رازگونگی سازهای باستانی در شهرستان محلات، نام آن را بر سر زبانها انداخته است. آنجا را «خورهه» مینامند؛ نامی بسیار کهن و اوستایی که هنوز بهدرستی نمیتوان دریافت کاربری آن از چه دست و گونهای بوده است.
گسترهای که نشان از تاریخی باستانی دارد و خورهه نامیده میشود، در کنار روستایی به همین نام جای گرفته است؛ درست در شمال خاوری شهرستان محلات در استان مرکزی. از محلات تا خورهه، کمتر از 50 کیلومتر راه است.
نام خورهه نیازمند واکاوی است. این نام ریشه در زبان اوستایی دارد و «جای برآمدن خورشید» معنی میدهد. گویا در آن پهنه، به گسترههای ییلاقی، خورهه گفته میشود. همین نام، گواه دیرینگی تاریخی خورهه است و نشانههایی که ما را به گذشتهی باستانیمان بازمیگردانند.
در گسترهی سههزار متر مربعی خورهه، باستانشناسان آثاری یافتهاند که برخی از آنها به دوران اشکانیان بازمیگردند و برخی دیگر بازمانده از دوران میانی تاریخ ایران هستند و نقش و نشان دورهی سلجوقی (در سدهی ششم مهی) را بر خود دارند. پس میتوان روند شهرنشینی و مدنیت در خورهه را، روندی پیوسته دانست. اما این که خورهه در اصل چه بنایی بوده است؟ پرسشی است که پاسخ بیچندوچونی ندارد و دیدگاهها در این باره گوناگون است. شماری از پژوهندگان، خورهه را آتشکده دانستهاند و باور دارند که در دورهی چیرگی سلوکیان ساخته شده است. برخی دیگر آن را سازهای اشرافی بازمانده از سدهی نخست پیش از میلاد گمان میبرند و آبادانی آن را تا پایان دورهی اشکانی قلمداد میکنند. به این تاریخگذاریها بازخواهیم گشت.
ویژگیهای سازهای خورهه
خورهه سازهای است با اتاقهای بسیار که در بخش درونی بنا ساخته شدهاند. بیرون سازه نیز محوطهای است که از ستونهای شاید بسیار آن، تنها دو ستون بازمانده است. بلندای این ستونها، هشت متر است. باستانپژوهان گمان میبرند که در نیمهی دوم سدهی چهارم مهی، شمار ستونهای خورهه، چهارگانه بوده است.
در کاوشهای باستانشناسی گورهایی یافت شده است که درخور اهمیت هستند. همان دو ستون است که برخی از پژوهندگان را برآن داشته که خورهه را سازهای سلوکی گمان ببرند؛ چرا که همانندی دو ستون با سازههای ستوندار سلوکی که اثرپذیرفته از شهرسازی یونانی است، بسیار است. با این همه، وجود دو بخش بیرونی و درونی، این سازه را به بناهای اشکانی بیشتر همانند میسازد. در کاوشهای دههی هفتاد خورشیدی نیز آشپزخانه و انبار سازه به دست آمد. در دورهی شاهنشاهی ساسانیان نیز به خورهه توجه میشد و در دورههای پس از آن نیز سازهای باارزش بود تا آنکه در سدهی هشتم، در دورهی چیرگی ایلخانان، جایی برای خاکسپاری درگذشتگان شد. این را نیز ناگفته نگذاریم که کاوشهای انجام شده این گمانه را هم پیش کشیده که خورهه سازهای سهگانه بوده است. همهی این حدس و گمانها از خورهه سازهای رازآمیز ساخته است.
نکتهی درخور نگرش و از دید تاریخی جالب توجه آن است که نخستین کسی که در خورهه دست به کاوش زد تا به دفینههای تاریخی دست یابد، ناصرالدینشاه قاجار بود! در همان زمان که پیرامونیان شاهِ قاجار سرگرم کندن زمین بودند، عکاسباشی شاه، چندین عکس از آنها گرفت که عکسها اکنون در کاخ گلستان نگهداری میشوند.
اما کاوشهای علمی در خورهه در سال 1335 خورشیدی انجام شد. بیستسال پس از آن، کاوشها را از سر گرفتند و به یافتههای مهمی رسیدند. گویا واپسین کاوش در سال 1384 خورشیدی بود که در آن اثاری از دوران اشکانیان کشف شد. پنج سال پس از آن ساماندهی گسترهی خورهه نیز انجام شد. از دیگر نکتههای یادکردنی دربارهی خورهه، سنگنبشتهی آن است که دیرینگی آن به دورهی سلجوقی بازمیگردد. این سنگنبشته در جنوب باختری خورهه جای دارد.
به هر روی، رازآمیز بودن خورهه در این است که تاریخنگاران دربارهی کاربری آن همسخن نیستند. گفتیم که برخی آن را آتشکده و برخی دیگر خانهای کاخگونه دانستهاند. این را هم پارهای دیگر از تاریخنویسان نوشتهاند که خورهه جای برگزاری جشنها و آیینهای دینی بوده است یا سازهای برای گورستان کناریاش! این اندازه آگاهیهای نااستوار، از خورهه سازهای دیرینه اما آمیخته با رمز و راز ساخته است.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر