۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰

ایلخانان مغول و پیروی آنان از فرهنگ ایرانی

تاریخ ایران‌زمین پس از شکست ساسانیان و فروپاشی دودمان ایشان، همواره با یورش و ورود مردمانی کوچ‌رو و بیایان‌گرد همراه بوده است. بسیاری از این مردمان پس از برانداختن دودمان پیشین و کشتار فراوان در شهرها و روستاهای ایران، سرانجام در فلات حاصل‌خیز و ثروتمند ایران ساکن می‌شدند.

اما نکته‌ی شگفت‌انگیز تاریخ ایران در اینجا به پایان نمی‌رسد، بلکه همین یورشگران آغازین پس از گذشت روزگاران، آرام‌آرام با فرهنگ یکجانشین و آسان‌گرای ایرانی آشنا شده و آن‌چنان در این فرهنگ آمیخته می‌شدند که دیگر پیوندی با روحیه‌ی صحراگرد نخستین خود نداشتند.

ایلخانان مغول (654-758 مهی) نمونه‌ی روشن این روند تاریخی به شمار می‌آیند. ایلخانان در آغاز با تکیه بر سنت‌های مغولی و یاسای چنگیزی، به قدرت رسیدند.

اما همین یورشگران خون‌ریز پس از گذشت زمان و کشاکش‌های بسیار، به آداب ایرانیان گرایش نشان دادند و پیرو و وامدار فرهنگ ایرانی شدند. چنان‌که غازان‌خان (694-703مهی) در سکه‌هایش خود را «پادشاه جهان» و «شاهنشاه اعظم» نامید و برادرش سلطان محمد خدابنده اولجایتو (703-716مهی) در سال 709 مهی از طاق کسری و ایوان مداین دیدن کرد و سه بار در برابر این طاق زانو به زمین زد.

پس می‌توان چنین نتیجه گرفت که در گذر زمان چرخشی در باورهای ایلخانان مغول پدید آمد و جنگاوران خون‌ریز نخستین پس از مدتی خود را نه دنباله‌رو یاسای چنگیزی، بلکه وامدار فرهنگ ایرانی دانستند؛ به دیگر سخن، با چرخشی که در اندیشه‌ی فرمانروایان مغولی ایران پدید آمد، ایلخانِ پیشین اینک به «شاهنشاه ایران» تبدیل شده بود، چنان‌که سلطان اولجایتو در سکه‌هایش حتی یک بار نیز خود را با فرنام خان یا ایلخان خطاب نکرده است.

آنچه در بالا آمده است بخشی از گزارشی‌ست با عنوان «انوشیروان خانِ دادگر، ایلخانی از تبار کاویان» به قلم جمال پیره‌مرد که در تازه‌ترین شماره‌ی امرداد چاپ شده است.



خبرنگار امرداد: بامداد رستگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر