در شهرستان هرسین، در استان کرمانشاه، تاریخی ماندگار، دیرپایی داشته است. هر بخشی از آن گستره رد و نشانی از روزگاران کهن و هزارهای را در دل خود دارد و گویای زندگیها و تمدنهایی است که زمانی ماندهاند، قلمرو خود را ساختهاند و سپس در کوران تاریخ از نگاهها پنهان شدهاند. «گنجدره» یکی از آن پهنههای تمدنساز است.
بومیهای هرسین، گنجدره را «چیا خزینه» نیز مینامند. این گستره در نزدیکی روستایی به نام قیسوند جای دارد و به شکل مخروطی از دور پیداست. بلندای تپهی گنجدره به شش متر میرسد و گمان آن که در درون آن آثاری از گذشتگان نهفته باشد، چهبسا دشوار باشد، اما کاوشهای باستانشناختی گواه لایههای تمدنی چندگانهی آن است.
آثاری که در گنجدره پیدا شده است دیرینگیای 8500 ساله دارند. گنجدرهایهای پیشاتاریخی مردمانی یکجانشین بودهاند و در ساخت تمدن خود و پیرامونشان کوششها و هنرورزیهای کردهاند. این را از یافتههای گنجدره میتوان پی بُرد. گنجدره در بازهی زمانی هزارهی هشتم تا آغاز هزارهی هفتم شکل گرفت و همانگونه که اشاره کردیم، جهان خاموش 8500 ساله را نمایان میسازد.
نخستین کاوشها در گنجدره در دههی هفتاد میلادی آغاز شد و چندین لایهی استقراری بهدست آمد. در لایههای زیرین، اجاقهای ساده و دیوارهای دورهی نوسنگی و خشتهایی که بیشتر آنها قرمزرنگ بودند پدیدار شد. در لایههای دیگر، فضاهایی برای باشندگی انسانهای گنجدره پیدا شد که چینهای بودند. در یکی از لایههای استقراری زیرین، 30 حفره کشف شد و گمان میرود که جایی برای بافت روستایی بوده است.
نشانههای کشفشده گواه آن است که مردمان این پهنهی باستانی دیوار خانههای خود را از خشت خام مکعبمستطیلی میساختند و برای پی دیوار از سنگ بهره میجستند. برخی نیز گِلاندود هستند. این نمونهها نشان از مهرازی ویژهی گنجدره دارد.
نکتهی دیگری که باستانشناسان در کاوشهای گنجدره گمانه زدهاند آن است که گویا راه ورود به درون خانههای آنجا از پشت بام بوده است! یک دریافت و گمانهی دیگر آتشسوزی است که در گنجدره رُخ داده بود و نشانههایی از سوختگی و آثار آن آتشسوزی در خشت و سفالها و دیوارهای مسکونی بهجا مانده است. گویا گسترهی آتشسوزی گنجدره بسیار وسیع بوده است.
سفالهایی نیز در این پهنه یافته شده است. این نیز نشانهی دیگری از آشنایی باشندگان آن با هنر سفالگری است. ابزارهای دیگر، مانند سنگهای مخروطی، تراشهها، ظرفهای سنگی، هاون، پیکرکهای جانوری و انسانی، درفش، سوزن و بسیاری ابزار دیگر، در گنجدره بهدست آمده است. مُهرهای صدفی آرایهای نیز از دیگر یافتههای باستانشناسان است و از اهمیت درخور توجهی برخوردار است.
به همهی آن کشفشدهها، 41 اسکلت را نیز باید افزود که از آن ِ نوزدان تا سالخوردگان بوده است. بزرگسالان را جمعشده خاکسپاری کردهاند و نوزادان و کودکان را بهشیوهی درازکش به دل خاک سپردهاند. از حصیرهای تکهتکهشدهای هم که کشف کردهاند این را میتوان گمان بُرد که گنجدرهایها در آن سپیدهدم تمدن مردگان خود را لای حصیر میپیچیدند و خاکسپاری میکردند، اما از تابوتهای گِلی نیز سود میجستند.
مُردگان هزارهای گنجدره اکنون حالوروز خوشی ندارند! گزارشهای کنونی نشان میدهد که وضعیت پهنهی باستانی گنجدره «بحرانی» است و تخریبهای گسترده، پهنهای را که بیش از هشتهزار سال پایدار مانده است «در مدت چندسال روبه نابودی میرود، درحالیکه دیگر هیچگاه مانند گنج دره پیدا نمیشود» (گزارش خبرگزاری ایسنا؛ 10 خرداد 1401).
این نیز گفتنی است که در گنجدره نشانههایی از آغاز دامپروری و اهلیسازی بُز پیدا شده است. آنها هر چند انسانهایی شکارگر بودند اما آرامآرام بهسوی کِشتوکار و دامپروری میرفتند و زندگی خود را رنگ نوینی میدادند. در خردادماه 1396 خورشیدی نیز پیکرکهای یافتهشده در گنجدره که 10 هزارسال دیرینگی دارند، در موزهی ملی ایران نمایش داده شد. شاید این پیکرکها کهنتر از تمدن 8500 سالهی باشندگان گنجدره بوده است!
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر