی لازم را هم نداشته باشد و بخواهد نبه‌گونه‌ای برابر میل خود برخی چیزها را دگرگون کند، بی‌گمان کژی و نادرستی بسیار خواهد داشت و اعتباری هم در جهان نخواهد داشت.

روش‌های نادرست در خوانش گل‌نبشته‌ها
وی درباره‌ی چگونگی در دست گرفتن و خوانش گل‌نبشته‌های هخامنشی گفت: «خواندن خط میخی بدون آنکه یک نور از سمت چپ به لوح بتابد امکان ندارد. نه من و نه هیچ یک از استادانم هنگام خواندن یک گل‌نبشته دستکشی به دست نمی‌کردیم و هیچگاه هم بدون داشتن نوری از سمت چپ، خواه نور خورشید، خواه نور چراغی، گاه با ذره‌بین و گاه بی‌ذره‌بین، نمی‌توانستیم گل نبشته‌ای را بخوانیم چراکه نیازمند سایه‌خط‌ها هستیم».
ارفعی افزود: شاید ناآگاهی من باشد اما من تاکنون هیچ گزارشی ندیدم که پس از مرگ استادم ریچارد هَلِک در ۴۲ سال گذشته گل‌نبشته‌ی دیگری از آنچه در موسسه‌ی شرقی دانشگاه شیکاگو است، خوانده شده باشد. تنها یکبار دیدم که ۳ گل‌‌نبشته از سوی گروهی سه نفره که گفته شده، از آنِ شخصی نامبرده نشده است، خوانده شده است.

 چرا در بازگرداندن هزاران گل‌نبشته‌ی هخامنشی کوتاهی می‌شود؟
او که یکی از کتیبه‌خوانان ایرانی است و برخی از گل‌نبشته‌های تخت‌جمشید با کوشش وی ترجمه شده‌ است، به ماجراهایی که این روزها درباره‌ی بازپس‌گیری گل‌نبشته‌های هخامنشی در جریان است، اشاره کرد و گفت: این گل‌نبشته‌ها تاکنون در چهار مرحله به ایران برگردانده شده است؛ سال ۱۳۲۷ خورشیدی (۱۷۹ قطعه)، سال ۱۳۳۱ خورشیدی (۳۷هزار خُرده قطعه)، سال ۱۳۸۳ خورشیدی (۳۰۰ قطعه) و سال ۱۳۹۸ خورشیدی (۱۷۸۳ قطعه) و همچنان نزدیک‌به ۱۷ هزار گل‌نبشته سالم و قطعه‌های شکسته از الواح هخامنشی در دسترس موسسه‌ی شرقی شیکاگو قرار دارد. چرا در سال ۱۳۹۸ هنگامی که بخش دیگری از الواح با موافقت‌های صورت گرفته از موسسه شرقی شیکاگو باز پس فرستاده شد، کسی نپرسید چرا تنها ۱۷۸۳ قطعه بازگردانده شد؟ چرا مسوولان ایرانی نخواستند همه‌ی گل‌نبشته‌ها بازگردد؟ چرا به موسسه‌ی شرقی گفته شد که خزانه‌داری تنها برای خروج ۱۷۸۳ مجوز صادر کرده است؟ مجوز خروج این شمار گل‌نبشته از سوی خرانه‌داری آمریکا صادر شده بود یا مسوولان موسسه‌ی شرقی درخواست خروج این شمار گل‌نبشته را داده بودند؟ خزانه‌داری آمریکا نمی‌تواند در مقابل رای دیوان عالی این کشور ایستادگی کند و هنگامی‌که دیوان عالی رای به خروج همه‌ی گل‌نبشته‌ها و بازپس دادن آن‌ها به ایران داده، پس چرا این همه درنگ (:تعلل) از سوی مسوولان موسسه‌ی شرقی و ما صورت می‌گیرد؟ آیا مسوولان موسسه‌ی شرقی، خزانه‌داری آمریکا را بهانه کرده‌اند؟

تنها به‌به و چه‌چه کردیم!
ارفعی در ادامه افزود: هیچکس این پرسش‌ها را نپرسید و همه به‌به و چه‌چه کردند. آن‌ها با سربلندی ۱۷۸۳ گل‌نبشته را تحویل دادند و ما هم شوربختانه با سربلندی ۱۷۸۳ را تحویل گرفتیم درحالی که باید هر ۱۷ هزار گل‌نبشته را تحویل می‌گرفتیم. اگر موسسه‌ی شرقی مستندسازی و عکس‌برداری را بهانه می‌کنندُ – و حاضر نشدند و نیستند تا مستندات انجام شده پس از درگذشت هلک را در اختیار پژوهشگاه میراث فرهنگی بگذارند – یا نمی‌توانستند این کار را در ایران انجام دهند. شاید هم ما نمی‌خواستیم دل نازکی را به درد آوریم.

حقوق دختر داریوش کمتر از جیره‌ی سفر یک دختر کارگر
ارفعی در ادامه با اشاره به خاطرات خود از خوانش گل‌نبشته‌های هخامنشی گفت: در خوانش‌هایمان گه‌گاه به موضوعی برمی‌خوریم که برای‌مان شگفت است. در یکی از گل‌نبشته‌ها از دختری یاد شده که از سیستان می‌آمد و جیره‌ی سفر او از دختر داریوش هم بیشتر بود. برایم پرسش‌برانگیز شد که این دختر کیست که جیره‌ی سفرش حتا از دختر داریوش هم بیشتر است. نمی‌دانیم این دختر چه جایگاهی داشت. در خوانش‌هایمان متوجه شدیم که زنان و مردان در دوره داریوش با یکدیگر کار می‌کردند ولی هرگاه گروهی دارای رییسی باشد، آن رییس همواره یک زن است (به جز یک مرد در شیراز) و دستمزد زنان کارفرما (رییس) بیشتر از مردان بود. به طور مثال اگر مردها سه پیمانه دستمزد ماهانه دریافت می‌کردند، زن‌ها ۵ پیمانه (هر پیمانه اندکی کمتر از ۱۰ لیتر بود) دستمزدجیره می‌گرفتند.

ارفعی گفت: در یک گل‌نبشته آشکارا عنوان شده است که داریوش شاه دستور داده تا از اموال شخصی خود، ۱۰۰ گوسفند به همسرش بدهند و این بدان معناست که شاه از اموال شخصی خود به همسرش می‌بخشید و با اموال کشوری کاری نداشت. 




خبرنگار امرداد: بامداد رستگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر