۳ آذر ۱۳۹۶

امدادرسانی در ایران از جمعیت شیر و خورشید سرخ تا هلال احمر

- برخلاف فعالیت‌‌ها و تلاش زیاد نیروهای هلال احمر همچنان کمبود امکانات و کندی انتقال خدمات به عنوان مشکلی حاد و جدی در این سازمان برجسته است.
- جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران که پیش از انقلاب شکل گرفته بود خدمات درخشانی در زمینه امدادرسانی و ایجاد زیرساخت‌های درمانی- حمایتی انجام می‌داد.
- پس از انقلاب، جمعیت شیر و خورشید به سازمان زیرمجموعه دولت تبدیل و اموال آن غصب شد و به مرور تحلیل رفت و نام عربی و عثمانی «هلال احمر» بر آن نهاده شد.

کیهان لندن، روشنک آسترکی – با وقوع زلزله استان کرمانشاه و دیگر حوادث غیرمترقبه مانند سیل و آتش‌سوزی، یکی از پررنگ‌ترین مسائل مورد بحث امدادرسانی در ساعات و روزهای پس از حادثه است که در سال‌های گذشته هم از شرایط مطلوب و رضایت‌بخشی برخوردار نبوده و مرتب تکرار شده است.

با توجه به تجربه‌‌اندوزی‌های مختلفی که در زلزله و دیگر حوادث طبیعی به دست آمده، در پی هر حادثه‌ای انتظار می‌رود کانالی روشن و چابک برای گردآوری و بسیج کمک‌های داوطلبانه و خیرخواهانه وجود داشته باشد؛ اما در کمال ناباوری دیده می‌شود در کنار «هلال احمر» کسان دیگری نیز فعال می‌شوند و مردم ترجیح می‌دهند کمک‌های خود را به «افراد شاخص» و یا «شناخته شده» بدهند تا آنها کمک‌ها را به طور مستقیم به دست حادثه‌دیدگان برسانند.

از سوی دیگر برخلاف فعالیت‌‌ها و تلاش زیاد نیروهای هلال احمر همچنان کمبود امکانات و کندی انتقال خدمات به عنوان مشکلی حاد و جدی در زلزله اخیر کرمانشاه، و دیگر حوادث مشابه در سال‌های گذشته، بروز پیدا می‌کند و هلال احمر به عنوان سازمان مسئولِ امداد از نظر دارا بودن امکاناتی چون چادر، وسائل گرم‌کننده، غذا و ترابری در سطحی که انتظار و ضروری است قرار ندارد.
چنین حوادثی از زلزله بم تا زلزله کرمانشاه جای خالی جمعیت شیر و خورشید سرخ و حذف چنین جمعیت خیریه مهمی را در ایران برجسته می‌کند و این پرسش مطرح می‌شود که چرا جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران که به دست جمهوری اسلامی تغییر سازمان یافت و به تقلید از دولت عثمانی و کشورهای عربی نام «هلال احمر» بر آن نهاده شد، کارآیی شایسته خود را از دست داده و محل اطمینان خاطر برای بسیاری از شهروندانِ داوطلب برای کمک و حتی آسیب‌دیده نیست؟
تاسیس نخستین موسسه ملی خیریه
جمعیت شیر و خورشید سرخ اولین موسسه رسمی و ملی برای امور خیریه در ایران است؛ دکتر امیر اعلم که مدیر بهداری استان خراسان بود، پس از زلزله ویرانگر بجنورد، مقررات وضع‌شده از سوی صلیب سرخ جهانی برای جمعیت‌ها را ترجمه و در اختیار احمدشاه قاجار، پادشاه وقت ایران، قرار داد تا شاه آن را مطالعه کرده و مقدمات تشکیل جمعیت به منظور جلب کمک‌های خارجی در هنگام بلایای طبیعی و حوادث غیرمترقبه فراهم شود. بر اساس این متن ترجمه‌شده، نظامنامه اساسی جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران تهیه و در اسفندماه ۱۳۰۱ شمسی به امضای ولیعهد، محمدحسن میرزای قاجار، رسید. این اساسنامه در ۱۰ فصل و ۶۰ ماده تهیه شده و برابر مقدمه آن، ریاست افتخاری جمعیت با ولیعهد بود. اگرچه به روایت دکتر امیر اعلم، شاه و ولیعهد با طفره رفتن‌های مکرر از شرکت در نشست‌هایی که به منظور افتتاح جمعیت برپا می‌شد خودداری کردند اما نخستین جلسه رسمی کمیته مرکزی جمعیت در مردادماه سال ۱۳۰۲ تشکیل شد و رضاشاه که آن زمان سمت ریاست وزرا را داشت، ریاست افتخاری این هیئت را پذیرفت.

در کنوانسیون‌های جهانی پس از جنگ‌های کریمه در نیمه دوم قرن نوزدهم، علامت صلیب به رنگ سرخ بر زمینه سفید به عنوان علامت سازمان صلیب سرخ برگزیده شد و به عنوان نشانه بیمارستان‌ها و اماکن و وسایل نقلیه بهداری تعیین شد. این در حالی بود که تا آن زمان هیچ سازمان و نهاد رسمی برای مراقبت از آسیب‌دیده‌های دوران جنگ وجود نداشت.
پس از مدتی دولت عثمانی‌، «هلال احمر» عربی را به جای «صلیب سرخ» در تشکیلات امدادرسانی خود ترجیح داد. پس از جنگ جهانی اول، کشورهای عربی به جز مصر، که مختصر استقلالی داشت، همین نشانه هلال احمر را به عنوان آرم بهداری و بیمارستان‌ها و اتومبیل‌های آمبولانس برگزیدند اما ایران زیر بار هلال احمر نرفت زیرا عنوانی عربی بود و علامت «هلال ماه» را نیز نشان عثمانی‌ها می‌دانست. به این ترتیب تمام تلاش‌‌ها به کار گرفته شد تا نشان شیر و خورشید به عنوان یک نشان ملی، در کنفرانس ژنو به تصویب برسد.
در همان سال تاسیس، سال ۱۹۲۹ میلادی، علامت شیر و خورشید در کنفرانس ژنو به عنوان نشان سوم مورد حمایت بین‌المللی، به تصویب رسید. از آن پس ۳ نشان صلیب‌سرخ، هلال‌احمر و شیر و خورشید سرخ به عنوان نشانه‌‌های رسمی و بین‌المللی شناخته شده و نهایتا در متن کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو مصوب سال ۱۹۴۹ میلادی نیز به عنوان نشان سه گانه بین‌المللی که تحت حمایت حقوق بین‌الملل بشردوستانه قرار دارد به تصویب رسید.
همزمان ترکیه نیز نشان خود یعنی هلال احمر را به تصویب رساند. در سال ۱۳۲۹ پس از شرکت در انتخابات کنفرانس حکام اتحادیه صلیب سرخ در میان دوازده عضو منتخب، به عضویت شورای اجرایی انتخاب گردید و رتبه چهارم را به دست آورد.
از امدادرسانی تا ایجاد زیرساخت
نخستین حرکت امدادی جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران، کمک به زلزله‌زدگان تربت حیدریه بود که در زمانی که هنوز هیچ‌گونه امکاناتی در اختیار جمعیت نبود، به همت دکتر امیر اعلم صورت گرفت.

دوره نخست شیر و خورشید سرخ تا سال ۱۳۲۰ بیشتر رسیدگی به امور آسیب‌دیدگان در سوانح و حوادث را شامل شد و البته این سازمان تاسیساتی هم در برخی نقاط از جمله استان آذربایجان به وجود آورد که مهم‌ترین آنها بیمارستان شیر و خورشید سرخ تبریز، اردبیل، ماکو، خوی، بوکان و نقده بود و نیز پرورشگاه شیر و خورشید سرخ مشهد، اصفهان و تهران.
بعد از جنگ جهانی دوم و با توجه‌ ویژه‌ی شاه این جمعیت گسترش پیدا کرد و علاوه بر اینکه کوشید کمک‌های خیرخواهانه را مرکزیت و سمت و سو دهد، از نظر ساختار و تجهیزات نیز گسترش و توسعه یافت.
در همین رابطه بخش امداد در مرکز و شهرستان‌ها همراه با ایجاد انبارهای امدادی شامل وسایل نقلیه و مخابراتی راه‌اندازی شد. مرکزی برای تربیت پرستار در تهران با عنوان «آموزشگاه پرستاری رضاشاه کبیر» و مراکزی نیز در دیگر شهرها از جمله اصفهان، شیراز، رشت و تبریز ایجاد شد. ایجاد مراکز انتقال خون از دیگر وظایف شیر و خورشید سرخ بود. علاوه بر این تاسیس بیمارستان‌های امدادی، زایشگاه، شیرخوارگاه، اندرزگاه، پرورشگاه و درمانگاه اگر چه از وظایف اصلی شیر و خورشید نبود اما از محل اعتبارات این سازمان تامین و انجام می‌شد.
دست دراز و بی‌لیاقت انقلابیون رشته‌ها را پنبه کرد
همزمان با انقلاب در سال ۱۳۵۷ دولت وقت با تغییرات عمده در اساسنامه و ساختار جمعیت، این نهاد غیردولتی را چنان وابسته به کمک‌های دولت کرد که به ناچار، بسیاری از وظایف خود را به نهادهای دیگر واگذار نمود. چنان که پس از حکم به تفکیک مراکز بهداشتی- درمانی از جمعیت، بر اساس مصوبه دولت موقت در اسفند ۱۳۵۷، تمام موسسات درمانی و بهداشتی شامل ۲۲۴ بیمارستان، ۱۷۳ درمانگاه مستقل و مرکز اورژانس، ۷۷ اندرزگاه، ۱۵ مرکز مستقل انتقال خون و ۳۰ مرکز آموزش پرستاری، مامایی، بهیاری و پزشکی، به همراه چندین پرورشگاه و خانه کودک، از جمعیت شیر و خورشید سرخ جدا و با حفظ مالکیت جمعیت به وزارت بهداری و بهزیستی وقت منتقل شدند. این مصوبه باعث تغییر سیاست‌های کلی جمعیت و توقف تمام فعالیت‌های درمانی و حمایتی آن شد.
بر پایه مصوبه‌های بعدی هیات دولت، مراکز مختلف پژوهشی- حمایتی جمعیت به وزارت بهداری واگذار شدند و برخی از امکانات ترابری هوایی و دریایی از جمله هواپیماهای جمعیت شیر و خورشید سرخ نیز به سایر نهادها واگذار شدند.
از سوی دیگر، جمعیت شیر و خورشید سرخ از نظر بودجه عمومی به شدت وابسته به کمک‌های دولتی شد و استقبال مردمی نسبت به اعطای کمک‌های مردمی و اهدای املاک به آن کاهش یافت.

این در حالی بود که در سال ۱۳۶۲، نمایندگان مجلس وقت، با ماده واحده‌ای بر حذف نشان ملی و منحصر به فرد شیر و خورشید سرخ و انتخاب نشان عثمانی «هلال احمر» برای نخستین و بزرگ‌ترین جمعیت خیریه ایران رای دادند و این سازمان را به «هلال احمر» تبدیل کردند.
رئیس هلال احمر توسط رئیس جمهور و وزیر بهداشت انتخاب می‌شود و این سازمان در حال حاضر یک موسسه کاملا دولتی و زیر نظر وزارت بهداشت است که حتی بسیاری از موقوفات «جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران» پیش از انقلاب هم به آن نرسید و توسط نهادهای دیگر غصب شد.
با دولتی شدن این جمعیت می‌توان حدس زد که بلای دولتی شدن‌ بر سر این مجموعه نیز آمد و بخشی از یک ناکارآمدی گسترده به این سازمان نیز سرایت کرده است؛ با بی‌اعتمادی مردم نسبت به «دولت» و موسسات و نهادهای شبه‌دولتی طبیعی است که اعتماد عمومی به هلال احمر نیز به شدت دچار آسیب شود.
از سوی دیگر این سازمان که در چند دهه پیش نه تنها در امدادرسانی بلکه در ایجاد زیرساخت‌های بهداشتی و درمانی کارنامه درخشانی کسب کرده بود، در سال‌های پس از دولتی شدن در جمهوری اسلامی بنیه خود را از دست داد و آفت‌ ناکارآمدی نظام حاکم بر ایران به این سازمان نیز رسوخ کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر