۱۵ شهریور ۱۴۰۴

دکتر ایرج افشار سیستانی: نصف‌النهار مبدا از ایران می‌گذرد

بیست‌و‌پنجم فروردین‌ماه ۱۳۸۹ خورشیدی، چهارمین کنگره بین المللی جغرافیدانان جهان اسلام از سوی دانشگاه سیستان و بلوچستان، در شهر زاهدان برگزار شد. در این همایش دکتر ایرج افشار سیستانی به طرح موضوعی پرداخت که بهانه‌ی گفت‌و‌گوی امرداد با او شد.

گفت‌و‌گوی پیشِ رو با عنوان «نصف‌النهار مبدا از ایران می‌گذرد»، به کوشش میترا دهموبد با دکتر افشار سیستانی، پس از همایش، در اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۹، انجام و در رویه‌ی پنجم (اندیشه)، شماره 228 هفته‌نامه‌ی امرداد چاپ شده است.

چندروز پیش، همه‌ی گوش‌ها و چشم‌ها، خیره‌ی دانش جغرافیایی ایران شد و همه انگشت به دهان ماندیم از ضرب و تقسیم‌ها، رصد ستارگان و در پایان، دستیابی به خط نیمروزی نیمکره‌ی شمالی جهان که امروزه آن را با نام نصف‌النهار می‌شناسیم.

هرچه بیشتر در گذشته، در فرهنگ و در تاریخ ایران ژرف می‌شویم، بیشتر و بیشتر، در شگفت می‌شویم، هر روز چیز تازه‌ای می‌یابیم و درمی‌مانیم که به راستی چگونه هزاران سال پیش، ایرانی به چنین دانشی دست یافته و یا با کدام ابزار، به چنین دریافت دقیق و درستی، رسیده است.

دکتر ایرج افشار سیستانی، ایران‌شناس، در چهارمین همایش فراملی‌(:بین المللی) جغرافی‌دانان جهان اسلام، گفت: «نصف‌النهار گرینویچ، نصف‌النهار مبدا نیست. این نصف‌النهار که پایه و بنیان علمی ندارد، نشان چیرگی زورگویی سیاست استعماری بر دانش و حقیقت است».

دکتر ایرج افشار گفت: «خط نیمروز مبدا، در ایران است، در استان سیستان و بلوچستان و در شهر زابل».

دکتر افشار در این همایش فراملی، نوشتاری را برای باشندگان برخواند که با تکیه بر اسناد تاریخی و برپایه‌ی پژوهش‌های چندین‌ساله‌ی خودش، ثابت می‌کند که ایرانیان هزاران سال پیش، جایگاه نصف‌النهار مبدا را یافته بودند. با دکتر ایرج افشار که هموند انجمن جغرافیایی ایران و انجمن جغرافی‌دانان جهان اسلام است، به گفت‌وگو نشستیم و از چند و چون این ماجرا پرسیدم و او گفت: جایگاه نصف‌النهار مبدا، در سال 1767 پیش از میلاد، یعنی 3هزار و 777 سال پیش، از سوی زرتشت، پیامبر ایران‌باستان، رصد شد.

برپایه‌ی پژوهش‌های دکتر افشار، اشوزرتشت با دانش ستاره‌شناسی دریافته‌بود که خط نیمروز یا نصف‌النهار از سیستان می‌گذرد و به جایگاه دقیق آن نیزدست یافته بود.دکتر افشار درباره‌ی چیستی خط نیمروز گفت:  این خط نیمکره‌ی شمالی زمین را به دو بخش برابر، قسمت می‌کند و این به آن معنا است که تنها در این نقطه از جهان، هنگامی که خورشید به میانه‌ی آسمان رسد یعنی به هنگام میانه‌ی روز یا نیمروز، همه‌ی نیمکره‌ی شمالی جهان در روز به سر می‌برد.

به هنگام نیمروز، در سیستان، اگر از خط نیمروز به سوی خاور (:شرق)، برویم، سرزمین‌ها در روز به سر می‌برند اما پسین‌هنگام (‌پس از ظهر)، است و از خط نیمروز به سوی باختر (:غرب) هم، روز است اما پیش از نیمروز (:پیش از ظهر)‌ است. دکترافشار گفت: هنگامی که آفتاب، درست بر نصف‌النهاری که از سیستان می‌گذشت، قرار می‌گرفت، از ژاپن در خاور تا جزایر خالدات در باختر، سرتاسر جهان ناشناخته‌ی پیشین، همه‌جا آفتاب دیده می‌شد. اما در خاور به گونه‌ی فرورفتن(: غروب) و در باختر به گونه‌‌ی برآمدن آفتاب بوده‌است.

ایرج افشار 25 سال پیش در کتاب «سیستان‌نامه» در بخش زندگی‌نامه‌ی زرتشت پیامبر، به این گزینه اشاره کرده‌است. به دانش جغرافیایی که هزاران سال پیش به یاری آن خط نیمروز نیمکره‌ی شمالی جهان تعیین شده است.

اما ایرج افشار این‌باردر این همایش، 20سال پژوهش را نیز چاشنی نوشتاری کرده بود که چشم‌ها و گوش‌ها را خیره‌ی خود کرد. او گفت: دانش جغرافیا و اندازه‌گیری زمین به جایگاهی رسیده بود که به خط نیمروز دست یافتند و اگر هنوز هم سیستان را به نام نیمروز می‌شناسیم از همان روزگار به یادگار مانده است.

نیمروز نامی است که به چگونگی تابیدن نور خورشید به نصف‌النهار بستگی داشته است، نیمروز نام علمی سیستان است و از همین روی، در روزگار پیشین، این بخش از ایران را «ایالت نیمروز» خوانده‌اند.

به گفته‌ی افشار، «رصدخانه‌ی نیمروز»، درست بر این خط ساخته شده بود و دایره‌ی نیمروز جهان از این رصدخانه می‌گذشت که اکنون زیر توده‌هایی از شن و خاک پنهان است.

رصدخانه‌ی نیمروز در پهنای 5/33 درجه در میانه‌ی کرانه‌ی خاوری و باختری خشکی جهان است. بی‌گمان برای شما هم شگفت خواهد بود اگر بدانید که ایرانیان دریافته بودند که آبادانی‌های جهان، در پهنای 67 درجه‌ی شمالی کره‌ی زمین است و با برآوردهای خود، به پهنای 5/33 درجه که همانا میانه‌ی 67 درجه یا به گویشی دیگر، میانه‌ی آبادانی‌های جهان است، دست یافته بودند. ایرج افشار گفت: سیستان میانه‌ی آبادانی‌های جهان در نیمکره‌ی شمالی است و خط نیمروز در پی رصدهای زرتشت پیامبر، در این جایگاه دقیق استوار شد.

با ایرج افشار از اشوزرتشت و آشنایی‌اش با ستاره‌شناسی هم به گفت‌وگو نشستیم و او از اسناد و نوشته‌هایی گفت که از ژرف‌نگری زرتشت در آسمان و رصد ستارگان سخن رانده‌اند. برپایه‌ی سنت شفاهی و نوشتاری، زرتشتیان بر این باورند که اشوزرتشت از 20سالگی تا 30 سالگی، تنهایی گزید و پس از این تنهایی 10ساله بود که به راز آفرینش پی برد و پیام خود را به گوش جهانیان رساند.

ایرج افشار درباره‌‌ی خلوت 10ساله‌ی اشوزرتشت گفت: شماری بر این باورند که در این سال‌ها، زرتشت پیامبر، به بررسی ستارگان هم پرداخته است و از شکاف غار به جای دوربین بهره‌برده‌است. برگردش ستارگان نگرش داشته و نقشه‌های بسیاری از دیده‌های خود، ترسیم کرده‌است.

زرتشت پیامبر در 1725 پیش از میلاد در 42 سالگی در رصدخانه‌ی «گنگ‌دژ» در نیمروز یا سیستان در آمدن خورشید را به برج «حمل»، رصد کرد و پایه‌ی گاهشماری آینده را استوار ساخت.

به گفته‌ی ایرج افشار سیستانی، دانستن این‌که خط نیمروزی مبدا کجاست، به ایرانیان کمک کرد تا بتوانند گاه و زمان را به‌گونه‌ی دقیق، اندازه‌گیری کنند و از همین‌ روی است که ایرانیان از دیرباز دقیق‌ترین گاهشمار را داشته‌اند.

به هر روی دیگر سال‌هاست که کسی از نیمروز مبدا‌(:نصف‌النهار مبدا)، که در ایالت نیمروز بر جای خود، استوار است، سخنی نمی‌گوید و من و شما و حتا کتاب‌های درسی و علمی این مرز و بوم و سراسر گیتی از نصف‌النهار مبدایی می‌گوییم که از شهرک گرینویچ می‌گذرد در حالی که حتا واژه‌ی نصف‌النهار نیز، برگردان واژه‌ی فارسی نیمروز است و به گفته‌ی ایرج افشار، نقطه‌ی نیمروز بدون هیچ شوند(:دلیل)، پذیرفته‌ی جغرافیایی و علمی، به شهرک گرینویچ، در 8کیلومتری لندن برده‌شده است.  دکتر افشار گفت: نیمروز مبدا، در گذر هزاران سال، به جاهای گوناگونی تغییرمکان داده اما این جابه‌جایی‌ها نه برپایه‌ی علم و دانش بلکه به از روی زور و استعمارجهانی بوده است.

یک روز آن را بردند به پاریس و حالا نزدیک به 100 سال است که شهرک گرینویچ را مرکز گذر نیمروز می‌دانند و افسوس که زورگویی سیاست استعماری بر دانش و حقیقت چیره شده است. 



امرداد - میترا دهموبد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر