کیهان لندن - سامان طاهرپور طراح جوان شال، زیورآلات، مدال و اجناس لوکس و مدیر و موسس شرکت «کیانی کانسپت» است. وی به تازگی برای شرکت در نخستین برنامه «کانون دوستداران ایران در انگلستان» به لندن آمده بود. کیهان لندن با استفاده از این فرصت گفتگویی با وی داشته است.
-شما به نسل بعد از انقلاب تعلّق دارید و روزگار پیش از آن را تجربه نکردهاید. شیفتگی شما نسبت به نهاد سلطنت در ایران و نمادهای آن که در طرحهایِ شما از آنها الهام گرفته شده از کجا سرچشمه میگیرد؟
-من درست روزی که شاه از ایران رفت یعنی ۲۶ دی ۱۳۵۷ متولد شدم. علاقهی شدیدی که من به دوران پهلوی و شهبانو دارم ریشه در علاقهی من به تاریخ ایران و بخصوص تاریخ باستان ایران دارد. اگر شما به تاریخ ایران نگاه کنید میبینید که بعد از اسلام تاریخ ایران سیاه و سفید شده است. تنها در دوران ۵۰ سال سلطنتِ پدر و پسر پهلوی بود که این تاریخ رنگی میشود.
– لطفاً بیشتر در مورد این رنگی شدن دوبارهی تاریخ توضیح دهید.
-شما وقتی به تمدن، فرهنگ و هنر ایران باستان و نمادهای آن دوره نگاه میکنید، به عنوان نمونه سنگنگارهایِ تحت جمشید تنوع و سرزندگی رنگها را میبینید. این تنوع و سرزندگی در دوران بعد از اسلام از بین رفت تا اینکه در دورهی ۵٠ ساله پهلوی دوباره زنده شد.
-آقای طاهر پور، چند ساله بودید که خانوادهتان به سوئد مهاجرت کرد؟ آیا فکر میکنید حضور و رشد در کشوری که دارای نظام پادشاهی مشروطه است در تقویت علاقهی شما به سلطنت در ایران و بازتاب نمادهای پادشاهی ایران در طراحیتان نقش داشته؟
-من ٩ ساله بودم که خانوادهام به سوئد مهاجرت کرد. در مدرسه که بودم یکبار پادشاه سوئد از مدرسهی ما بازدید کرد. این مایهی افتخارم است که از نزدیک با پادشاه سوئد ملاقات کردم. ایشان وقتی به من رسید پرسید که کجایی هستم. من وقتی گفتم از ایران هستم، گفتند زمانی که ولیعهد بوده است در جشنهای ٢۵٠٠ ساله در سال ١٩٧١ در شیراز شرکت کرده که یکی از بهترین جشنهایی بوده که در آن شرکت داشته است. خوب، شما تصور بکنید که یک کودک ١١ ساله این حرفها را از پادشاه یک مملکت میشنود طبیعتاً خیلی رویش تاثیر میگذارد. یعنی اینکه آن چیزی که از ایران امروز در دنیا نشان داده میشود همهی واقعیت نیست. این هم یکی از عواملی بود که مرا ترغیب کرد تاریخ مان را مطالعه کنم. این مطالعات من در کشور سوئد که در آنجا بزرگ میشدم انجام میگرفت و طبیعتا شرایط آن کشور در من تاثیر میگذاشت. مثلاً من کتاب «پاسخ به تاریخ» محمدرضا شاه را خواندم که در آن از کشور سوئد بسیار نام برده شده است. اساساً ژاندارمری قبل از انقلاب از مدل سوئد گرفته شده بود. گویا قرارهم بوده که بخش بهداشت و بیمه هم برگرفته از مدل سوئد باشد.
-علاوه بر این تنوع و سرزندگیِ رنگی قبل از اسلام در ایران، چه چیز دیگر در زایش این علاقه به نظام پادشاهی و استفاده از نمادهای آن در طرحهای شما نقش داشته؟
– تمرکز من روی دوره پهلوی البته از علاقهی شخصیِ من به شاهنشاه و شهبانو نیز سرچشمه میگیرد. ولی نخواستهام این علاقه شخصی درکارهایم غالب باشد، بلکه خواستم تمرکزم روی نمادهای ایرانی باشد. علاوه بر این خواستم برخی نظرات نادرست را هم تصحیح کنم. به عنوان مثال یکی از باارزشترین اشیایی که در جواهرات سلطنتی ایران وجود دارد تاج مربوط به مراسم تاجگذاری در دورهی پهلوی است. زمانی که رضاشاه کبیر تاجگذاری میخواست بکند تصمیم گرفت از تاج کیانی استفاده نکند بلکه دستور داد جواهرسازان ایرانی از جواهراتی که در گنجینهی سلطنتی موجود بود طرحی ایرانی در بیاورند و تاجی جدید بسازند. جواهرسازان هم از تاج اردشیر دوم در دورهی ساسانی الهام گرفتند و تاج جدید را طراحی و درست کردند. خیلیها حالا این تاج را تاج دوران پهلوی میدانند که درست نیست. من همیشه خواستهام که این اشتباه را تصحیح کنم. ببینید، حالا در همین بریتانیا خیلی از تاج ملکه الیزابت استفاده میشود ولی این دلیل نمیشود که این کار معرف گرایش و علاقه تنها به شخص ِملکه الیزابت باشد. مثال دیگر نشان شیر و خورشید ایران است که از بس در مورد آن صحبت شده دیگر بیشتر ایرانیان میدانند که این نماد سلطنت پهلوی نیست و قدمت طولانی در تاریخ و فرهنگ ایران دارد. بنابراین سلطنت پهلوی به نوعیِ ادامهی ارگانیک پادشاهیهایِ باستانی ایرانی بوده و در طی آن دوره از همان نمادهایی استفاده شده که در کل تاریخ سلطنتی ایران از آنها استفاده میشده است.
-البته در کارهای شما در کنار این نمادهایِ کلاسیک، تصاویری برگرفته از دورهی سلطنت پهلوی، مانند تصاویر شهبانو فرح نیز به فراوانی دیده میشود.
-بله، بخصوص در مجموعهی کار آخرم میخواستم یک مناسبت هم به آن ببخشم. من این مناسبت را در مراسم تاجگذاری محمدرضا شاه یافتم. ۵٠ سال پیش در ٢۶ اکتبر ١٩۶٧ برای نخستین بار در کشوری اسلامی و در تاریخ بعد از اسلام ایران، شاهد تاجگذاری ملکه ایران هستیم. اهمیت دیگر این موضوع در این است که محمدرضا پهلوی زمانی که پادشاه ایران شد اعلام کرد که من نمیخواهم پادشاه تاجدار یک مملکت فقیر باشم بلکه دوست دارم زمانی تاجگذاری کنم که ایران به شکوه و جلال خودش رسیده باشد. در نتیجه ٢١ سال طول کشید که مراسم تاجگذاری در ایران برگزار شود. ۵٠ سال بعد از تاجگذاری من به این فکر افتادم که با دید خاص خودم به آن دوره نگاه کنم. هر وقت که صحبت از مراسم تاجگذاری میشود بیشتر مردم به فکر تالار آینه میافتند؛ ولی من دوست داشتم با دیدی دیگر به کالسکهها، نشانهها و رنگها نگاه کنم و از آنها در طرحهایم استفاده کنم که حاصلاش همین کار آخرم است.
-پس شما تاریخ ایران را با نگرشِ خاص خودتان وارد کارهای خود کردهاید.
-بله، شعار من در همهی کارهایم این است که «بخشی از تاریخ باش». تاریخ ایران خیلی چیزها دارد که اگر در مورد آن و نمادهایش بیشتر بدانیم، ما ایرانیان بهتر و بیشتر میتوانیم خود را به دنیا معرفی کنیم.
-دیگر چه عواملی شما را برانگیخت که به این کار بپردازید؟
-من در طی پژوهشها و تجسسهایم به یک سری دکمههایِ دارای نشان شیر و خورشید برجسته برخوردم که اگر یادتان باشد روی اونیفورمهایِ نظامیان نیروی هوایی، دریایی و زمینی ایران بود. من وقتی پشت این دکمهها را نگاه کردم متوجه شدم که ساخت سوئد است. با تحقیقاتی که کردم مطلع شدم که شرکتی در استکهلم به اسم «سپورونگ» این دکمهها و نیز یونیفورمها را برای خیلی از ارتشهایِ دنیا، از جمله ارتش شاهنشاهی ایران، تهیه میکرد و میکند. ناگفته نماند از محصولات دیگر این شرکت مدال جایزهی نوبل است. با آنها تماس گرفتم و آنها گفتند که یکی از بهترین مشتریانِ آنها دولت شاهنشاهی ایران بود که برایش قیمت مهم نبود بلکه کیفیت مهم بود. به من گفتند که آقای امیرارسلان افشار وقتی رئیس تشریفات بود شخصاً مدالها و دکمهها را به شرکت آنها سفارش میداد. فکر کردم من که به سوئد آمدهام چرا نباید این حرکت را ادامه دهم. به خودم گفتم که ما آن زمان بهترین را داشتیم چرا حالا نداشته باشیم. حالا از کارهای این شرکت ایده میگیرم. این فعالیتها و الهام گرفتنهای من ادامه داشت تا اینکه حدود چهار سال پیش شرکت «کیانی کانسپت» را راه انداختم.
-شما کارتان را در «کیانی کانسپت» بیشتر یک کار هنری میدانید و یا یک مبارزهی فرهنگی و سیاسی؟
-من از زمانی که خودم را شناختم تلاشم این بوده که کارهایی انجام بدهم که مبارزهای علیه جمهوری اسلامی باشد. زیرا از همان روزی که این رژیم آمد سنگینترین ضربهها و صدمات را به ایران، بخصوص در حوزهی فرهنگی، زده است. فرهنگ هم نمادها، هویت و شناسنامهی ماست. آقای خمینی از همان روز گفت که شیر و خورشید نماد پهلوی است در حالی که میدانیم که این طور نیست. من در چند سال اخیر تدریجاً به این نقطه نظر رسیدم که دیگر فعالیتهای سیاسی به تنهایی جوابگو نیست. به همین دلیل تصمیم گرفتم از هنر و مهارتهایم در جهت پُر رنگ کردن فرهنگ ایرانی که جمهوری اسلامیدر ۳۸ سال گذشته آن را کمرنگ کرده استفاده کنم و دوباره به آن رنگ واقعیاش را ببخشم.
-با این جهتگیری فکری و با مضمون ایدئولوژیک کارهایتان و با توجه به تنوع سیاسی و ایدئولوژیک ایرانیان، وسعت بازار کارتان محدود میشود. با این قضیه چطور کنار میآیید؟
-کار درآمدزای من طراحی نرمافزارهایِ بیمارستانی است و در بیمارستانهای دولتی کار میکنم. من از همان روز اول با دید تجاری به کارهای طراحی شال و زیورآلات خود نگاه نکردم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر