۲۹ مرداد ۱۴۰۴

تاریخ و فرهنگ ایران - پیوند آیین‌های سرزمین ایران با آب

هر کجا که آب هست تمدنی در کنارش بالیده است بنابراین به سادگی می‌توان آب را ریشه‌ی اصلی تمدن‌ها نامید آب یکی از چهار عنصری است که در فرهنگ ایرانی سپندنگی (:تقدس) ویژه‌ای دارد آب در کنار باد، آتش و خاک عنوان چهار آخشیج سپند را بر خود گرفته است که در نبود یا در هنگامه‌ی کمبودش انسان‌ها به رنج و زحمت می‌افتند و سختی گزاف و بیراهه نیست اگر از دیرباز آن را مایه زندگی خوانده‌اند با خود پنداشتیم که در این فصل گرم هیچ‌چیز به اندازه‌ی آب شیرین و گوارا نیست پس به سراغش رفتیم.

او که بچه کوه بنان کرمان است گفت: «آب و صفت سپندینگی آن برای بسیاری آشناست ولی من آن را با تمام وجودم دریافته‌‌ام. من در سرزمینی خوش و کم آب به دنیا آمده‌ام جایی که مردمانش همواره در پی آب بوده‌اند و هرگز اجازه نمی‌دادند حتی چکه‌ای از آن بیهوده از دست ‌رود».

دکتر محمود روح‌الامینی مردم‌شناس و سال‌ها در فرهنگ آیین و نگاه مردم این سرزمین کاوش کرده است و بهتر از بسیاری دیگر می‌داند که چرا ایرانی و آیین‌هایش را تا این اندازه با آب پیوند زده‌اند.

سخن از آب از همان مایع حیاتی که با فشار روی خودروهایمان می‌گیریم و بی‌توجه به ارزشش آن را نثار کاشی‌ها و موزاییک‌ها می‌کنیم تا برق بزنند.

دکتر روح‌الله امینی گفت: «70 درصد از بدن انسان را آب فرا گرفته است. آب بخش بزرگی از وجود آدمی‌ست همان‌گونه که بخش بزرگی از گستره‌ی جهان را فرافراگرفته است. نزدیک به سه چهارم جهان را آب در بر گرفته، با این حال ارزشمندترین مایع زندگی است و این فراوانی هیچ از ارزش آن نکاسته است».

از او درباره آیین‌هایی پرسیدیم که ایرانیان برای پاسداشت آب داشته‌اند. آیین‌هایی که به گفته روح‌امینی با وجود ریشه‌های یکسان تفاوت‌هایی را هم در آن می‌توان یافت. تفاوت‌هایی که سرچشمه گرفته از تفاوت‌های جغرافیایی آب و هوای اقلیمی و او در پاسخ به پرسشمان گفت: «آب ریشه در تمام روزمرگی‌های انسان دارد و تنها ویژه یک روز با یک جشن یا یک آیین نیست. آب نشانه پاکی است یادآور ایزدبانویی به نام آناهیتا است که اندیشه ایرانی آن را پاسبان و نگهبان آب می‌گذارد. یرانی برای نگهبانی از آب ایزدبانویی را برمی‌گزیند چرا که یادآور پاکی و پاکدامنی است.

ایرانی هزاران هزار سال است که به یافتن آب در ژرفای زمین همت گمارده و هزاران سال است که دل زمین را می‌کاود و آب را بیرون می‌کشد. قنات می‌زند و آب را راهی روزمرگی‌های آدمی می‌کند. آنجا که جایگاه نخستین قنات است را مادر قنات می‌خواند چرا که واژه‌ای مادر نیز یادآور سپندینگی است. ایرانی سپندینگی آب و سپندینگی واژه مادر را برابر می‌داند و درهم می‌آمیزد تا هیچ‌گاه آن را از یاد نبرد مگر مادر را می‌شود فراموش کرد؟ مادری که آرامش می‌دهد همچون آب که آسایش جان است.»

روح‌الامینی این مرد سپید‌پوش خاطره‌ها ۳۰ سال را در دانشگاه تهران به آموزش چیزهایی گذرانده که در میان مردم در ژرفای فرهنگشان کاویده است، می‌گوید: «پشت سر مسافر آب می‌ریزیم و می‌گوییم آب سبک است، مسافرمان زود باز می‌گردد. آنگاه که پشت سر مسافرمان آب می‌ریزیم آرزوهایمان را هم بر زبان می‌آوریم چرا که باور داریم که آب روشن و پاک است و به شتاب برآورده‌شدن آرزوهایمان کمک می‌کند. در ایران جایی در خوزستان هنوز مردمی زندگی می‌‌کنند که در آب رودخانه کارون غسل می‌کنند و در هنگام این شست‌وشو دست به آسمان برداشته در میانه‌ی آب‌های پاک رودخانه خواست‌ها و آرزوهایشان را بیان می‌کنند. آب جانمایه ماندگاری و استواری است آب بن‌مایه‌ی آدمی است در ادبیات ایرانی بسیار به این نکته برخورد می‌کنیم که انسان را سرشت از آب و گل می‌خوانند».

دکتر محمود روح‌الامینی در مهر ماه سال ۱۳۸۱ دومین همایش چهره‌های ماندگار به عنوان چهره ماندگار مردم‌شناسی ایران معرفی شد. چهره‌ای که کتاب‌های بسیاری نگاشته همچون «گرد شهر

با چراغ»، «زمینه فرهنگ شناسی»، آیین‌ها و جشن‌های کهن در ایران امروز»، فرهنگ و زبان گفت‌وگو» و …

در کتاب «آیین‌ها و جشن‌های کهن در ایران امروز» چنین آمده است: «جشن‌ها و آیین‌های فصلی را تقریبا در همه ملت‌ها و قوم‌ها می‌توان یافت. فولکلورشناسان و مردم‌شناسان ریشه جشن‌های فصلی را با برداشت محصول آغاز یا پایان فعالیت‌های کشاورزی یا مناسبت‌های دیگری چون تغییر وضع جوی، فصلی و شغلی همراه می‌دانند و بر این باورند که این‌گونه جشن‌ها با گذشت زمان به تدریج رنگ محلی، قومی، ملی و دینی به خود می‌گیرند».

این دانشی‌مرد مردم‌شناس گفت: «در جشن تیرگان، ایرانیان به یکدیگر آب می‌پاشیدند و آن را به فال نیک می‌گرفتند. جشن تیرگان در روز تیر از ماه تیر برگزار می‌شده است. در میان گرمای سوزان فصل تابستان مردم با این آب‌پاشی به یکدیگر نه تنها شادی می‌کردند بلکه دست به نیایش برداشته آرزوی باریدن باران و فراوانی آب می‌کردند.

این جشن پیش از این در جای‌جای ایران برگزار می‌شد البته هر یک با ویژگی‌های خاص خود، ولی در همه‌ی آن‌ها درخواست آب دیده می‌شود.

این سرزمین و مردمانش را ژرف‌تر از ژرف باید کاوید چرا که آداب و رسوم و جشن‌هایی که در میان مردم رواج یافته باشد به آسانی از میان نمی‌رود و تنها به فراخور زمان و مکان همگام با دگرگونی‌های فرهنگی دگرگون می‌شود، با زمان و مکان هماهنگ می‌شود و به گونه‌ای دیگر نمود می‌یابد. بنابراین شاید بازشناختش چندان ساده و آسان هم نباشد».

دکتر خانه‌ای داشت که نشان می‌داد جای‌جای این پهنه اهورایی را در نور دیده و به مردمان بسیاری را دیده است.

مردمانی که در همیشه تاریخ در حال نبرد با کم‌آبی و خشک‌سالی بوده‌اند.

روح‌الامینی به گستره فرهنگی ایران‌زمین اشاره کرد، گستره‌ای که فراتر از مرزهای جغرافیایی امروز این سرزمین است و گفت: «ارامنه قومی ارمن-آریایی و از نژاد هند و اروپایی هستند در واقع با ما هم‌ریشه‌اند و این هم‌ریشگی شوند (:باعث) آن شده که در بسیاری از آیین‌ها این نزدیکی به چشم بیاید. مثلا همین رسم آب‌پاشی را دارند که درست در ماه تیر انجام می‌شود.»

در کتاب‌ «آیین‌ها و جشن‌های کهن در ایران امروز»، در باره این رسم رایج در میان ارمنی‌ها چنین آمده است:

«این جشن آریایی که از پیش از مسیح در میان آریایی‌ها به‌ویژه ایرانیان رواج بسیار داشته، هم‌اکنون نیز در بین ایرانیان ارمنی و دیگر ارمنی‌های جهان مرسوم و همه سال آن را در ماه ژوئن که مصادف با تیرماه ایرانی است برپا می‌دارند.»

ایرانیان باستان در هنگامه نوروز با آیینه و گلاب به پیشواز مهمانان نوروزی می‌رفتند. گلاب آب گل است یعنی سپندینگی با بوی خوش در هم می‌آمیزد. تا سال نو، نیکو و فرخ باشد. حتا در این گلاب پاشیدن هم، آرزوهای نیکمان را برای تندرستی شادی و نیکو بودن سال برای میهمانانمان بر زبان می‌آوریم. ایران سرزمینی خشک است. سرزمینی که بیشتر مردمانش کشاورز بوده‌اند بنابراین همه‌ی نگاه‌ها همواره به آسمان بوده و زبان‌ها همواره در پی درخواست آب. اما مسلم است که نگاه یک کرد با نگاه یک بلوچ متفاوت است و چشم‌هایش به گونه‌ای دیگر آب را می‌کاود، یکی با ظرف و چوب به کوه می‌رفته یکی با کودکی در آغوش، به دشت. اما نیت همان درخواست آب است. البته هنوز پژوهشی گسترده برای تمام اقوام و شیوه‌های پاسداشت آب و جشن‌های آب در جای‌جای ایران انجام نشده، اما به‌راستی که سپندنگی آب را بدون کاوش هم می‌توان از نگاه‌های این مردم خواند.

روح‌الامینی با اشاره به این نگاه‌ها گفت: «خداوند این سرزمین را از دروغ، از دشمن و از خشکسالی بپایاد».


* این گفت‌و‌گو در تیرماه 1387 خورشیدی، در رویه‌ی نخست امرداد شماره‌ی 188 چاپ شده است.



امرداد - میترا دهموبد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر