پژوهشکده علوم تاریخی و گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی، با همکاری دانشگاه گرجستان و دانشگاه راجشاهی از کشور بنگلادش در روز چهارشنبه، 21 اردیبهشت 2581 شاهنشاهی، نشستی بینالمللی با عنوان «گستره نفوذ شاهنامه و فردوسی در کشورهای آسیا»، برگزار کرد.
دکتر الهام ملکزاده مدیر گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی پژوهشکده تاریخ، از روند برنامهریزی و اجرای این نشست، گزارش زیر را ارائه کرده است.
پیرو فراخوان معاونت گسترش زبان فارسی و ایرانشناسی در خارج از کشور مرکز همکاریهای علمی و بینالمللی وزارت علوم و فناوری، به مناسبت 25 اردیبهشت روز «پاسداشت زبان پارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی»، گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی با توجه به توانمندیهای علمی و امکان برگزاری برنامههایی در همین راستا، سلسله برنامههای علمی جهت مشارکت در این فراخوان را در دستور کار خود قرار داد. با این تأکید که با بینلمللی بیبا توجه به ماًموریتهای پژوهشی خود در مطالعه، بررسی و ارائه پژوهش و برنامههای ترویجی مؤثر بر ارتقای آگاهیهای بنیادین در عرصه پژوهشهای تاریخی از یک سو، و امکان تبادلات علمی بینرشتهای مبتنی بر مؤلفههای اجتماعی تاریخ ایران، از سوی دیگر، سه فعالیت علمی را طراحی و اجرا نماید. اولین برنامه، نشستی با عنوان «بازشناسی فردوسی و شاهنامه در یکصد ساله گذشته» در روز یکشنبه 19 اردیبهشت 2581 شاهنشاهی برگزار گردید. نشست دوم نیز برنامه مشترک کنونی است که در سه مبحث ارائه شد. سومین برنامه نیز برگزاری نمایشگاهی مجازی با نام «فردوسی و شاهنامه به روایت تصویر» متشکل از اسناد و تصاویر مرتبط با جشن هزاره، آرامگاه و شاهنامههای برجایمانده، همزمان با روز «پاسداشت زبان پارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی» در تارنمای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در دسترس علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
نخستین سخنرانی نشست بینالمللی با نام «جستاری بر تاثیر فردوسی و شاهنامه در حوزه ایران فرهنگی» توسط الهام ملکزاده ارائه گردید. وی در سخنان خود ضمن اشاره به درونمایه این شاهکار ادبی، گنجانده شدن چهار دودمان پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان در قالب اسطورهها، افسانهها و تاریخ ایران از آغاز تا حمله اعراب به ایران را مورد اشاره قرار داد. تقسیم سه بخش اسطورهای، پهلوانی و تاریخی توسط فردوسی بهعنوان پیونددهنده فرهنگ ایران پیش از اسلام با فرهنگ ایران پس از اسلام را نقطه اوج این شاهکار برشمرد که در بازه زمانی دو سه هزارساله پیش تاکنون تداوم یافته است. در ادامه ملکزاده ترجمهها، پژوهشها و انتشار نسخههای متعدد شاهنامه فردوسی در اقصینقاط گیتی را امری مهم برشمرد که همچنان با اقبال جهانی روبهروست و توجهات به فردوسی و اثر سترگ وی در میان پژوهندگان، ایرانشناسان و محققان تاریخ ادبیات جهان را به خود جلب کرده است. سپس با اشاره به ایران فرهنگی بهعنوان گستره نفوذ فرهنگی تمدن ایرانی در کشورهایی که اینک در جغرافیای سیاسی فراتر از مرزهای کنونی ایران قرار دارند، اما همچنان آبشخور اصلی فرهنگیشان ریشه در فرهنگ و تمدن ایرانی دارد، کشورهای این حوزه را با محور نقش و جایگاه نفوذ شاهنامه فردوسی مورد بررسی قرار داد. الهام ملکزاده اضافه کرد در هندوستان برای نخستین بار متن کامل شاهنامه به زبان پارسی در 1811 میلادی منتشر شد. این در حالی بود که نزدیک به 40 سال بعد از این تاریخ است که در ایران برای اولین بار و در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، شاهنامه چاپ شد. این مسئله، حاکی از توجه و اقبال غیرایرانیان به شاهنامه در مقایسه با ایرانیان بود.
از جمله مطالب دیگری که ملکزاده در سخنرانی خود بدان اشاره کرد نفوذ و نقش شاهنامه و فردوسی در میان کشورهای عربی بود که برخلاف مولوی، خیام یا سعدی، کمتر مورد توجه ادیبان و علاقهمندان به ادبیات کلاسیک بوده است. از نظر وی میتوان ملیگرایی شاهنامه و تقابل ادبیات عربی با این موضوع، حماسی بودن شاهنامه در مقایسه با اشعار مطلوب شاعران عرب که وجه حماسی نداشته تا جایی که وزن متقارب که شاهنامه بر آن سروده شده اصلاً در زبان عربی وجود ندارد؛ همچنین غربگرایی مفرط ادیبان عرب را از دلایل اصلی این بی توجهی برشمرد. آشنایی جهان عرب با شاهنامه از قرن هفتم هجری و ترجمه فتح بن علی بنداری در دمشق اتفاق افتاد و پس از آن هم ادیبان مصری بودند که بیشتر به شاهنامه و فردوسی توجه داشتهاند. سایر ادیبان و محققان کشورهای عربی چنین توجه و علاقهای از خود نشان ندادهاند. روسیه یکی دیگر از کشورهایی بود که ملکزاده در سخنرانی خود بدان اشاره کرد و خاطرنشان ساخت که از اواسط قرن نوزدهم میلادی، در روسیه پژوهشهای گوناگونی در رشتههای زبانشناسی، ادبیات و هنرشناسی ایرانی انجام یافت و مطالعه علمی و ترجمه شاهنامه مورد توجه قرار گرفت. در سال 1849 میلادی «ژوکوفسکی» داستان رستم و سهراب را از روی ترجمه آلمانی، به روسی برگرداند و نخستین ترجمه کامل شاهنامه از روی متن اصلی در سالهای 1895-1896 میلادی منتشر شد که البته به زبان اوکراینی بود. شعرا و نویسندگان برجسته روسیه بخوبی فردوسی را میشناختند و در آثار خود از وی الهام گرفتند. تولستوی که با مطالعه زندگی فردوسی شناخت زیادی از وی یافته بود، برادرش که به زعم وی شباهت زیادی به فردوسی داشت، فردوسی صدا میزد. در روسیه فعالیتهای عمیقی در زمینه شاهنامه پژوهی و برنامههای ترویجی و مناسبتی بزرگی طی سالهای مختلف انجام یافت که از آن جمله برگزاری هزاره فردوسی همزمان در ایران بود که در دو شهر سنپطرزبورگ و مسکو برپا شد. کشورهای حوزه قفقاز و آسیای مرکزی مانند ارمنستان، تاجیکستان، قزاقستان و تفاوت میزان اطلاع و استقبال ادیبان و مردم این کشورها از شاهنامه و نفوذ اشعار و حماسههای شاهنامه در فرهنگ و زندگی مردمان این مناطق و ادبیات این کشورها، بخش بعدی سخنرانی ملکزاده را تشکیل میداد.
کشورهای شرق دور یعنی چین و ژاپن بهعنوان نماد گسترش حوزه نفوذ شاهنامه و جایگاه فردوسی و تأثیر آن بر ادبیات این دو کشور از دیگر مطالبی بود که توسط الهام ملکزاده بدان پرداخته شد. تحلیل جایگاه شاهنامه در چین و شباهت دو اثر منثور چینی که از نظر مضمون و حماسی بودن، همچنین نقشی که در رشد و تکامل زبان چینی، – همانند نقشی که شاهنامه در حفظ و تکامل زبان پارسی ایفا کرد – داشتند، حکایت از نفوذ و جایگاه شاهنامه بر ادبیات چین دارد. یا در ژاپن که قدیمیترین سند تاریخی ایران در ژاپن و نخستین پیام بشر دوستانه ایران پس از اسلام، بیتی است از شاهنامه فردوسی است که در معبدی در شهر کیاسای ژاپن نگهداری میشود و متعلق به 786 سال قبل یعنی سال 1217 میلادی است. این سند از سوی بازرگانی ایرانی برای راهبهای بودایی نوشته شده و در آن بیت «جهان یادگار است و ما رفتنی ز مردم نماند بجز مردمی» از شاهنامه آمده است. بخش پایانی سخنرانی ملکزده به دو کشور ترکیه با کمترین میزان اثرگذاری و افغانستان با بیشترین اشتراکات فرهنگی در مواجهه با فردوسی و شاهنامه پرداخته شد. با این ملاحظه که محل وقوع برخی داستانهای شاهنامه، از نظر جغرافیایی در مناطق افغانستان کنونی اتفاق افتاده است. لذا از گذشتههای بسیار دور از شناختهشدهترین کتابها در بین افغانها بوده است. این در حالی است که در حال حاضر و با توجه به سیاستهای حاکمان این کشور طی سالهای اخیر در عدم حمایت از زبان پارسی و پراکندگی محققان و ادیبان افغانستان، همچنین مشکلات داخلی این کشور، نه تنها جایگاه فردوسی و شاهنامه در این کشور کم رنگ شده است، حتی شاهنامهخوانی سنتی ممنوع شده است.
سخنران دوم نشست بینالمللی «گستره نفوذ شاهنامه و فردوسی در کشورهای آسیا»، پروفسور الکساندر چولوخادزه استاد زبان و ادبیات فارسی و مطالعات خاورمیانه و رئیس بخش خاورشناسی دانشگاه گرجستان و رئیس بخش مطالعات گرجی – شرقی انستیتوی مطالعات گرجستان بود.
عنوان سخنرانی وی «نقش شاهنامه فردوسی در توسعه ادبیات گرجستان» بود که در آن به نکات زیر اشاره کرد:
زبان و ادبیات فارسی كلاسیك از دوره آغاز گسترش در منطقه قفقاز جنوبی در سده 5 ه. ق بر زبان و فرهنگ ملت گرجستان را نیز تحت تأثیر خود قرار داد. در این دوره ادبیات عرفی یا غیر مذهبی گرجی بر اساس عناصر بومی و به نوعی با تأثیر از ادبیات بیزانسی، عربی و بهویژه فارسی كلاسیك شكل میگرفت. «شاهنامه» فردوسی از گذشتههای دور توجه گرجیان را به خود جلب كرده بود و در ادبیات كلاسیك و عامیانه گرجی بازتاب قابل توجهی داشته و همواره بخش مهم زندگی معنوی ملت گرجستان گردید. در منابع غنی و مختلف گرجی سدههای 5-12 ه ق بسیاری از اسامی خاص قهرمانان «شاهنامه»، مانند: رستم، سهراب، تهمینه، مهراب، گیو، گودرز، بیژن، زال، تهموراث، هوشنگ، لهراسب، افراسیاب، كتایون، منوچهر، آرش، اثرط، تور، بهرام، رودابه، رویین، جاماسپ، نریمان، نوشه، جمشید، کیخسرو، کیکاووس، اسفندیار، سیاوش و غیره با آوانویسی الفبای گرجی و تلفظ خاص به وفور دیده میشود که اکثر آنها حتی امروز نیز میان گرجیان رواج دارد. یكی از قدیمیترین و كاملترین ترجمههای حماسه «شاهنامه» در جهان به زبان گرجی وجود دارد. در ادبیات گرجی «روستومیانی» عنوان عمومی روایتهای گرجی «شاهنامه» است که همچنین به آن «داستان رستم» نیز گفته میشود. جامعه فئودالی گرجستان در قرون وسطی با وجود آنكه ترجمه «شاهنامه» از زبان بیگانه انجام گرفته، همواره شیفته روحیه حماسی- پهلوانی این اثر جهانی شده بود. جنبههای اجتماعی داستانهای «شاهنامه» گرجیان را به یاد اخلاق و آداب و رسوم اجدادشان در دورانهای گذشته میآنداخت كه باعث شهرت بسیار و گسترش سریع داستانهای مختلف «شاهنامه» در گرجستان گردید. ترجمههای قدیمی «شاهنامه» مربوط به سدههای 6-7 ه ق بهدلیل تاخت و تاز مکرر بیگانگان به گرجستان، امروز در دست نیست. اما در سدههای 9-12 ه. ق. در «عصر احیای ادبیات گرجی» ترجمههای متعدد بخشهای مختلف «شاهنامه» به زبان گرجی به نظم و نثر مجدداً صورت گرفته است. بخشهای مختلف روایاتهای گرجی «شاهنامه» بهصورت 1. منثور، 2. منظوم و 3. منثور و منظوم انجام گردید. برخی از داستانهای «شاهنامه» در ادبیات عامیانه ملت گرجستان نیز گسترش چشمگیری پیدا كرده است؛ بهویژه داستانهای «رستم و سهراب»، «بیژن و منیژه» و «سیاوش» به محبوبیت و شهرت خاص مردم عام برخوردار بودند. گرجیها به «شاهنامه» «گنجینه بیپایان» میگفتند كه یکدفعه ترجمه نشده و افراد مختلفی، در دورههای مختلف به ترجمه آن پرداختهاند و ارزشهای ادبی روایتهای گرجی «شاهنامه» نیز یكسان نیست. روایتهای گرجی ترجمه تحتاللفظی «شاهنامه» محسوب نمیشود، بلكه ترجمه ادبی و ویرایش شده آن میباشد. «شاهنامه» در سدههای 9-12 ه. ق در گرجستان بهعنوان اثر ادبی جذاب، خواندنی و آموزنده محسوب میشد كه در ساختار آموزش و پرورش جوانان و نوجوانان آن دوره نیز در كنار «پلنگینهپوش» حماسه ملی گرجیان، سروده و تا روستا ولی، جایگاه والا داشت. جوانمردی، میهنپرستی، جانفشانی، عشق و عاشقی پهلوانان و هوشیاری، پارسایی، احساسات، وفاداری، زیبایی بیرونی و درونی بانوهای حماسه فردوسی در آن دوره بهعنوان نمونه بارز و مظهر تاثیرگذار در تعلیم و تربیت جوانان و نوجوانان جامعه گرجستان شمرده میشد. روایات گرجی «شاهنامه» از منابع با ارزشی برای بررسی مسائل تطوّر و تاریخ نظم و نثر گرجی دوره مذکور به شمار میرود. در بعضی موارد ترجمههای گرجی حاوی نکات جالبی برای انتقاد و تصحیح متن فارسی میباشد. در محافل معتبر صاحبنظران، بررسی و تحقیق مطالب درباره «شاهنامه» و روایات گرجی آن در فاصله زمانی از اواخر قرن 19 م. تا زمان حال بهعنوان رکن مهم، رشته ممتاز ایرانشناسی و وظیفه خطیر ایرانشناسان گرجستان تلقی میشود. متون انتقادی روایتهای گرجی «شاهنامه» حكیم ابوالقاسم فردوسی در سه مجلد منتشر گردید، ضمن اینکه در سال 2011 میلادی ترجمه معاصر «شاهنامه» فردوسی به کوشش بلا شالواشویلی در تفلیس منتشر گردید که موفق به دریافت جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد.
سخنران سوم این نشست بینالمللی، پروفسور محمد کمالالدین استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه راجشاهی بنگلادش با عنوان « فردوسی شناسی در بنگلادش» بود. وی در سخنرانی خود به این موارد پرداخت که فارسی در شبه قاره از سال 1203 تا 1863م زبان رسمی بود. تأثیر فارسی در سراسر کارهای اداری، آموزشی، تاریخی و … مشهود بود. فردوسی یکی از معروفترین شاعران ایران در سرزمین بنگلادش است و شاهنامه بهعنوان یکی از شاهکارهای ادبیات جهان برای مردم بنگلادش که طی سدههای متمادی با زبان فارسی به عنوان زبان رسمی دربارهای هند آشنایی داشتند، اثری شناخته شده است. از آنجا که در حال حاضر در چهار دانشگاه بنگلادش مانند دانشگاه داکا، دانشگاه راجشاهی، دانشگاه چیتا گنگ دوره لیسانس و فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی تدریس میشود و تعداد دانشجویان فارسی حدوداً هزار نفر است و بیشتر از 30 نفر استاد فارسی در حال تدریس فارسی هستند، بدیهی است که تعداد قابل توجهی از آموزندگان زبان فارسی به دلیل همین ریشههای فرهنگی، در تحقیقات دروههای عالیه تحصیلی خود جذب شاهنامه و مضامین جذاب آن شوند. نتیجۀ این علاقهمندی نیز در قالب پایاننامه و رسالههای تحصیلی آنها نمود پیدا میکند.
در سدۀ گذشته، همچون فردوسی که برای خلق شاهنامه سی سال زحمت کشید، منیرالدین یوسف شاعر و مترجم معروف بنگالی، شاهنامه را طی هفده سال (1963-1981م) و با قبول زحمات زیادی ترجمه کرد. ضمن اینکه به مناسبت هزاره شاهنامهنویسی، در سال 1991م و با کمک رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران، بنگلا آکادمی، در شش جلد این کتاب را به چاپ رساند. نکته قابل ذکر اینکه، انتشار ترجمه کامل شاهنامه به زبان بنگالی، سالها پس از فوت مترجم انجام یافت. قسمتی از آن در سال 1977 م و 1979م چاپ شده بود. در سال 1977م، هنگامی که ضیاء الرحمن به ایران سفرکرد، آن قسمت چاپ شده شاهنامه فردوسی به زبان بنگالی را همراه خود به ایران آورد و در زمان ملاقات با محمدرضا پهلوی، آن کتاب را به وی هدیه داد. محمدرضا شاه از دیدن این هدیه پر اهمیت، خوشحال شد و گفت: چه چیزی بهتر از این هدیه وجود دارد که شاهنامه فردوسی به زبان بنگالی ترجمه شده و به دستم رسیده است. این موضوع را در احیای ارتباط دو کشور مؤثر دانستند. سالها بعد و در حدود سال 2012 م، دورۀ شش جلدی شاهنامه، تجدید چاپ شد
چنانکه ذکر شد، شاهنامه فردوسی، در کشور بنگلادش، به عنوان یکی از مواد درسی اصلی رشتۀ ادبیات فارسی تدریس میشود. ضمن اینکه در سایر رشتههای تحصیلی که به زبان بنگالی تدریس میشوند، در دانشگاههای مختلف، ذیل واحد درسی که به اشعار بینالمللی پرداخته میشود نیز خوانده میشود. داستان سهراب و رستم خیلی مشهور است. نمایشنامه و کتابهای کوچکی هم راجع به این داستان نوشته شده است. مردم بنگلادش فردوسی و شاهنامه هر دو را خیلی خوب میشناسند. این در حالی است که بیش از هشت هزار کلمۀ فارسی در زبان بنگالی به طور مستقیم یا غیرمستقیم به کار برده میشود. در واقع ادبیات بنگالی، متاًثر از زبان پارسی رونق گرفته است. ارتباط زبان پارسی و بنگالی، تاریخی قدیمی دارد. ارتباط دو ملت و دو زبان و دو ادبیات که ناگسستنی است.
در پایان نشست بینالمللی «گسترش نفوذ شاهنامه و فردوسی در کشورهای آسیا»، با تاکید بر پیوستگی فرهنگی میان کشورهای آسیا به خصوص، حوزه ایران فرهنگی و اثرگذاری ادبیات فارسی و نقش شاهنامه و اثر سترگ فردوسی بر مانایی زبان، فرهنگ و ادبیات پارسی، استادان مدعو از دانشگاههای گرجستان و بنگلادش، همکاریهای متقابل گستردهتر علمی در جهت همافزایی هرچه بیشتر میان مراکز پژوهشی و آکادمیهای علمی سه جانبه را پیشنهاد دادند.
* گزارش از پژوهشکدهی تاریخ و علوم تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است.
امرداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر