میانهی تیرماه سال گذشته (2581 شاهنشاهی) در عملیات حفاری نفتی، در شهر اهواز به یافتن یک گورستان نویافته تاریخی با دادههای باستانشناسی در کوی فاز 4 کوروش، نزدیکبه 150 متری ساحل کارون انجامید. 10 روز پس از آن خبر آمد که نه تنها پروانهای (:مجوزی) برای نجاتبخشی این گسترهی نویافته صادر نشده است، بلکه گفته میشود 2 گورخمره از 3 گورخمره یافتهشده، نابود شدهاند.
اکنون پس از گذشت یکسال گویی ماجرای این گورستان و گورخمرههای آن بیسرانجام مانده است.
اشکان زارعی کنشگر فرهنگی خوزستان در همین راستا در یاداشتی که در دسترس خبرگزاری ایلنا قرار داده از بیمها و نگرانیهای خود از سرنوشت این گورستان اشکانی سخن بهمیان آورده است:
نزدیک به یک سال از پیدا شدن گور خمرههای برآمده از دادههای باستانی در فاز۴ کوی کورش (ملت) اهواز میگذرد. گورستانی نویافته که به باور کارشناسان نشانی از روزگار اشکانیان دارد. چنانکه در چهاردهم تیر ماه سال ۱۴۰۱ خورشیدی معاون وقت ادارهی کل میراث فرهنگی خوزستان این نکته را در گفتوگو با خبرگزاری فارس یادآوری نمود: «در این گورستان تاریخی گورخمرههایی سفالی و نخودی رنگ با اندود قیر شبیه به تدفینهای اواخر اشکانی و اوایل ساسانی کشف شده است و در آینده نزدیک با مجوز پژوهشگاه میراثفرهنگی نسبت به کاوش گسترده در این محوطه اقدام میشود و اقدامات لازم برای ثبتملی آن صورت خواهد گرفت».
اما تاکنون نه تنها کاوشی در این زمینه انجام نگرفته است، که شوربختانه فرنشین(:مدیر) ادارهی میراث فرهنگی اهواز و معاونت میراث اداره کل میراث فرهنگی خوزستان نیز از برنامهها و رویکرد خویش پیرامون این گسترهی تاریخی سخنی نگفتهاند، که این جستار خود به بدگمانیها بر پایه نمونههای پیشین دامن میزند. زیرا در دو دههی گذشته سازهها، دیوارهها، لایهها، آوندهای سفالی و گور خمرههای بسیاری از دل خاک این شهر بیرون آمد، که با بیمِهری و چشمپوشی دستاندرکاران میراث فرهنگی سر به مُهر ماندهاند. در اینباره میتوان از گذرگاه قطار شهری در میدان خلیجفارس در سال ۱۳۸۶ کوی ۲۰متری شهرداری، ساختمانهای اداری خرمکوشک و…. نام برد.
گاه نیز برخی گسترههای تاریخی مانند: تپههای باستانی مراونه، تپههای روستای رداده، سه راه صنایع فولاد، خرمکوشک، هفتپیرون«چنیبه» و زمینهای پشت نیروگاه زرگان که به شوند (:دلیل) داشتن نشانههایی از کارگاه شیشهگری دوران اشکانی از جایگاه باستانشناسی و پژوهشی برجستهیی برخوردار هستند، بیهیچ پیگیری به حال خود رها شدهاند. از اینرو بیم آن میرود گورستان نویافتهی اشکانی نیز دچار سرنوشتی مانند نمونههای پیش گفته گردیده، خواسته یا ناخواسته به فراموشی سپرده شود.
به گواه گزارشها و پژوهشهای کتابخانهای و کاوشهای باستانشناس، اهواز کنونی بر ویرانههای شهر ساسانی هرمز اردشیر که روزگاری از نامی باشکوه و جایگاهی ارزنده برخوردار بوده، ساخته شده است.
چنانکه ابنحوقل در صورهالارض میگوید: «اهواز شهری است معروف به هرمزاردشیر، ولایتی بزرگ و ناحیهای پهناور و وسیع دارد.» به گفته جیهانی نیز در کتاب اشکالالعالم، «اهواز، نام هرمزشهر است که جمله شهرها را در آن ولایت به آن نسبت میدهند.»
برخی از رخدادنگاران (واقعهنویسان) ساخت این شهر را به دست اشکانیان و بعضی دیگر به فرمان اردشیر ساسانی میدانند. در مرآتالبلدان آمده است: «در دوره ایلام، شهر اوکسین در حدود آن بوده است که کلمه اوکسی، هوز، هوج و خوز از یک ریشه هستند. اشکانیان این شهر را تجدید بنا کرده، سپس اردشیر آن را دوباره ساخته است.» حمزه اصفهانی نیز در رویه (صفحه) ۴۵ کتاب سنیملوکالارض والانبیا مینویسد: «اردشیر ساسانی شهر اهواز را پیافکند و سد بزرگی بر کارون بنا نهاد.»
آنچه روشن است هرمزاردشیر، پیش از اسلام، فراتر از گستره کنونی اهواز، شهری پرآوازه بوده است. مردمانش بیشتر به کشاورزی و دادوستد کالا پرداخته، به گفته محمدعلی امام شوشتری: «شکر، خرما و پارچههای ابریشمی آن به اطراف عالم مانند چین، هند و آفریقا صادر میشد و مردمش توانگر و ثروتمند بودند.» همچنین مقدسی از انبوه کارگاههای پارچهبافی تا هنگام خلافت عباسی نام میبرد. اسماعیل ابوالفدا نیز از «باغهای عالی، انواع اشجار و زراعت نیشکر» میگوید.
به گفتهی نگارنده کتاب مجمل التواریخ در رویه ۶۱ کتاب، این شهر دو بخش جداگانه، ویژه بزرگان مانند دبیران، موبدان و ارتشیان داشت که آن را «هرمشیر» و بخش دیگر به نام هوجستانوازار «خوزستانبازار» که در آن بازرگانان، کشاورزان، پیشهوران و سایر مردم زندگی میکردند. همچنین در این شهر آتشکده کاروانسرا، سربازخانه، انبار، بازار و زمینهای کشاورزی دیده میشد.
هرمزاردشیر یعنی شهری که از مهر و پشتیبانی خداوند و شاه برخودار است. برپایه دستنوشتههای پهلوی و گیتاشناسانی چون بلاذری وابن حوقل از این شهر با نامهای رامشهر، رامهرمزد و راماردشیر نیز یاد شده است.
با تازش اسلام به ایران، بخش بزرگان این شهر به دست تازیان ویران شد اما هوجستانوازار پابرجا مانده آن را «سوقالاهواز» یعنی بازار هوزیها نامیدند و پس از اندکی این نام به همه شهر گفته شد. در همین زمینه ابومنصور جوالیقی در سده پنجم قمری چامهای را از «جریر» چکامهسرای عرب در سده نخست اسلامی آورده که نشان میدهد نام اهواز در میان اعراب نیز با «ه» نوشته میشد:
«سیرو ابنی العم فالاهواز منزلکم
ونهر تیری فما تعرفکم المعرب»
فخرالدین اسعد گرگانی نیز در سده پنجم در چامهای (شعری) از اهواز این گونه سخن گفته است:
«یکی زان شهرها اهواز ماندست
کش او آنگاه شهر رامخواندست»
به باور گزارشنویسان تاریخی هرمز اردشیر تا سده ششم هجری کرسی خوزستان بوده است، چنانکه ابوسعد سمعانی «اهواز را شهری مشهور دانسته که دانشمندان، بزرگان و بازرگانان بسیاری در آن زندگی میکنند».
اما این شهر به شوندهای بسیاری مانند جنگها و جنبشهایی مانند صاحبالزنج، دیلمیان و صفاریان، گسترش بیماری وبا و طاعون، جابهجایی پایتخت استان به شوشتر، شکسته شدن سد شادروان، برگشتن رودخانه مشرگان (مسرقان) از جوی خود، از پیشرفت بازایستاده، مردمانش پراکنده شدند. به گونهای که اهواز از سده ششم رو به ویرانی نهاده تا سده چهاردهم هجری آبادانی به خود ندید.
بیگمان کاوش و بررسی گور خمرهها و گورستان نویافتهی اشکانی شهر اهواز که تیر ماه سال گذشته در پی کنده و کاریهای شرکت ملی حفاری نمایان گردید، میتواند رازهای ناگفتهای را از پیشینهی کهن این شهر آشکار ساخته، بر دیرینگی آن بیفزاید. همچنین پاسخی باشد به کسانی که همواره در پی وارونهسازی و دروغپرداری پیرامون پیشینهی خوزستان هستند. یادمان باشد میراث فرهنگی یعنی آب و خاک که باید همچون« تمامیت ارضی » آن را ارج گزارد و پاسداری نمود. از اینرو بایسته است دستاندرکاران اداره کل میراث خوزستان و شهر اهواز در سال ۱۴۰۲ با نگاهی ویژه و تلاشی افزون در راستای میراثبانی خویش بستر شایستهای را برای کاوش گورستان اشکانی فراهم سازند.
امرداد - گروه رویداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر