۲۲ شهریور ۱۴۰۴

تاریخچه‌ی کوتاهی از دشمنی با نوواژه‌ها

پادورزی (:مخالفت) با نوواژه‌ها عمری به درازای تاریخ واژه‌گزینی دارد. آگاهی به این تاریخچه و سرنوشت نوواژه‌هایی که با آنها پادورزی شده است به پارسی‌زبانان کمک می‌کند تا برخورد پخته‌تر و سنجیده‌تری با نوواژه‌های پارسی داشته باشند. در بررسی فهرست پادورزان و ریشخندکنندگان به نام‌های بزرگی برمی‌خوریم. برای نمونه محمد علی فروغی، که خود نخستین فَرنشین (:رییس) فرهنگستان نَخست بود با جایگزین شدن «پیشوند» و «پسوند» به جای «مَزید مقدم» و «مزید موخّر» پادورزی می‌کند و آن را تندروی می‌داند.1

عبدالله مستوفی معتقد بوده «دادگستری» نمی‌تواند جای «عدلیه» را بگیرد، زیرا «عدلیه» واژه‌ی کوتاه‌تری است. «دادگستری» چهار هجا دارد و «عدلیه» سه هجا. او در این باره نوشته بود:

« آقایان، هر قدر می‌خواهید باد به بیرق لغت «دادگستری» بکنید. مردم «عدلیه» را برای اختصارش ترک نمی‌کنند و «دادگستریِ» شما با وجود این که وضع شده‌ی فرهنگستان هم هست روی کاغذ خواهد ماند.»2

تقی‌زاده واژه‌ی «واژه» را من‌درآوردی می‌دانسته و ترجیح می‌داده همان «لغت» را به کار ببرد.3 جعفر شهیدی واژه‌ی «پَدافند» را نارست می‌دانسته4. عباس اقبال آشتیانی که خود هموند(عضو) فرهنگستان بود در مجلۀ یادگار می‌گفت «دانشگاه» و «دانشکده» هیچ گاه نمی‌تواند جای «یونیورسیتی» و «فاکولته» را بگیرد5. خسرو فرشیدورد واژه‌ی «ارتش» را غلط می‌داند.6 دیگر میهن‌دوست‌تر از هدایت که نداشته‌ایم. همان هدایتی برای آموختن زبان پهلوی به هند سفر کرده بود و از نخستین کسانی بود که این زبان را یاد گرفته است. همان هدایتی که عربی‌نویسی و عربی‌گرایی سید حسن تقی‌زاده را نقد می‌کند و از پارسی‌نویسی پشتیبانی می‌کند.7 هم او هم در ریشخند واژه‌های فرهنگستان دستی داشته و سروده:

شد کلوپ و کافه و جایی و قبرستان کنون/ باشگاه و داشگاه و شاشگاه و لاشگاه

یا یادداشتی در سال 57 در نقد کتاب «پیرامون ساخت و نقش رسانه‌ها» منتشر شد که در آن در نقد واژه‌های «همایش» و «رسانه» نوشته شده است: «همایش» و «رسانه» دو لفظی است که مطرود جامعه قرار گرفت و به‌راستی هر دو از الفاظ ناپسند و ناشایستی است که هم بی‌سلیقگی و بی‌ذوقی واضعین آن و هم نارواداری آنها را به ادب اصیل فارسی می‌رساند.»8

خب، البته همین که این منتقد سازندگان این دو دو واژه را «فاشیست» و «نژادپرست» نخوانده جای شکرش باقی است. کم نبوده و نیستند منتقدانی که به هواداران پالایش زبان چنین برچسب‌هایی زده‌اند و می‌زنند.9

اینها مشتی نمونه‌ی خَروار از نوواژگانی هستند که با آنها پادورزی شده و گذر زمان نادرستی دیدگاه پادورزان را اثبات کرده است. جا دارد هر ایرانی میهن‌دوستی این پیشینه را در یاد داشته باشد تا در برخورد با نوواژه‌ها همراهی و همدلی بیشتری داشته باشد و کمی با احتیاط‌تر در این زمینه سخن بگوید.

بازبُردها (ارجاعات)

1.بازاندیشی زبان فارسی، داریوش آشوری.

  1. شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی.
  2. واژه‌گزینی در ایران و جهان، رضا منصوری.
  3. همان.
  4. «یادگار» و نبرد با لغت‌سازان، امیرحسین دولتشاهی، تارنمای ایرنا.
  5. فرهنگ پیشوندها و پَسوندها، خسرو فرشیدورد.
  6. پاسخِ هدایت به تقی‌زاده درباره‌ی بایستگیِ به کارگیریِ واژه‌های پارسی، تارنمای پارسی‌انجمن.
  7. تارنمای چشم و چراغ.
  8. در پدافند از واژه‌ی درود، کورش جنتی، تارنمای پارسی‌انجمن.

 


امرداد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر