از دژهای هفتگانهی الموت، پیشتر از «دژ حسن صباح» (یا همان دژ اصلی الموت) یاد کردیم. اکنون باید به 6 دژ دیگر الموت پرداخت که جایگاهی برای جنگجویان اسماعیلی بودند؛ دژهای: لمبسر، شیرکوه، شمسکلایه، نویذرشاه، قسطینلار و ایلانن.
لَمبسَر؛ بازمانده از دورهی ساسانیان
دژ «لمبسر» در شمال شهر قزوین، در 3 کیلومتری شمال خاوری شهر رازمیان (مرکز بخش رودبار الموت) جای دارد. سنگ بنای نخست این دژ در زمان ساسانیان گذاشته شده است. در دورهی سلجوقیان نیز مورد استفاده بود تا آن که فداییان اسماعیلی به پیشوایی حسن صباح آن را به چنگ آوردند و پایگاهی بسیار مهم از لمبسر ساختند.
لمبسر گسترهای نزدیک به 480 متر در سوی شمالی- جنوبی و 190 متر در سوی خاوری- باختری دارد. دو درهی بسیار ژرف در آن گستره به نامهای «نینهرود» و «لمه»هست که دسترسی به لمبسر را بسیار دشوار میسازند. تنها راه ورود به دژ از دو دروازهی شمالی و جنوبی آن است. این دژ 480 متر درازا و 190 متر پهنا دارد. دیوارههای شگرف دولایهای آن که از سنگهای بزرگ ساخته شدهاند، بلندایی افزون بر 10 متر دارند. اکنون از آن دیوارهها بخش ناچیزی برجای مانده است.
لمبسر را به معنای «دژ و بلندی صاف و هموار» دانستهاند. این دژ در بالای کوه پهن و صافی ساخته شده است. آب مورد نیاز دژ از نینهرود که در 2 فرسنگی آن جای دارد برآورده و سپس به کمک آبراههای که در دل سنگ کنده شده بود، در چندین آبانبار انبار میشد.
شیرکوه؛ گلوگاه دژهای الموت
دژ «شیرکوه» بر فراز چکادی 1851 متری، در نزدیکی روستای باغدشت جای دارد. ارزش این دژ، یگانه بوده است؛ از آنرو که در برخوردگاه شهر طالقانرود و الموترود است و از دید نظامی دارای اهمیت فراوان. اسماعیلیان میدانستند که با دستیابی به این دژ، تا اندازهی بسیار زیادی از دستدرازی دشمنانشان دور خواهند ماند. بهراستی هم راه رسیدن به این دژ دشوار است.
فداییان اسماعیلی که بر دژ شیرکوه مسلط بودند، 7 مخزن آب در دل سنگ کندهاند تا در هنگام محاصرهی دژ دچار کمبود آب نشوند و توان پایداریشان افزوده شود. برجکی هم که در 5 کیلومتری دژ ساخته شده، برای دیدهبانی همهی آن گستره و نیز دژ شیرکوه است. از آثار بازماندهی دژ شیرکوه، یکی هم تنوری سنگی است به بلندای 6 متر و قطر 75 متر. بازماندههایی از دیوارههای این دژ و برجها و گذرگاه سرپوشیدهی آن، هنوز دیده میشود.
شمسکِلایه؛ دژی گذرناپذیر
یکی از معماها و رازهای تاریخ اسماعیلیه آن است که دژ نامدار «میموندژ» که در کتابهای تاریخی به آن بسیار اشاره شده است، کجاست؟ باستانشناسان تاکنون جای میموندژ را نیافتهاند. در این باره گمانهایی پیش کشیده شده است. یکی از آن گمانها این است که شمسکِلایه همان میموندژ معروف است. البته مخالفان این گمان اندک نیستند.
دژ شمسکلایه در رودبار الموت، در دهستان معلمکلایه، جای دارد و ثبت ملی نیز شده است (در سال 1386 خورشیدی). گسترهی آن بسیار است و دیوارههای سنگیاش رعبآور. نام دیگر این دژ در زبان بومیها، «هفتِک» است. در گذشتهها هرگز نمیشد به دژ «شمسکِلایه» دست یافت مگر آنکه با طناب و نردبان، آن هم با دشواری فراوان، آرامآرام صخرهی سنگی را بالا رفت و به درون غارهای تُودرتُویی گام نهاد که این دژ درون آن ساخته شده است.
نویذرشاه؛ دژی ترسآور!
در خاور شترخان، در شمال خاوری روستایی به نام گرمرودِ رودبار الموت، دژ ترسناک «نَویذرشاه» دیده میشود. دیوارههای صخرهای این دژ شگفتانگیز است و راهیابی به آن را دشوار میسازد. هنوز هم بازماندههایی از این دژ نمایان است؛ بهویژه چند اتاق و ساختمانی بزرگ. بلندای نویذرشاه از سطح دریا 2 هزار متر است. این دژ در سال 1380 خورشیدی ثبت ملی شده است.
قُسطینلار؛ ناشناخته و رازآمیز
دژ «قُسطینلار» که هنوز پژوهشهای چندانی دربارهی آن انجام نگرفته است، به گمان بسیار در سال 538 مهی ساخته شده و یکی دیگر از پایگاههای پیروان حسن صباح بوده است. این دژ در 40 کیلومتری شهر قزوین جای دارد و با گذر از جادهی قزوین به رودبار الموت میتوان آن را دید. نام آن از پهنهی قُسطینلار گرفته شده است.
اِیلان؛ لانهی مارهای سمّی!
در پیرامون این دژ اسماعیلی، مارهای گزنده و سمّی بسیاری دیده میشود. در زبان بومیهای آنجا به مارهای سمّی «اِیلان» گفته میشود و نام آن بر روی دژ نیز نهاده شده است. دژ ایلان در روستای ایلان، از بخشهای رودبار الموت، در استان قزوین، است. از این دژ تا دژ شمسکِلایه چیزی نزدیک به 40 کیلومتر راه است. ایلان دژی دیگر برای حسن صباح و پیروانش بود. در درون آن استخری سنگی به ژرفای 20 متر کنده شده است. تکدرختی نیز بر بالای دژ هنوز سبز و استوار، مانده است.
اگر دژهای لمبسر، شیرکوه، شمسکِلایه، نَویذرشاه، قُسطینلار و اِیلان را در کنار دژ نامدار الموت جای دهیم، پهنهای شکل میگیرد که قلمرو پیروان حسن صباح و خود او بوده است و جایی که دسترسی به آن برای بیگانگان و دشمنانشان دشوار و سخت. این دژها تا آغاز نیمهی دوم سدهی هفتم مهی دوام آوردند و سپس به دست مغولان ویران شدند. با این همه، بازماندهی دژهای هفتگانه آن اندازه شُکوه دارند که شایستهی ثبت جهانی باشند.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد



هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر