در استان خراسان جنوبی، در خاور شهرستان بشرویه، کویری پیداست که همنام شهرستان و شهر آن «کویر بشرویه» خوانده میشود. از شهر بشرویه تا رسیدن به کویر آن 20 کیلومتر راه است. نزدیکترین آبادی به آن، روستای نیگنان است. بشرویه شهری تاریخی و سرشار از جاذبههای گردشگریِ تاریخی است.
واژهی بشرویه از دو بخش «بُش» و «رویه» ساخته شده است و به معنای زمینی است که در آن بُش میروید. بُش روییدنیای در کویر است که نیاز چندانی به آب ندارد و با اندکی آب هم رشد میکند. شاید بوتهی درخت بُش همان درخت بادامشک باشد که در بلندیهای بشرویه میروید. به هر روی، واژهشناسی نام بشرویه با پوشش گیاهی کویرِ آن پیوند دارد.
در خاور شهرستان بشرویه پهنهای کویری نمایان میشود. شمال این کویر، یا ریگزار، به شهرستان کاشمر میرسد و جنوب آن به رود کالشور. کالشور رودخانهای همیشگی (دایمی) است که سرشاخههای آن از استانهای خراسان شمالی، خراسان رضوی و سمنان سرچشمه میگیرند. کویر بشرویه درازایی 90 کیلومتری دارد و پهنای آن نیز به 20 کیلومتر میرسد. بگذریم از اینکه درازا و پهنای کویر بشرویه در نوشتهها یکسان آورده نشده و گاه اندازهی آن را کمتر از آنچه اشاره کردیم، آوردهاند!
به ارزش و جایگاه تاریخی شهرستان بشرویه پیشتر اشاره کردیم. در این شهرستان آثار تاریخی بسیاری دیده میشود که دیرینگی برخی از آنها به دوران باستانی ایران بازمیگردد. قلعه دختر و آسیاب هفتگانه، دو اثر تاریخی آشناتر بشرویه است. دژ دختر بر بلندای چکادی مخروطیشکل ساخته شده است و سه سوی آن رو به پرتگاه دارد. آسیاب کهن بشرویه نیز در جادهای که در گذشته بشرویه را به طبس پیوند میداد، دیده میشود. اما بشرویه از دید زیستبومی نیز درخور توجه است. از همهی جاذبههای طبیعی آن مهمتر کویر بشرویه است و پهنهی ریگزاری آن.
شاید برجستهترین ویژگی کویر بشرویه در بخش خاوری آن آست. در این بخش تپهها با نمکزارهایی پراکنده، پوشیده شده است. اما آنچه در بخش جنوبی کویر دیده میشود تپههای ماسهای است.
کویر بشرویه را رازناک میدانند و کویرنوردان باور دارند که رازهای ناشناختهای در دل این کویرِ دستنخورده هست. از اینرو دوستداران کویرپیمایی دیدن کویر بشرویه را از دست نمیدهند. به هر روی، کویر بشرویه از پهنههای کمتر دستخوردهی ایران است و شگفت نیست که از این دید آن را رازآمیز بدانند.
کویر خراسان جنوبی آبوهوایی خشک دارد. بیشترین دمای آن به 49 درجه میرسد که نشان از تابسوزی و شدت آن دارد. کمترین دما نیز در شبهاست و زیر 27 درجهی سانتیگراد است. با این حساب، هوای کویر بشرویه در روزها گرم و داغ و در شبها سرد است. به همین سبب راهنوردانِ این کویر بهتر میدانند (:ترجیح میدهند) در فصلهای سرد سال و ماه نخست بهار به کویرپیمایی در این پهنه بپردازند. در فصلهای دیگر راه رفتن در کویر بشرویه کار هر کسی نیست؛ شاید هم از توان هیچ کسی برنیاید!
پیداست که در دل کویر بشرویه رودخانهای جاری نباشد، اما در بلندیهای جنوب خاوری کویر رودخانهای به نام قلعه واقی روان است که رو به کویر نمک پیش میرود. همچنین رودخانهی ریسو که به رود واقی میپیوندد. از رودهای کالاصفاک و فتحآباد هم یاد کنیم که سیلاب آنها سفرههای زیرزمینی را سیراب میسازد؛ البته در سالهایی که خشکسالی نباشد!
زمینهایی که کشتوکار در آن انجام میشود، تنها در پیرامون کویر بشرویه دیده میشوند. همهی هم با چاههایی که در دل زمین کنده شدهاند آبیاری میشوند. پنبه و جو و گندم از فرآوردههایی (:محصولاتی) است که کشاورزان سختکوش بشرویه در همان زمینهای پیرامونی فراهم میکنند. اما خودِ کویر بشرویه پوشش گیاهیای دارد که در بخش شمالی آن انبوهتر است. بیشتر گیاهانی که در آنجا میرویند ماسهپسند هستند؛ مانند تاغ. در مرکز کویر حتا همین گیاهان هم دیده نمیشوند و یکسره خالی از هر گیاه و نشانهای از زندگی است.
زندگی جانداران کویر بشرویه هم بهدور از هیاهو نیست. سارگپهها، شاهینها، روباههای شنی، مارهای گوناگون، افعی شاخدار، شغال و نمونههای دیگر از حیات وحش در این کویر دیده شدهاند و کویرپیمایان گاه از گزند آنها در امان نمیمانند! یک نکتهی مهم دربارهی حیات وحش کویر بشرویه آن است که این پهنه از انگشتشمار کویرهای ایران است که در آن میتوان گربهی شنی یافت. ویژگی این جاندار پاهای پهن اوست که حرکت بر روی شنوماسهها را آسان میسازد و از اینرو زندگی گربه شنی در کویر بشرویه سخت نیست. او میتواند خود را با دشواریهای کویر سازگار کند.
کویرها گسترههایی آکنده از ناشناختهها هستند و بهسبب سختی گذر از آنها رازهای خود را نهفته داشتهاند. تنها با کمک فنآوریهای نوین است که آرامآرام ارزش پهنههای کویری، جوشش زندگی جانوری و نیز اهمیت آنها در صنعت گردشگری شناخته شده است. از این دید، کویر بشرویه یکی از ارزشمندترین زیستبومهای کویری ایران بهشمار میرود.
* یارینامه: تارنمای بیتوته؛ رسانهی نگاه؛ ویکیپدیا.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر