آنچه از آثار کهن تمدن ایلام بازمانده است، چنان زنده و گویا است که گویی تصویری در برابر ما قرار گرفته است که گوشههایی از زندگی و گذران مردمان را در هزارههای دور، به روشنی و آشکارگی، نشان میدهد. هنرمندان تمدن ایلام بارها و بارها دلبستگی خود را به نقشزدن زندگی روزمرهی خود و پیرامونیانشان نشان دادهاند. فلزنگارهی «نیایش آفتاب» نمونهای از تصویرگری ایلامیهاست؛ نقشبرجستهای که با استادی تمام ساخته شده است و بخشی از زندگی در آن روزگاران را برای ما بازگو میکند.
فلزنگارهی نیایش آفتاب آن اندازه زیبا، درخشان و گویاست، که گاه آن را«تابلو آیین نیایش راهبههای آفتاب» نیز نامیدهاند. این فلزنگاری در دورهی ایلام میانه، میان سالهای 1500 تا 1100 پیش از میلاد، در دورهای که دودمان آنزان بر ایلام فرمانروایی میکردند، پدید آمده است و گواه هنرورزی درخشان و کممانند ایلامیهاست. دورهی ایلام میانی تا یورش بابِلیها به شوش و درهم کوبیدن تمدن ایلام، ادامه یافت.
فلزنگاره (یا: تابلو) نیایش آفتاب، آیین دینی را تصویر کرده است. دو مرد که نیمهنشسته هستند، روبهروی هم جای گرفتهاند. در دست یکی از آنها کاسهای، شاید برای نوشیدن یا برای ریختن مایعِ درون آن بر دست مرد روبهرویش، دیده میشود. مرد دیگر دو دست را کاسهمانند کرده است و گویی میخواهد نوشیدنی ظرف، درون دستهایش ریخته شود. آن دو برهنه بهگمان میرسند و نقشی از جامه و لباس بر تَنشان نیست. پیرامون آن دو تَن که شاید مردانی دینی باشند، ابزارهایی هست؛ مانند: جامها و ظرفهایی برای نوشیدن، خوردنیهایی تبرکشده، ستونهای سنگی، چوبهایی که شاید سپند بودهاند و بهکار انجام آیین دینی میآمدهاند، سکوها و استوانههایی که اجزای نیایشگاه را نقش زدهاند و نیز استوانههایی که بهدرستی پیدا نیست برای چه کاری بودهاند. اما همهی پیکره گواه آن است که آن دو مرد در حال انجام آیینی دینی هستند و شرابی نیروبخش که در انجام آیینشان نوشیدنش بایستگی داشته، آنها را آمادهی انجام مراسم رمزگونهی خود ساخته است. از همه درخور نگرشتر، شیوهی نشستن دو مرد در برابر هم است که بهتمامی یکسان است و خود نشانهی دیگری از دقت و باریکنگری در انجام آیین دینی آنها دارد. در پهنای (:عَرض) تابلو، سکویی به پلکانی دیده میشود که شاید نیایشگاه (معبدی) باشد، یا جایی سپند که آیین دینی ایلامیها در محوطهی بیرونی آن انجام میگرفته است. این گمان نیز دور از ذهن نیست که دو مردِ فلزنگارهی نیایش آفتاب، سرگرم شستشو و پاکیزهساختن (:تطهیر) خود برای انجام آیینی دینی باشند. از این رو، دور از ذهن نیست که آن دو تَن را دو مرد روحانی بینگاریم. از ابزار دیگر این تابلوی زنده و گیرا، میز و یک کوزهی سفالین و دو لگن بزرگ است.
یک نکتهی مهم دیگر در فلزنگارهی نیایش آفتاب، نوشتهای است که بر روی آن کنده شده است. در این نوشته چنین میخوانیم: «من شیلهاک اینشوشیناک پسر ناهونته پادشاه شوش و انشان و خدمتگزار خدای اینشوشیناک این تابلو را ساختم». همهی این نشانهها، گویای انجام آیینی دینی و پاکیزهساختن (تطهیر) دارد.
از این دست آثار شگفتآور، در دورهی ایلام میانه، اندک نیست. استادان فلزکار ایلامی در آن بازهی زمانی (میان سدهی 12 تا 15 پیش از میلاد) در ذوب فلز و ساخت ابزار، دست به نوآورییهایی زده بودند که ویژه و برجسته بود و تندیسهایی شکل دادند که اکنون زینتبخش دیرینکدههای جهان است و نشان از تمدن درخشان فلات ایران در گذشتههای بسیار دور باستانی دارد.
در سال 1904 میلادی بود که ژاکژان ماری دو مورگان، باستانشناس فرانسوی (درگذشته به سال 1924 میلادی)، فلزنگارهی نیایش آفتاب را در ویرانههای شوش یافت و آن را به موزهی لوور، در شهر پاریس، بُرد. این اثر گرانبها و ارزشمند ایران، اکنون در آن دیرینکده نگهداری میشود.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر