پارسیانجمن: دبیرهی سیریلیک در تاجیکستان نه تنها پارسیزبانانِ فرارود را از همزبانانشان در ایران، افغانستان و دیگر سرزمینها جدا کرده که به تازشِ افسارگسیختهی زبانِ روسی در زبانِ پارسیِ تاجیکستان و نیز بیدانشیِ فراگیر در آن سرزمین انجامیده، و این همان آروینِ شومی است که برخی آرزویش را برایِ ایرانیان در سر میپرورند و خواهان آناند که دبیرهی لاتین به جایِ دبیرهی پارسی نشیند تا چنین نه تنها رشتهی پیوندِ ایرانیان با دیگر همزبانانشان و نیز ترادادِ کهنشان گسسته شود که راهِ اندرشدِ واژههای انگلیسی در پارسی نیز هموارتر گردد!
اسفندیار آدینه بدین جای از این شوربختیِ تاجیکان چنین گوید: «نسل جدید [تاجیکستان] از میراث و آثار کهن خود گسسته و بیبهره شده است و اکنون هم بسیاری از فارسیزبانان فرارود بهسختی آثار گذشتگان را درک میکنند. تبدیل خط بر زبان و شیوهٔ گفتار فرارودیان هم تاثیر ژرفی گذاشته است؛ ساختار بیان را بهم زده و معناهای بسیاری از واژگان تحریف شده و بسیاری از کلمات و ترکیبهای زبان فارسی در فرارود غنای خود را از دست داده است.»
***
اسفندیار آدینه: رسانه، پیام است. این جمله معروف مارشال مکلوهان (۱۹۱۱-۱۹۸۰)، که زمانی استاد مرکز مطالعات رسانهای تورنتو و نظریهپرداز ارتباطات بود، در گفتمان رسانهشناسی امروز همچنان تاثیرات بارزی دارد. عبارت “دهکده جهانی” را هم که امروزها زیاد به کار میرود، او ابداع کرده است. او دهکده جهانی را ماحصل توسعه رسانه و ابزارهای ارتباطاتی میداند که زندگی اجتماعی و فرهنگ بشری را تغییر دادهاست.
“رسانه، پیام استِ” او این پیام را دربر دارد که رسانه، سرنوشت انسانهای امروزی را رقم میزند و زندگی اجتماعی را تغییر میدهد. پیام یا محتوای رسانه از نظر او چندان مهم نیست، بلکه خود رسانه یا وسیله و ابزار ارتباط مهم است. یعنی ابزار محتوا را هم تعیین میکند، یا به عبارت دیگر، نوع رسانه محتوایش را شکل میدهد و این رسانه است که جوامع و زندگی بشری را متحول میکند.
بسیاری این اندیشهٔ مکلوهان را نوعی جبرگرایی در فناوری میدانند. جبرگرایی خود مفهومی بسیار کهن است، یعنی تن دادن به سرنوشت یا قضا و قدر، بدان معنا که انسان هیچکاره است و هرچه بر سرش میآید، از قبل رقم خورده و معلول علتهایی است خارج از دست و توانایی انسان. جبرگرایی در فناوری به این معناست که فناوری، سرنوشت جامعههای انسانی را رقم میزند و انسانها منفعلانه به سمتی میروند که فناوری، آنها را میکشاند.
جبرگرایی در فناوری
جبرگرایی در فناوری البته به قرن نوردهم میلادی برمیگردد و آفرینندهٔ این اصطلاح تورستین وِبلِن، جامعهشناس و اقتصاددان آمریکایی پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، است. اگرچه نخستین دیدگاه جبرگرایانه در فناوری به فیلسوف آلمانی کارل مارکس نسبت داده میشود که میگفت ابزار تولید یا فناوری تولیدی، زندگی انسانها و جامعه را تغییر میدهد. از آنجا که رسانه هم به نحوی ابزار است و ابزار تولید هم هست، بهویژه وسیله تولید و انتقال یا انتشار فکر یا اطلاع، پس میتوان گفت که در این زمینه مارکس و وبلن و مَکلوهان تا حدی همنظر بودهاند.
پیروان مارکس در شوروی، مانند لنین و استالین، به نقش رسانه خوب واقف بودند. این سخن لنین که گفته “از میان همهٔ هنرها مهمترین آنها برای ما سینما است”، در شوروی زبانزد خاص و عام بود. یعنی میشد از راه رسانه بر ذهن و روح تودهها رسوخ کرد. البته تاثیر مطبوعات یا رسانه چاپی هم در شکلگیری انقلاب روسیه چشمگیر بود.
یکی از انواع رسانه یا ابزار ارتباطی که مقامهای شوروی بیش از هر نوع دیگر دستکاریاش کردند، خط یا الفبا بود. آنها معتقد بودند که خط لاتینی وسیله ارتباطی موثری برای پیشرفت و همین طور جهانیشدن انقلاب رنجبران است. خط سریلیک روسی و بهویژه خطهای مردمان مسلمان قلمرو شوروی را که بر پایه الفباهای عربی و فارسی ابداع شده بود، مانع انقلاب و عامل بقای نظام کهنه میدانستند.
در آغاز اگرچه قرار بود خط سیریلیک روسی هم جای خود را به لاتینی بدهد، ولی به گفته ولادیمیر آلپاتوف، مدیر پژوهشگاه زبانشناسی فرهنگستان روسیه، در اوایل دهه ۱۹۳۰ استالین مانع لاتینی شدن زبان روسی شد، چون ظاهرا دیگر به جهانگیری انقلاب باور نداشت و به فکر انزوای دولت شوروی از غرب و جهان سرمایهداری بود.
ولی رسمالخط مردمان مسلمان شوروی را در اواخر دهه ۱۹۲۰ به لاتین و بعد در دهه ۱۹۴۰ به سیریلیک تبدیل کردند. در این میان، اول خط لاتینی و بعد خط سیریلیک جایگزین الفبای فارسی تاجیکان شد، چون دولت شوروی در صدد کاهش یا از میان بردن نفوذ این زبان تاثیرگزار در بخش اعظمی از قلمروش بود.
گسسته از گذشته
در تبدیل خط تاجیکان، مردم و یا طبقه روشنفکر محلی هیج نقشی یا رأیی نداشتند، اگرچه بسیاری از آنها منفعلانه فقط تصمیمات صادرشده از کرملین را تبلیغ و ترویج میکردند. اما شوروی تا حدی موفق شد با این راه زندگی و شیوهٔ تفکر و حتی فرهنگ مردم را عوض کند. نسل جدید از میراث و آثار کهن خود گسسته و و بیبهره شد و اکنون هم بسیاری از فارسیزبانان فرارود بهسختی آثار گذشتگان را درک میکنند.
تبدیل خط بر زبان و شیوهٔ گفتار فرارودیان هم تاثیر ژرفی گذاشت؛ ساختار بیان را بهم زد و معناهای بسیاری از واژگان تحریف شد و بسیاری از کلمات و ترکیبهای زبان فارسی در فرارود غنای خود را از دست داد که خود بحث مفصلی است.
با فروپاشی شوروی برخی از جماهیر پیشین آن برای کاهش نفوذ فرهنگی و سیاسی روسیه به اقداماتی مانند تبدیل خط دست زدند. اما در تاجیکستان اگرچه بسیاری از روشنفکران مانند محمدجان شکوری، لایق شیرعلی، کمال عینی، محمد عاصمی و غیره خواستار دوباره بر مسند نشاندن خط پارسی بودند، ولی جنگ داخلی دهه ۱۹۹۰ از دستیابی به این آرمان مانع شد و گفتمان تبدیل خط را کمرنگ کرد.
دولت امامعلی رحمان که با پشتبانی روسیه و ازبکستان روی کار آمد، از همان آغاز، مخالفت خود را با تبدیل خط برملا ساخت و نوشتههای پارسی را از آویزهها و سردرِ مغازه و دکانهای شهر دوشنبه برچید. در سالهای اخیر هم، اگرچه گفتمان تبدیل خط در تاجیکستان دوباره گرم شده، ولی مقامها بارها اعلام کردهاند که دولت به فکر گذار به خط سنتی تاجیکان یا به اصطلاح خط نیاکان نیست.
در برابر این، بحث گذار به خط فارسی بیشتر جنبهٔ مجازی گرفته؛ به این معنا که این بحث اکنون از صفحهٔ نشریهها به فضای مجازی که هنوز از سیطره دولت و مقامها بیرون است، جهش کردهاست. طرفداران خط سیریلیک بیشتر کارمندان دانشگاهها و موسسات تحت فرمان دولت تاجیکستان هستند، در حالی که کوششگران گزار به خط پارسی یا افرادی مستقل هستند یا بیشتر در خارج به سر میبرند.
شگفت این که در میان فرهنگیان داخل تاجیکستان شمار کسانی که خواستار گذار به خط فارسی هستند نیز کم نیست، ولی صدای آنها چندان رسا به گوش نمیرسد و بیشتر سعی میکنند وارد این مباحث نشوند. این بحثها بیشتر جنبههای سیاسی، فرهنگی و خودشناسی دارد و به جنبهٔ فناوری آن کمتر توجه میشود.
عصر دیجیتال
فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ با انقلابی جهانی در زمینه فناوری رایانه و ارتباطات همراه بود. این زمانی بود که شبکهٔ جهانی اینترنت وارد زندگی مردم شد و تمدن بشری را دگرگون کرد. اینترنت خود رسانه یا ابزاری ارتباطی است که انواع مختلفی از رسانهها یا ابزارهای دیگر را دربر دارد. طبیعی است که خط هم به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای ارتباطی میان مردم به جزئی از بدنه شبکهٔ جهانی تبدیل شد.
چون فناوری نوین بیشتر و پیشتر از هرجای دیگری در جهان غرب به وجود آمد، این امر در ورود رسمالخط و الفباهای مختلف به فضای مجازی هم تاثیرگذار بود. فناوریهای اینترنتی بیشتر با در نطر گرفتن خط و الفباهای رایج در غرب که غالباً مبتنی بر خط لاتینی است، ساخته شدهاند. در این میان خط سیریلیک با چالشهای زیادی روبرو بود و هرچند در سه دههٔ اخیر بسیاری از مشکلات آن رفع شده، به گفتهٔ پژوهشگران، برخی از این مشکلات سر جای خود باقی ماندهاست.
این وضع باعث شده که بسیاری از مردمان سیریلیکنویس، مانند روسها و اوکراینیها و بولغاریها، مجبور باشند در مواردی پیامها یا مطالب خود را به خط لاتینی بنویسند. حتی امروز صفحهکلید روسی توانایی رفع برخی از مشکلات در نوشتار روسی را ندارد. خط سیریلیک تاجیکی که گاه پیریلیک (پارسی سیریلیک) خوانده میشود، از همان آغاز در ورود به جهان مجازی پای لنگی داشته است. کاربرد آن امروز هم فراگیر نشده است.
خط سیریلیک تاجیکی تفاوتهایی با خط روسی دارد. مثلاً شش حرف الفبای تاجیکی برای بیان آواهای خاص زبان فارسی، ج، ق، ه یا ح، غ، ی (یای وصلی یا یای نسبت) و واو مجهول، این الفبا را با الفبای روسی متمایز میکند. ولی به دلیل عدم دسترسی به الفبای تاجیکی در سامانهها یا برنامههای رایانهای، بسیاری از تاجیکان در فضای مجازی ترجیح میدهند به زبان روسی بنویسند یا اگر به فارسی بنویسند، از همان خط سیریلیک روسی استفاده میکنند که حروف “تاجیکی” ندارد.
غولپیکر چگونه گلپیکر شد؟
یادم هست اوایل دهه ۲۰۰۰، وقتی که برای بیبیسی فارسی در دوشنبه کار میکردم، مجبور بودیم به دلیل نبود الفبای سیریلیک پارسی در اینترنت مطالبی را در تارنمای فارسی بیبیسی به خط روسی منتشر کنیم. باری در یک مطلبی فارسی واژه “غولپیکر” را که برای شرکتهای بزرگ به کار رفته بود، وقتی به خط سیریلیک روسی برگرداندم، تبدیل به “گلپیکر” شد، چون خط روسی حرفهایی برای غ و واو مجهول ندارد.
اگرچه امروز این مشکل تا اندازهای رفع شده و الفبای سیریلیک پارسی در سامانهٔ یونیکد موجود است، هنوز هم در تاجیکستان بسیاری به جای آن از الفبای روسی بهره میبرند. برخی از سازمانها و مؤسسات دولتی و حتی شرکتهای مخابراتی تاجیکستان پیامهای خود را به مشتریان به الفبای روسی مینگارند. مثلاً یکی از دوستان چنین پیامی از یک بانک گرفته: “مشتری مخترم! انتکال شما با نظام دسترس روان کرده شد. رکم انتکال:… ملبگ…” یا پیام دیگری: “مشتری مخترم! انتکال شما با موفکیت به انتکالگیرنده پراخت کرده شد…”
یعنی اینجا “مخترم” به جای “محترم”، “انتکال” به جای “انتقال”، “رکم” به جای “رقم” و “ملبگ” به جای “مبلغ” آمدهاست. بدین ترتیب بسیاری به جای “هر” “خر”، به جای “جای” “چای”، به جای “جنگ” “چنگ”، به جای “قلب” “کلب”، به جای “جاه” “چاه”، به جای “جهالت” “چخالت”، به جای “قیر” “کیر”، به جای “رحمان” “رخمان”، به جای “بهار” “بخار”، و به جای “هفته” هم “خفته” مینویسند که معمولاً خندهدار از آب درمیآید.
موزونه عبدالرحمان، متخصص رایانه و اینترنت در تاجیکستان، میگوید علت این مشکل شاید این باشد که حروف معیار سیریلیک تاجیکی در سیستم ویندوز قبلا نبود و تازه در سالهای اخیر پیدا شده است: “قبلا بنا بر نبودن حروف استاندارد، کاربران از حروف غیراستاندارد استفاده میکردند. با این حروف مشکلاتی پیش میآید. وقت لازم است که مردم با کاربرد حروف استاندارد خو بگیرند. در کارگزاری مؤسسات دولتی شریفت (قلم) غیراستانداردی مورد استفاده قرار دارد. وقتی ما متنی از یک مؤسسه دولتی دریافت میکنیم، رایانه ما حروف آن را نمیخواند.”
به گفتهٔ خانم عبدالرحمان، حروف سیریلیک تاجیکی در برنامههای ویندوز از نسل هفت به بعد وجود دارد ولی بسیاری در تاجیکستان همچنان از رایانهها یا برنامههای قدیمی استفاده میکنند. این مشکل در بسیاری از تلفنهای همراه هم به دید میآید. بسیاری در تاجیکستان به تلفن هوشمند دسترسی ندارند یا توان خریداری آن را ندارند.
تنبلی یا خط ناکارآمد؟
برخی دیگر از صاحبنظران به این وضعیت میگویند “تنبلی”. یکی از دوستان که نخواست نامش را ببرم، میگوید برای فعال ساختن حروف سیریلیک فارسی در تلفن همراه “سه کلیک کافی است.” به نظر او “بسیاری اصلاً به فکر زبان مادری نیستند و ترجیح میدهند به روسی بنویسند. با خط سیریلیک زبان ما ممکن است از میان برود، چون دولت پشتیبان زبان نیست و شرایطی برای حفظ و ترویج آن وجود ندارد. کسی مجبور نیست که آن را بیاموزد یا از آن کار بگیرد.”
مشکل خط پیریلیک فقط به پیامرسانی محدود نمیشود. از مشکلات اصلی، کمچینی یا فقدان مطالب و محتوا به این خط در فضای مجازی است. شهرت قدرتف، حقوقدان تاجیک که نام خود را در صفحهٔ فیسبوکیاش به الفبای روسی ثبت کرده، میگوید تلفن او حروف سیریلیک تاجیکی ندارد و مجبور است از حروف روسی استفاده کند: “در تاجیکستان اندک رسانهای هست که به خط سیریلیک تاجیکی مطالبی انتشار دهد. به همین دلیل من اخبار تازه را بیشتر از شبکههای روسی دریافت میکنم. کتابها در باره مسائل سیاسی، حقوقی و اقتصادی به زبان تاجیکی نیست. اگر باشد هم بغایت اندک است و آنها هم ترجمههایی با کیفیت بد از زبان روسی هستند.”
“در سی سال گذشته حکومت نتوانست برای مؤسسات آموزش عالی کتابهای تاجیکی فراهم سازد. دانشمندان ما خودشان هم به زبان ما کتاب نمینویسند. من بارها در بارهٔ انتخابات، مطالبی به زبان تاجیکی جستجو کردم ولی نیافتم. مطالب طبی را هم نمیشود پیدا کرد. همه به زبان روسی است ولی به زبان ما نیست.”
فضای خالی از محتوا
اگر کسانی مثل شهرت قدرتف مجبورند برای مطالعهٔ کُتُب و مطالب علمی به تارنماهای روسی روی آورند، کسانی چون باباجان شفیع، کارمند کتابخانهٔ ملی تاجیکستان که خط فارسی بلد است، به دنبال منابع دیجیتال فارسی میروند. وی میگوید: “فضای مجازی به خط سیریلیک تاجیکی اصلاً چیزی ندارد. میشود گفت که تاجیکان هنوز وارد این فضا نشدهاند. شخصاً من که انگلیسی نمیدانم، اگر به دنبال مطلبی باشم، حتماً به فارسی میجویم و مطالب فراوانی به فارسی پیدا میکنم. منابع کافی به خط سیریلیک فارسی در شبکهٔ جهانی وجود ندارد.”
مروری گذرا در جستجوگر گوگل این حرفها را ثابت میکند. اگر شما عبارت “شهر بخارا” را در گوگل به خط فارسی بنویسید، بیش از ۵۵ هزار نتیجه پیش چشمتان میگذارد. حالا همین عبارت را به سیریلیک بنویسید، نتیجه ۱۱ هزار است ولی اغلب این مطالب به زبان ازبکی و روسی و حتی انگلیسی است و در این میان مطالبی به زبان به اصطلاح “تاجیکی” کمتر پیدا میکنید. به همین شیوه می توان عبارت “فیزیک هستهای” را به خط پارسی جستجو کرد و بیش از دو میلیون و ۳۰۰ هزار نتیجه گرفت، در حالی که جستجوی این عبارت به خط سیریلیک تاجیکی فقط ۲۶۱ نتیجه می دهد.
این مشکل به ویژه در مورد واژههایی محسوس است که وامگرفته از زبان روسی هستند و نوشت آنها نیز به شکل روسی در میان تاجیکان رایج است. مثلا اگر نام کرونا را به خط پیریلیک به شیوه روسی بنویسید، آنگونه که رسانههای تاجیکستان مینویسند، گاه حتی یک مطلب به اصطلاح “تاجیکی” هم گیرتان نمیآید.
فردوس اعظم، از شاعران جوان تاجیک که اشعار خود را بیشتر به خط فارسی در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند، میگوید خوانندگان شعر او به خط پیریلیک بغایت کم هستند و ۹۷ درصد مخاطبان اشعارش از فارسیزبانان ایران و افغانستاناند. اشعار او بیشتر در صفحات و گروههای فارسیزبان همرسانی میشود. وی میافزاید: “من شاید از اولین کسانی باشم که شعرهایم را به خط فارسی نشر میکنم. قبلا فقط به فارسی نشر میکردم ولی بعضی دوستان خواهش کردند که به پیریلیک هم گذارم. در تلگرامم که نزدیک ۱۰۰۰ نفر خواننده دارد ۹۵ درصد فارسیزبانان ایران و افغانستان هستند. در اینستاگرام که حدود ۵۰۰۰ دنبالکننده دارم، تاجیکستانیها خیلی کماند. زیر غزل آخرم ۵۰۰ نفر پسند گذاشتند که از میان اینها شمار تاجیکستانیها به ۸۰ نفر هم نمیرسد.”
اینجاست که به درک چرایی بحثهای طرفداران و مخالفان گذار به خط فارسی در تاجیکستان میرسیم. طرفداران خط فارسی معتقدند که گذار به این خط با فراهم ساختن منابع فراوان علمی و ادبی در فضای مجازی، دروازهٔ بازار بزرگی را برای تولیدات ادبی و هنری تاجیکستان در کشورهای همسایهٔ ایران و افغانستان باز میکند. در حالی که مخالفان خط فارسی نگران تاثیراتی هستند که ممکن است ارتباط با جهان فارسیزبان در شیوهٔ زندگی و افکار مردم تاجیکستان برجای گذارد.
انزوا و استبداد
حالا ممکن است بپرسید این مسایل به بحث جبرگرایی در فناوری که مقدمهای طولانی بر آن نوشتم، چه ربطی دارد؟ ربطش این است که این مفهوم که من چندان علاقه و اعتقادی به آن ندارم، در زندگی مردم تاجیکستان یا فارسیزبانان فرارود تاثیر گستردهای دارد. یعنی تاجیکان منفعلانه تن به رسانه یا ابزاری ارتباطی دادهاند که چندان کاربردی نیست و این ابزار هم آنها را هرچه بیشتر و بیشتر منزوی کرده است.
یکی از همکاران انگلیسیام که سالها پیش برای تشکیل یک دورهٔ آموزشی برای روزنامهنگاران محلی به دوشنبه رفته بود، میگفت به نظر میرسد تاجیکان در بحران هویت به سر میبرند. آنها دانش زبان روسی را از دست دادهاند، خط فارسی را هم نیاموختهاند، انگلیسی هم نمیدانند و این وسط سردرگم ماندهاند.
بدین ترتیب، خط تحمیلی پیریلیک سرنوشت تاجیکان را طی یک قرن گذشته رقم زده و احتمالاً دهسالههای دیگر نیز رقم خواهد زد؛ مگر این که اتفاقی نامنتظره بیفتد.
دولت تاجیکستان که بارزترین نمونهٔ یک نظام استبدادی در عصر دیجیتال است، از هر گونه تغییر و تحول بیم دارد و از همان آغاز همه سعی خود را کرده تا رسانهها و ابزارهای ارتباطی را در سیطره خود نگه دارد. از جمله تبدیل خط را هم برای موجودیت خود زیانبار میداند، چون ممکن است باعث دسترسی مردم به اطلاعات و منابع تازه شود و به بیداری و ناخشنودی عمومی دامن زند.
امامعلی رحمان، رئیسجمهور تاجیکستان، خود را “پیشوای ملت” اعلام کردهاست. دستگاه تبلیغات دولتی او را نجاتدهنده معرفی میکند و بر تاریخ گذشته، چه شوروی و چه پیشاشوروی، خط بطلان میکشد. کیش شخصیت او فقط در وضعیت موجود میتواند معنا داشته باشد. یعنی این خط پیریلیک بوده که تاجیکان را تبدیل به “ملت” کرده و این ملت در برههای از زمان دچار مصیبت شده و پیشوایی آمده و نجاتش دادهاست.
بر پایهٔ نظریهٔ مکلوهان، تبدیل رسانه یا ابزار ارتباطی میتواند زندگی مردم و سامانهٔ فرهنگی و اجتماعی را تغییر دهد. پس میتوان به این نتیجه رسید که تبدیل خط و ایجاد پیوند قویتر با تاجیکان و فارسیزبانان برونمرزی ممکن است هویت تاجیکان را متحول سازد و در اندک مدتی کیش شخصیت را نیز درهم کوبد: این، درست همان است که حکومت نمیخواهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر