۲۸ اسفند ۱۴۰۲

نوروز، پادشاه جشن‌ها

رودخانه‌ی پهناور و فرح‌بخش نوروز هر بهار، همه را دربر می‌گیرد، می‌شوید، می‌بوسد و برای سالی پُر کشش و کوشش آماده می‌سازد. آیین‌های نازش‌خیز و ‌روشنگر از یک‌سو در روان و جان ما لانه می‌کند و دل را می‌رباید از دیگرسو به گوشه‌گوشه‌ی این ‌سرزمین پا می‌نهد و میهمان هر خانه و خیمه می‌شود و فراگیرترین نماد پیوند و هم‌بستگی را پدیدار می‌سازد. 

بزم‌های فریبا و دل‌نشین، نوروز را، چنان شکوهی بخشیده که باید آن را پادشاه جشن‌ها نامید. سرچشمه هم‌بستگی ایرانیان در درازنای تاریخ از همین آبشخور بوده است. خویشکاری هر ایرانی است که همدلانه، دمی‌ و درنگی بر این حقیقت‌های افسانه‌گون داشته باشند.

نوروز بازگوکننده‌ی منش ایرانی است که از آغاز تاکنون، ندای شادی و آزادی را در گوش ما زمزمه کرده است، هرگاه بدان دل سپرده‌ایم و از آن پیروی کرده‌ایم، کامیاب و پیروز بوده‌ایم. سال با نوروز فرا می‌رسد و ماه با اورمزد. اما آنچه کمتر بدان دیده‌ دوخته‌اند اینکه نیمه ماه مهرگان است و نیمه سال جشن مهرگان و بدین‌گونه ایرانیان، نیمی ‌از سال را در سایه‌ی نوروز به سر می‌برند و نیم دیگر در آغوش مهر جای می‌گیرند. این هر دو نمادهای برترین همدلی مردم ما است. ایرانیان چه بدانند و چه ندانند در کشاکش دشواری‌های سخت و توان‌فرسا، با باور بر این آیین‌های شیرین و دیرین، تلخی کار را زدوده، چالش‌ها‌ را پیموده و دشمن را فرسوده‌اند.


نوروز سرمایه اجتماعی

هر بار که بهار از راه می‌رسد و چمدان‌های سرشار از شیرینی و شکرش را می‌گشاید، تازگی و شادی، ره‌آوردی (:سوغاتی) است که برای هر یک، به‌همراه دارد و به یک‌باره می‌پرسیم: چه شد که بر زمستان تاختی و تاریکی را راندی و شادی را بر دل همگان نشاندی؟ لبخند زنان می‌گوید: نوروز مرا راهی کرد که با شما همسفر بهترین‌ها شوم، که نام بهار در بن‌مایه، «به آر» است.

کاروانیان کاروان فرهنگ و تمدن ایران هر سال از این راه، زمان را پیموده‌اند و روزگار را بزمی ‌شیرین و شکرین داده‌اند، تا تلخی و جدایی بگریزد و آرامش و آبادی پی ریزد. امروز نیز باید این ارزش دیرین را که پاسدار فردای ماست، پاس داریم، زیرا آموزه‌های دیروز، ما را آموخته است که از جلوه‌ی این بزم‌ها، این سرزمین بالیده و در پرتو آن برومند شده است.

آنچه در بالا آمده بخشی از نوشتاری‌ست با عنوان «نوروز، پادشاه جشن‌ها»، به خامه‌ی دکتر محمدعلی دادخواه که در تازه‌ترین شماره امرداد آمده است.

متن کامل این نوشتار را در رویه‌ی پنجم (اندیشه) شماره‌ی 482 امرداد بخوانید.



خبرنگار امرداد: بامداد رستگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر