در فرهنگ ایرانی «هفت»، «همه چیز» و «كامل بودن» را میرساند و نه شماره و تعداد را. «هفت آسمان» نشانهای از همه آسمانهاست. «هفت كشور» نشانهای از همهی سرزمینها و كشورهاست. نمونههای بسیار دیگری مانند «هفت شهر عشق» و ... در فرهنگ ایرانی دیده میشود.
«هفت سین»، «هفت شین» و یا «هفت چین» كه بر سر خوان نوروزوی گسترده میشود، كدامیك درست است؟
گروهی «هفت شین» را درستتر از دو «هفت» دیگر میدانند و میگویند پیشنیان شیر، شراب، شكر، شهد، شمشاد، شربت، شقایق و یا شاخهنبات بر سر خوان نوروزی میگذاشتهاند. نخستین پرسشی كه بنیان وجودی «هفت شین» را سست میكند این است كه آیا شربت، شراب و شهد واژگان فارسی هستند كه نیاكانِ بینشور ما از آن بهره میبردند؟ و آیا شقایق در همهی بخشهای ایرانِ بزرگ یافت میشده است؟
گروهی دیگر «هفت چین» را از اینرو به كار میبردند كه مواد را بر روی هفت ظرفِ چینی میگذاشتند. آیا ایرانیان در چندینهزار سال پیوندی تنگاتنگ با كشور چین و چینیها داشتهاند كه ظرفهای چینی را به ایران بیاورند و در آن هفت ماده بگذارند و باز پرسشی دیگر، آیا ایرانیان ظرف چینی را مانند امروزه «چینی» میگفتند؟
پاسخ پرسشهای بالا بسیار روشن است. به هر روی اینگونه به نظر میآید كه «هفت سین» كنونی، نزدیكترین تركیب به اصل است. «هفت سینی» كه اكنون سنجد، سبزه، سیب، سماق، سنبل، سمنو، سكه، سیر و ... را شامل میشود. با نگاهی به این سیاهه، درمییابیم كه تنها یكی از آنها فلز است و مانده از گیاهان بهدست میآید. گفته میشود سبزه نشانهی سرزدگی و سبزی، سمنو و سیب نشانهی زایش و باروری، سنجد نماد عشق و دلباختگی، سماق و سیر نماد چاشنی و محرک شادی و سكه نماد دارایی و اندوخته برای زندگی آسودهتر است.
میبینیم كه این «هفت» كه با حرف «سین» آغاز میشود، بسیار گوناگون بوده و هر كس با سلیقهی خود میتواند آن را دگرگون سازد. به گونهای كه حتا برخی «سوزن» را جزو آن میپندارند.
با اندكی ژرفاندیشی، درمییابیم پشتِسرِ چنین «هفتی» معرفت و بینشی خفته است كه آرمان آفرینش، هستی و همچنین آرمان آفرینش انسان را میرساند و ایرانیان با بینشی ویژه آن را بهكار میبردند.
در فرهنگ زرتشتی، ویژگی و فروزههای اهورایی به گونهای بسیار زیبا به شكل «اَمشاسپندان» یا «پاكان جاویدان» شناسانده شده است. ویژگیهایی كه گروهی آنها را فروزههای اهورایی و گروهی آنها را مرحلههای رسیدن به كمال و رسایی میدانند. به هر روی «وُهومن»، «اَردیبِهشت»، «شهریور»، «سِپندارمَزد»، «خورداد» و «اَمرداد» به همراه ذات یكتا و بیهمتای اهورامزدا كه نشانهی دربرگیری همهی فروزههایش است را تمثیلوار، به نام «هفت امشاسپند» میشناسیم. «هفتی» كه اگر درونمایهی ژرف آن به كردار درآید، جهانی آباد و مردمانی شاد خواهیم داشت.
«هفت سین»، هفت «سینی» یا «سفرهای» است كه به یاد امشاسپندان گسترده میشده است تا هر ایرانی در آغاز هر سال پیمان تنی و روانی خود را با آرمانهای آفرینش دوباره به یاد آورد و در سال پیشرو به كار بندد. و روشن نیست در چه روزگاری این «هفت» به هفت ماده كه با «سین» آغاز میشده، دگرگون شده است. به هرروی فلسفهی هر یك از امشاسپندان را گذرا در زیر میآوریم كه نشانهای از آنها در «هفت سینی» گذاشته میشود:
1-«وُهومَنَه» كه در فارسی به «وَهْمن» یا «بَهمن» دگرگون شده است. «وُهومَنَه» یكی از فروزههای ذاتی اهورامزداست، كه انسان نیز باید آن را در خود بپرورد و بیفزاید. به سخنی دیگر «وُهومَنَه»، شعور و خرد فرمانروا بر جهان هستی است، كه خرد آدمی جزیی از آن خرد كل است.
در روزگار باستان به دلیل ارزشمندی كه دین زرتشتی برای زیست بوم و نگهداری آن از آلودگی و آسیب قایل بود، برخی از عوامل مهم و موثر در زندگی انسان را، به گونهای به این فروزههای اهورایی وابسته كردند، تا ارزشمندی آنها را در باور مردم بپروارنند و افزایش دهند و از این راه قانونهای درپیوند با نگهداری زیستبوم در جامعه را، كارآیی بیشتری بخشند. از اینرو این پیوند مینوی انسان با جانوران سودمند و نگهداری و پرورش آنها را از «وُهومَنَه» دانستند. و برای یادآوری آن در آیینها و بر سر سفرههای گوناگون، نماد آنرا یك لیوان یا یك كاسهی كوچك پر از شیر گاو یا گوسفند، به نشانه جانوران سودرسان، بنا نهادند. وخروس سپید، پرندهی ویژهی بهمن است، چراكه با بانگ بامدادی خویش دیو تاریكی را میراند. و گُل «یاسِ سپید» نیز از آن بهمن است زیرا كه سپیدی نمودار پاكی، سادگی و نیكی است. همچنین سپیدی سفره نوروزی هم «وُهومَنَه» را میرساند.
2-«اَردیبهشت» یا «اَشاوَهیشتا»، نماد «اشا» است. از «اشا» راستی، پاكی ، هنجار هستی و ... برداشت میشود. «اَردیبهشت» ارج فراوان دارد چرا كه در آفرینش جهان هستی، راستی و هنجاری حكمفرما است كه در آن خللی نیست. نماد «اَردیبهشت»، آتش و اخگرهای روبه بالای آن است كه پاك كنندهی هر گونه پلیدی است و از سویی دیگر همواره به سوی بالا زبانه میكشد كه یادآور پیشرفت است و روحانیبودن و نیایش كردن اهورامزداست. گذاشتن شمعی روشن یا مجمر آتش به همراه بوی خوش اسفند و عود بر سر خوان نوروزی برای یادآوری این «اَمشاسپند» است، كه انسانها پاكی و راستی را همواره در زندگی خود به كار برند. گل ویژه این امشاسپند، مرزنگوش است كه بر سر خوان میگذارند. همچنین «آینه» كه در كنار شمع بر سر خوان نوروزی گذاشته میشود كه نماد افزایش راستی و روشنای هرچه بیشتر است.
3-«شهریور» یا «خَشتره وئیره» شهریاری بر «مُلكِ درونی خویشتن» است. لازمهی شهریاری بر خویشتن، «شناخت» است. به گونهای كه انسان هر چه بیشتر از خود شناخت داشته باشد، توانایی آن را دارد كه بر خود چیرهتر شود. انسان خویشتندار، انسانی است كه میكوشد، از پنج فرزندِ بدِ مالكیتخواهی یعنی خشم، رشك، كینه، نیاز و آز، دوری گزیند. در جهان مادی امشاسپند شهریور، موكلِ بر فلزات است. از این رو است كه زرتشتیان بر روی سفرههای جَشَنِ خود نمونهای از نماد شهریور را، همچون «تاس روزین»(كاسهی رویین) میگذارند. و یا ایرانیان بر سفره هفتسین «سكه» میگذارند كه همگی نشانهی آگاهی داشتن از هستی این فروزهی بزرگ اهورایی است. گل ویژه این امشاسپند، ریحان یا اسپرغم است كه بر سر خوان میگذارند.
4-«سپندارمزد» یا «سپنته آرمئیتی» فروتنی به همراه مهر و عشق راستین است. انسان با فروزهی سپندارمزدی، میباید از یكسو به دیگران مهر داشته باشد، و از سویی دیگر فروتن باشد. این انسان میتواند به مرزی از بزرگواری برسد، كه هر چه را برای خودش میخواهد و میپسندد، برای دیگران نیز بخواهد و بپسندد. «سپندارمزد» از فروزههای اهورامزداست و شناسهای از هستی بیكرانهی اهورایی كه «فروتنی اهورایی» هم از آن برداشت میشود. نماد «سپندارمزد» در جهان مادی، «زمین مادر» است. زمینی كه همهچیز را، بدون هیچگونه چشمداشتی در اختیار همگان قرار میدهد. زمینی كه پاك از هرگونه داوری، به همهی آفریدهها، چه نیك و چه بد، به یك اندازه سود میرساند. بر سر خوان نوروزی خودِ سفره و خوان كه با پارچهای سپید یا سبز پوشانده میشود، «سپندارمزدی» را میرساند. گل ویژه این امشاسپند، بیدمشك است كه بر سر خوان میگذارند.
5-«خورداد» یا «هئوروتات» كه راهنمای وجدان انسان بوده و او را به سوی رسایی میبرد. با همراهی چهار گام پیشین(بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمزد) انسان به رسایی میرسد. یعنی، نیك میاندیشد، با بهترین پاكی و راستی؛ كه پاكی درونی و بیرونی انسان است بر نفس خود چیره میشود و مهر و فروتنی را در خود نهادینه میكند. هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست. از اینرو گذاشتن ظرف آب بر خوان نوروزی یادآور این امشاسپند است. همچنین گل ویژه این امشاسپند، سوسن است كه بر سر خوان گذاشته میشود.
6-«اَمُرداد» یا «اَمِرَتاتْ» به معنی «جاودانگی» است. امرداد همان گام پایانی رسیدن به اهورامزداست كه در گاتها سرودهای جاودانه اشوزرتشت بیشتر به همراه «خورداد» دیده میشود. گروهی جاودانگی را «جاوادنگی روان» و گروهی «نامنیك برجا گذاشتن» میدانند. در اوستای پسین و در جهان مادی، امرداد با گیاهان و روییدنیها درپیوند است و گل زنبق از آن اوست.
همهی این نمادها و نشانهها و كاربرد آن در زندگی، نشان از فرهیختگی و بینشوری گذشتگانمان را میرساند كه سال نو را گرد سفرهای آغاز میكردند كه هر بخش آن انسان را به یاد یكی فروزههای اهورایی میاندازد تا بتواند با بهكردار درآوردن آنها آرمان آفرینش را انجام شدنی كند تا بتواند در پایان به اهورامزدا بپیوندد.
امرداد - رستم شهریاری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر