زاگرس سرنوشت غمانگیزی پیدا کرده است. سال و ماهی نیست که شعلههای آتش به جانش نیافتد و درختان بلوطش از پا درنیاید. زندگی در زاگرس، فروغ پیشین را ندارد و خشکسالی و بریدن درختان، داستان غمآور آن شده است.
آنچه زاگرس را آزرده کرده است، نهتنها خشکسالیهای پیدرپی، بلکه آفت پروانهی برگخوار و سودجویی آنهایی که درختان را میسوزانند تا زغال فراهم کنند، هم هست. اگر بگوییم زاگرس رو به نابودی میرود، سخنی است که آمار آتشسوزیها و کمبارشیها آن را باورپذیر میسازد.
آفت پروانهای
آفت پروانهی برگخوار، چنان به جان زاگرس افتاده است که تنها در جنگلهای استان کهگیلویه و بویراحمد 15 هزار هکتار گسترهی «باشت» را دربرگرفت (ایسنا- 30 فروردین 1401). پروانهی برگخوارِ بلوط، حشرهای است که از برگها خوراکآوری میکند. این حشره زمستان را زیر پوست درختان بلوط سپری میکند و شیرهی جانشان میمکد و آن را پوک و نابود میسازد. دشواری اینجاست که آفتکُشها هم چندان توان رویارویی با این حشره را ندارند و گاه بهکارگیری نادرست آنها نهتنها پروانهی برگخوار را از میان نمیبرد بلکه توان و قدرت آن را بیشتر هم میسازد! آفتکُشی که برای نابودی این حشره بهکار میرود «بیتی» نام دارد اما بهکارگیری آن در تیرماه 1402، در جنگلهای استان کهگیلویهوبویراحمد تنها 10 درصد کارایی داشت (گزارش ایسنا). از اینرو بود که مسوولان استان کهگیلویهوبویراحمد با وجود 3 سال سمپاشی، چنین بازگو کردند که پروانهی برگخوار، در جنگلهای زاگرس، همچنان در حال گسترش است. آگاهان، پیشتر هشدار داده بودند که «اگر این آفت کنترل نشود باید شاهد زوال بلوطهای کهنسال در حوزهی استان کهگیلویهوبویراحمد باشیم» (ایرنا- 31 فروردین 1401). این حشره که درختان بلوط را هدف میگیرد، چنان ویرانگر است که جلو رویش چوب درخت، نابودی جنگل، دگرگونی در زادآوری و حتی سبب مرگومیر درختان میشود. افزون بر این، پروانهی برگخوار توان تخمگذاری بالا و رشد شتابان را دارد و چون تکخوار است (تنها از برگ درختان بلوط تغذیه میکند) پایدار میماند و در برابر ناملایمات، سختجانی میورزد.
نکتهی اسفبار آن است که زمانی که آفت پروانهی برگخوار به جان درخت بلوط میافتد، بسیاری از مردمان بومی گمان میبرند که درخت بلوط خشک شده و بیدرنگ آن را قطع میکنند. در حالی که درختِ آفتزده را گاه میتوان به زندگی بازگرداند.
بلای آتشسوزی
از سوی دیگر، آتشسوزیهای خودخواسته (:عمدی) یا ناخواسته، جنگلهای زاگرس را به مرز خطرناکی کشانده است که آنسوی آن نابودی است. از اینروست که کارشناسان به کنایه میگویند: «درختان بلوط زاگرس لحظهای درنگ برای نفسکشیدن ندارند و هر بار باید منتظر فاجعهی جدیدی باشند» (ایسنا- 30 فروردین 1401).
آتشسوزی هنگامی که گریبان جنگلهای زاگرس را میگیرد، دشوارگذر بودن منطقه، گستردگی آتش، وزش باد و بسیاری نمونههای دیگر (مانند رها کردن خُردهشیشه در طبیعت) به آن دامن میزند و کنترل و مهارش را بسیار دشوار میسازد. گاه نیز تعمدی در آتشسوزیها هست، آنچنان که مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان فارس، زمانی گفته بود که «تقریبا 70 درصد از عوامل همه آتشسوزیهای امسال (1400) انسانی و عمدی بوده است» (خبرگزاری دانشجو- 3 تیر 1400).
نگاهی هرچند گذرا به آمار آتشسوزیها ما را با ژرفای فاجعهای که جنگلهای زاگرس را دچار کرده است، بیشتر آشنا میکند. تنها بسنده است که اشاره کنیم که در استان کهگیلویهوبویراحمد، با 312 هزار و 500 هکتار منطقهی حفاظتشده و پوشش گیاهی و جانوری کممانند و گونههای دارویی بسیار، چنین آماری در آتشسوزی جنگلهایش (تنها در بازهی زمانی 1396 تا 1399 خورشیدی) داشته است:
– در سال 1396 تعداد 90 نمونه آتشسوزی به میزان 535 هکتار در سطح مراتع و جنگلهای این استان رُخ داد؛
– در سه ماههی تابستان سال 1397 نیز 50 نمونه آتشسوزی در وسعت 355 هکتار از جنگلها و مراتع این استان روی داد؛
– در سال 1398 به میزان 350 هکتار از جنگلها و مراتع استان در آتش سوخت؛
– در سال 1399 نیز آتشسوزیها ادامه داشت، بهگونهای که تنها در کوه خاییز بیش از 200 هکتار از جنگلها به تلی از خاکستر تبدیل شد (گزارش خبرگزاری ایسنا- 30 فروردین 1401- با عنوان: «زبانههای آتش در کمین جنگلهای بلوط زاگرس»). خبر نابودی نزدیک به 500 هکتار از جنگلهای خابیز در روزهای گذشته را هم باید به این آمار و آمارهای دیگر افزود (دربارهی آمار آتشسوزی جنگلهای ایران و نیز جنگلهای زاگرس، گزارش خبری «آمار آتشسوزی جنگلهای ایران در چند سال گذشته» تارنمای امرداد را میتوان دید که پیوسته بهروز میشود).
در استان لرستان نیز آتشسوزی این بخش از جنگلهای زاگرس بارها روی داده است و آتشسوزیهای مهیب و گسترده مناطق جنگلی و مرتعی شهرستانهای این استان را هرچندگاهی دربرمیگیرد و آسیبهای بسیاری به طبیعت و جنگلهای لرستان وارد میکند (در این باره گزارش خبرگزاری مهر، با عنوان: «گردش آتش در جنگلهای لرستان» گویای هولناکی آتشسوزی جنگلهای این استان است).
زاگرس نیاز به نگاهبانی پیوسته دارد. این نکتهای است که کارشناسان و دلسوزان زیستبوم ایران بارها گوشزد کردهاند و هشدار دادهاند که اگر راهی برای جلوگیری از آتشسوزیهای سالانهی جنگلهای زاگرس اندیشیده نشود، چیزی از این سرمایهی ملی نهتنها برای آیندگان بلکه برای امروزیان بهجا نخواهد ماند.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر