سازههایی که از ایران باستان بهجا مانده است، حتا اگر در گذر از سدهها و هزارهها آسیب دیده باشند، شُکوه و عظمتی دارند که نادیدهگرفتنی نیستند. این سازهها از روزگارانی یادها در درون خود نهفتهاند که آباد و سرافراز و نمایی از بزرگی سرزمین ما بودند. «میل میلونه» نمونهای از آن سازههاست که رازها با خود دارد؛ هرچند از ویرانگری زمانه در امان نمانده است.
میل میلونه در استان مرکزی جای دارد. برای دیدن این سازه باید به شهرستان محلات در این استان رفت و پنج کیلومتر از شهر نیمور دور شد تا به میل میلونه رسید. بهگمان میرسد که نام این سازه برگرفته از زبان بومی آن گستره باشد. این که نام باستانی آن چیست؟ پرسشی است که پاسخی برای آن پیدا نشده است؛ همچنان که از کاربری آن آگاهیهای درست و در خور اطمینانی در دست نیست.
میل میلونه سازهای بسیار شگفتآور و رازگونه است. آن را از سنگ برآوردهاند و به گونهای برافراشتهاند که اکنون، پس از 1500 سال، رازآمیز است و نمیدانیم با چه آرمان و برای چه کاربریای ساخته شده است. تنها میتوان حدسها و گمانهایی را پیش کشید. باستانشناسان بیگماناند که میل میلونه در دورهی ساسانیان برافراشته شده است، اما در چه دوره و زمانهای از شاهنشاهی ساسانیان؟ روشن نیست!
گمانهایی که دربارهی میل میلونه پیش کشیده شده یکی این است که بازماندهای از آتشکدهای است که در زمان ساسانیان «ورنه» نامیده میشد. اما این گمان، سند بیچندوچون و آشکاری ندارد و تنها از شکل سازه است که چنان گمانی پیش کشیده شده به میان آمده است. حدس دیگر آن است که میل میلونه، برج نگهبانیای برای دژی به نام «جمشیدی» بوده است. دژ، یا قلعه جمشیدی که قلعه گبری نیز نامیده میشود، از سازههای ساسانی شهر نیمور است و بومیان بنای آن را به دوران استورهای جمشید پیشدادی پیوند میزنند. این دژ دارای شبکههای زیرزمینی است و به شیوهای ساخته شده است که استواری شگفتآوری دارد. به هر روی، شاید میل میلونه، همانگونه که اشاره شد، برجی برای دیدهبانی از این دژ بوده است.
ویژگیهای میل میلونه
بلندای میل میلونه به هشت متر میرسد و در زمینی به گستردگی بیش از سههزار متر مربع ساخته شده است. میل میلونه چهار کنجی است و از هر سو راه به پیرامونش دارد. اکنون زمینهای کشاورزی این سازه را درمیان گرفتهاند. از میل میلونه تا دژ جمشیدی راه کوتاهی است. بالای میل، آجرکاری است اما سازه در سدههای فراوانی که پشت سر گذاشته، آسیبهای جدی دیده است. گویا تا یکسده پیش دو پایهی سنگی در کنار میل میلونه وجود داشته است که اکنون اثری از آنها نیست. گمان میرود این دو پایه، بخشی از چهار ستون سنگی بودهاند. یک نکتهی دیگر آن است که بومیها، از گذشتهها، گاهی میل میلونه را چهارتاقی مینامیدند. این نیز ممکن است حدسی را که میل میلونه را آتشکده میداند، تقویت کند.
یکی از اشارههای تاریخی به میل میلونه در کتابی کهن، بازمانده از آغاز سدهی نهم مهی (:قمری)، به نام «تاریخ قم» آمده است. این کتاب نوشتهی دانشمندی به نام حسن بن علی است. نویسندهی تاریخ قم، میل میلونه را سازهای شگفت نامیده اما آگاهیهای چندانی از آن به دست نداده است. بیگمان میل میلونه برای نویسندهی کتاب نیز سازهای ناشناخته بوده و از تاریخ ساخت آن آگاهی درخوری نداشته است. نویسندهی تاریخ قم، میل میلونه را «خفریه» نامیده و چنین گفته است که خفریه نام بانویی بوده که میل میلونه را ساخته است. اما این سخن تاریخ قم را شاید نتوان تاریخی دانست و بیشتر به افسانه میماند. با این همه، نویسندهی کتاب از نقش و نگارهای میل میلونه (یا به سخن او: خفریه) یاد میکند. نقشهایی که اکنون از میان رفتهاند و پیدا نیستند.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر