سرزمین ما ایران با تمدنی چند هزارساله، سرشار از یادمانهای پیشاتاریخی و تاریخی است. از اینرو شگفتآور نخواهد بود اگر در هر گوشهوکنار این خاک بتوان با کاوشهای علمی و باستانشناسی به آثاری و نشانههایی از تمدنها و زندگیهای مردمان پیشین دست یافت و پرتوهایی بر زندگی خاموش آنها افکند. ایران یکی از چند گاهوارهی تمدنی جهان است. رشتهنوشتارهای «پهنههای باستانی ایران» شناخت گذرایی از گسترههای باستانی ایران خواهد بود.
جایی که در آن نشانههایی از کار و زندگی انسانهای تاریخی یا پیشاتاریخی پیدا شود و نمونهای برای بررسیهای باستانشناسی باشد، «محوطهی تاریخی» نامیده میشود. ما در این رشتهنوشتارها بهجای «محوطه» از واژهی فارسی «پهنه» بهره خواهیم بُرد.
پهنهی (محوطهی) باستانی سندی است که با بررسی و پژوهش دربارهی آن یافتههایی بهدست خواهد آمد که سبب درک و شناخت افزونتر باستانشناسان و پژوهندگان از زندگی و سازوکار آن در هزارهها و سدههای دور خواهد شد. آن پهنه چهبسا گسترهای ویران، یا تُلها و تپههایی باشند که اسناد و آثاری از گذشتهها در لایههای زیرین آنها پنهان است و با کاوشهای باستانشناختی آشکار خواهند شد.
پهنههای باستانی چندگونهاند: یا پیشاتاریخی هستند و آثار آن به پیش از اختراع خط بازمیگردد؛ یا پهنههایی هستند که از آن ِ جامعههای شکارگر بودهاند که در اصطلاح به آن پهنههای باز میگویند؛ یا پهنههای تدفینی بهشمار میروند و در آنها گورستانهای کهن یافت میشوند؛ یا پهنههایی که در آن آیین قربانی انجام میشده است. گونههای دیگری از پهنههای باستانی قابل شناسایی و ردهبندی است.
پهنههای باستانی گاه بهسبب دستاندازی پیوستهی انسان و طبیعت دگرگونی میپذیرند و چندلایه میشوند، بهگونهای که شناسایی لایههای آن کاری تخصصی و در گسترهی دانش باستانشناختی خواهد بود. برای درک بهتر از این دگرگونی لایهای باید اشاره کرد که انسانهای پیشین بر اثر سببهای طبیعی یا تاختوتازها، پهنهای را تَرک میکردند و به جای دیگری میرفتند. گاه نیز پس از فرونشستن آشوبها به پهنهی پیشین خود بازمیگشتند، یا کسانی دیگر (جوامعی دیگر) در پهنهی پیشین باشنده میشدند. این سازوکار سبب چرخهای میشد و لایههایی را پدید میآورد که روی هم انباشته میشدند. با این همه، چه بسا در همان زمان که لایهای شکل میگرفت در کنار و نزدیک آن لایهای دیگر از زندگی پدید میآمد؛ مانند شهری که بخشی از آن خالی و بخش دیگر آن آباد است. آن لایهها بههم فشردهاند و شناسایی آنها آسان نیست و تنها از توان کسانی برمیآید که دانش و فن چنین شناسایی را داشته باشند.
پهنههای باستانی ایران
خوشبختانه بهسبب دیرپایی تمدن و تاریخ ایران، پهنههای باستانی سرزمین ما پُرشمار است. میتوان ایران را بهسبب تاریخ چندهزارسالهاش یکی از انگشتشمار کشورهایی دانست که در آن محوطههای پیشاتاریخی و باستانی به فراوانی یافت میشود. آنچه فهرستوار باید یاد کرد، این نمونههاست: شهر سوخته با تمدنی 5 هزارساله، کوه خواجه زابل، تپهی باستانی هگمتانه، پهنه باستانی دمبکوه، تل جری، سیلک، چغامیش، مارلیک، تل باکون، تپه باستانی حصار، علیکش دهلران، شهر باستانی دهانه غلامان، تپه باستانی دلازیان (هفتتپه) و نمونههای دیگر.
سویهی غمانگیز پهنههای باستانی ایران دستدرازیهای پیوستهی سوداگران گنجهای خیالی و قاچاقچیان و عتیقهیابهایی است که برای یافتن دفینهها و آثار باستانی، پهنهها را زیر و رو میکنند و به ویرانی گسترههایی میپردازند که اگر به روشهای علمی و باستانشناختی کاوش شوند، دستاوردهای فراوانی برای شناخت تمدن 12 هزارسالهی ایران خواهند داشت. بحث دربارهی سوداگران آثار باستانی و بلایی که بر سر پهنههای باستانی ایران آوردهاند، سخنی بیرون از چارچوب رشتهنوشتارهای «پهنههای باستانی ایران» است و باید در جایی دیگر به آن پرداخت. همین اندازه بگوییم که شاید شمار بسیار اندکی از پهنههای باستانی ما یافتنی است که دست قاچاقچیان و عتیقهیاب پیش از باستانشناسان به آن نرسیده باشد!
سرزمین ما در نقشهی جهان در جایی دیده میشود که به آن «گهوارهی تمدن» نام دادهاند. آنچه در ایران و میانرودان (:بینالنهرین) از آثار پیشاتاریخی و پساتاریخی پیدا شده است بخش بسیار مهم و ارجداری از تمدن انسان است. فراوانی پهنههای باستانی ایران خود گواه ارزش این بخش از جهان در بررسیها و پژوهشهای باستانشناختی و انسانشناسی است. بهویژه آن که در فلات ایران قومها و تبارها و تمدنهای پُرشماری زیستهاند و هر کدام آثاری مهم از خود بهیادگار گذاشتهاند. کاوش علمی در پهنههای باستانی ایران، تاباندن روشنی به آن زندگیها و تمدنهای دیرینه است.
نوشتارهای پیوستهی «پهنههای باستانی ایران» دربردارندهی شناخت کوتاهی از گسترههای کهنی است که از آنها آثار تمدنی و شهرنشینی درخور نگرشی بهدست آمده است.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر