«و چون با من دلیلی (راهنما) نبود که آن راه داند متحیر بودم. ناگاه از فضل باری، تبارک و تعالی، همان روز مردی عجمی (ایرانی) با من پیوست که او از آذربایجان بود، و یک بار دیگر آن مزارات (زیارتگاهها) متبرکه را دریافته بود، دو کَرَّت (باره) بدان عزیمت روی بدان جانب آورده بود. بدان موهبت، شکر باری را، تبارک و تعالی، دو رکعت نماز بگزاردم و سجدۀ شکر کردم که مرا رفیق راه بداد تا بر عزمی که کرده بودم وفا بکردم.»
این متن را ناصر خسرو قُبادیانی هزار سال پیش نوشته است. بنگرید این مرد خراسانی، در سرزمینی غریب، چه اندازه از دیدن و همراه شدن با هممیهن آذربایجانی خود خوشحال شده که نماز شکر گزارده است. استوار بودن پیوندهای تاریخی، عاطفی، فرهنگی و زبانی مردمان جای جای ایرانشهر پدیدهای یکتا و بیمانند است. سِتُرگی(عظمت) و ریشهدار بودن این پیوند به اندازهای است که هزار سال پیش ناصر خسرو قبادیانی که زادۀ شهر کوچکی به نام قُبادیان، در تاجیکستان امروزی، است شخصی را در شهر آذربایجان که هزاران فرسنگ دورتر از قبادیان است همتبار و هممیهن خود میداند.
اهمیت و ارزش این پیوند هنگامی بیشتر نمایان میشود که آن را با هویت تاریخی و نَفانی(ملّی) دیگر کشورها بسنجیم. بسیاری از کشورهای پیرامون ایران عمری کمتر از صد یا دویست سال دارند. به زبان سادهتر تا دویست سال پیش وجود نداشتند. برای نمونه کشور عمر کشور امارات کمتر از شصت سال است و جمهوری آذربایجان تا زمان قاجار بخشی از خاک ایران بود.
در اروپا نیز هویت فراگیر میهنی در سدههای شانزدهم و هفدهم ترسایی(میلادی) دیسه(شکل) میگیرد و در بسیاری فِتادها(موارد) پروژۀ نَفانسازی(ملّتسازی) در آنجا با سرکوب و کشتار همراه بوده است. به گفتار پروفسور ایلبر اورتایلی، تاریخنگار برجسته اهل ترکیه، زمانی که ایرانیها شعر میسرودند، ملتهای دیگر روی درخت زندگی زندگی میکردند.
همۀ ما میدانیم که نمیتوان و نباید در تاریخ و ویرایههای(خاطرههای) تاریخی ماند و درجا زد و سرفرازی و بالِش(افتخار) به گذشته آنجایی رواست که به کار ساختن امروز و آینده بیاید. از دید نگارنده آگاهی از این نکتهها و یادآوری آنها هم برای امروز ایران، هم برای ساختن آیندۀ آن بایسته(ضروری) و نیازین(لازم) است؛ زیرا به ما کمک میکند که جایگاه خود و دیگران را بهتر بشناسیم و در بازشناسی سخنان درست از نادرست، و در واکاوی(تحلیل) پرسمانهای(مسائل) پیونددار با میهن خود هشیارتر باشیم. دریغمندانه کار بیحساب و کتاب جهان به جایی رسیده که همان کشورهایی که با جعل و قرارداد ساخته شدهاند و با سرکوب و کشتار و در فِتادهایی(مواردی) مانند ترکیه با زادمانکشی(نسلکشی) نَفانسازی(ملّتسازی) کردهاند در اندیشۀ تفرقهافکنی در میان ایرانیانی هستند که تاریخی دو هزار و پانصد ساله دارند. این نکتهای است که به هست و نیست ایران و سرنوشت مردمش پیوند دارد؛ ازاینروی نمیتوان بهسادگی و بیتفاوتی از کنار آن گذشت.
تارنمای پارسی انجمن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر