آنچه به نام «باغِ ایرانی» خوانده میشود نشانههایی دارد که آن را یگانه و ویژهی تمدن ایران میسازد. باغ ایرانی از مهرازی (:معماری) ویژهی خود پیروی میکند، ساختار هندسی ویژهای دارد و آب و درخت از عناصر مهم آن شناخته میشوند. از آن گذشته، سازهای که کوشک نامیده میشود، از مهمترین عناصر باغ ایرانی است.
باغ در فلات ایران پیوندگاهی میان زیستبوم و دنیای درونی انسان شناخته میشود. از اینرو مفهومی مینوی مییابد و از چهار آخشیجی (عنصری) که در فرهنگ باستانی ایران بسیار باارزش و زندگیبخش دانسته میشده است، پیروی میکند. آن چهار آخشیج چنیناند: آب، زمین، درخت و هوا (کیهان).
باغ واژهای ایرانی و فارسی است. در زبانهای باستانی ایران به آن پردیس گفته میشد. پردیس به معنای باغ و بوستان است. پردیس در زبان پهلوی و نیز فارسی دری به پالیز دگرگون شده است. از اینرو، پردیس (پارادئزا)، پالیز و بُستان و باغ، همگی یک معنا میدهند.
باغ ایرانی نیاز انسان به زیستبوم (طبیعت) را برآورده میسازد و با عناصر شکلدهندهی خود پایداری و بقای زیستبوم را شدنی میسازد. این شیوه از فضاسازی، ویژهی تمدن ایرانی است. هرچند نشانههایی از باغهای کهن در تمدن میانرودان (بینالنهرین) نیز آشکار است، اما باغ ایرانی از نشانههایی پیروی میکند که همانگونه که اشاره شد، ویژهی تمدن و فرهنگ ایرانی است. بهویژه پیروی (:متابعت) باغ ایرانی از شکلهای منظم هندسی، نوآوری و ابتکاری است که آن را باید از آنِ سرزمین ما دانست.
برای باغ ایرانی سه ساختار برشمردهاند: نخست در راه (:مسیر) آب قرار گرفتن باغ است؛ دوم دیوارهایی بلند که گرداگرد باغ کشیده میشدند و مرزهای آن را تعیین میکردند؛ و سوم سازه یا کوشکی که درون باغ ساخته میشد و نمایانگر مهرازی ایرانی بود.
باغ ایرانی بیشتر در زمینهایی شیبدار ساخته میشد تا آبی که از کاریز جاری میشد درختان و گیاهان را در سراشیبی باغ سیراب سازد. درختان باغ در فاصلههایی مشخص و نظمدار کاشته میشدند و با شکلهایی مربعی، مرزها را روشن میساختند. این مربعها ردیف درختان را نظم میداد و فضایی بهدور از بینظمی و سردرگمی میساخت. اما سراسر باغ با شکلهای مستطیلی نظم مییافت و بخشبخش میشد.
اشاره کردیم که باغ ایرانی ریشهای باستانی دارد. در نوشتههای تاریخنگاران یونانی بارها به باغهای شاهان هخامنشی و توجه آنها به ساخت باغ، اشاره شده است. شهریاران هخامنشی در این کار تنها به مرزهای ایران توجه نداشتند و هرجا که قلمرو خود را گسترش میدادند باغ نیز میساختند. پس باغ را رهآورد فرهنگی ایران نیز میتوان دانست.
یکی از مهمترین باغهای هخامنشی، پاسارگاد است. کوروش بزرگ دستور ساخت آن را داده بود و حتا در کاشت درختان و گونههای آنان نیز دقت کرده بود. به همینگونه در روزگار شاهنشاهان ساسانی باغ ایرانی به فراوانی ساخته میشد. آنچه در تخت سلیمان و کاخ فیروزآباد میبینیم، باغهایی ایرانیای بودهاند که ساسانیان دستور به ساخت آنها میدادند. بیشتر این باغها در کنار رودخانهها و چشمهها ساخته میشد. درخور توجه است که نقشبرجستهی تاقبستان یک باغ-شکار ساسانی است. حتا شکل هندسی این باغ- شکار نیز با نگریستن به نقش کندهشده بر روی صخره، نمایان است.
در دورههای دیگرِ تاریخ ایران نیز ساخت باغ هیچگاه فراموش نشد. اما اوج آن را باید در دوره صفوی دانست. باشکوهترین باغهای ایرانی در زمان شاهان صفوی برپا شدند. پس از آن، در دورهی قاجار نیز باغ ایرانی همچنان به پیوستگی تاریخی و فرهنگی خود ادامه داد اما به سبب پیوند (ارتباط) بسیار ایران با اروپا، شیوه و الگوی باغسازی باخترزمین به باغ ایرانی نفوذ کرد و باغهای تاریخیای پدید آمد که آمیختهای از عناصر ایرانی و اروپایی بودند.
باغ ایرانی با کاریز (:قنات) که یکی دیگر از دستاوردهای تمدن ایرانی است، پیوندی تنگاتنگ دارد. بدون کاریز، باغی ساخته نمیشد. کاریزها بودند که ساختن باغ در گسترههای کویری را شدنی میساختند. میدانیم که آب در ایران باستان از چنان ارزش مینوی برخوردار بود که در نگاهبانی و پاکیزه نگهداشتن آن کوشش بسیار میشد و آن را خویشکاریای ارزشمند میدانستند. ایرانیان باستان آب را روشنیبخش، پاککننده، زندگیآور، آرامشبخش میدانستند. آنها به درستی دریافته بودند که نگاهبانی از آب تا چه اندازه در ماندگاری (:بقای) تمدن ایران چشمگیر است. در ساخت باغ نیز که جلوهگاه فرهنگ و تمدن ایران شناخته میشد، آب بایستگی فراوان داشت. این آب از کاریزها به دست میآمد. سراسر ایران، بهویژه در بخشهای جنوبی و خاوری سرزمین ما، باغهای تاریخیای میتوان برشمرد و دید که سیراب از شبکههای تُودرتُوی کاریزها هستند.
پس از آب، مهمترین و پایهایترین بخش باغ ایرانی، درخت است. درخت نیز در فرهنگ و تمدن ما جایگاهی والا و برجسته دارد. حتا میتوان گفت تصور فرهنگ ایرانی بدون درخت شدنی نیست. باغ ایرانی نمونهای عالی از کاشت و نگهداری از درخت و سبزینگی سرزمین ماست.
باغ ایرانی و فهرست جهانی یونسکو
جهان کنونی ما از ارزش باغ ایرانی آگاه است. از اینرو شمار بسیاری از باغهای ایران در فهرست میراث یونسکو ثبت شدهاند و آثاری جهانی و برای همهی انسانهای کرهی خاکی ما شناخته میشوند. این ارزشگذاری، خویشکاری ما را برای نگاهبانی از باغ ایرانی افزونتر و مهمتر میسازد. باغهای ایرانیِ ثبتشده در فهرست جهانی یونسکو چنیناند:
باغهای: پاسارگاد (مرودشت در استان فارس)، چهلستون (اصفهان)، شازده (ماهان در استان کرمان)، فین (کاشان)، عباسآباد (بهشهر در استان مازندران)، اکبریه (بیرجند در استان خراسان جنوبی)، پهلوانپور (مِهریز در استان یزد)، ارم (شیراز) و دولتآباد (یزد).
از دیگر باغهای تاریخی ایران، این نمونهها برشمردنی است: نگارستان در تهران، امیرآباد در بوکان، گنبدسبز در قم، ایلخانی در شیراز، باغموزهی نظر در همدان، نارنجستان قوام در شیراز، هرندی در کرمان، گلستان در خرمآباد، بمید در سیرجان، فتحآباد در کرمان و نمونههای بسیار دیگر.
در رشته نوشتارهای «باغ ایرانی» آگاهیهای کوتاهی از باغهای ایرانی (ساختار و سازهها و فضای آنها) بهدست داده خواهد شد، با امید به اینکه شناخت و توجه ما به این بخش مهم از تمدن ایرانی، باریکبینانهتر و افزونتر باشد.
* یارینامه: تارنماهای ویکیپدیا؛ شهر معمار؛ میهنبنا؛ سیری در ایران.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر