۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸

نام خلیج پارس در دل تاریخ نقش بسته است

نخستین نشست تخصصی انجمن دوست‌داران میراث فرهنگی «تاریانا» خوزستان  در سال 1398 خورشیدی که به مناسبت روز ملی خلیج‌فارس در اهواز برگزار شد پیشینه‌ی نام این دریای بزرگ را در درازای تاریخ مورد واکاوی و بررسی قرار داد.

در آغاز این نشست اشکان زارعی استاد دانشگاه، پژوهشگر تاریخ و فرنشین (:رییس) کارگروه تاریخ انجمن تاریانا با خوشامدگویی و‌ شادباش سال نو با هم‌میهنان آسیب‌دیده در پی سیل به ویژه در خوزستان ابراز همدردی کرد و اظهار امیدواری کرد که زندگی آن‌ها هرچه زودتر به روند عادی خود باز گردد.
خرد مهمترین ویژگی بارز تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانی است
اشکان زارعی در ادامه با اشاره به نامگذاری دهم اردیبهشت‌ماه در سالنمای ملی کشور به نام «روز ملی خلیج‌فارس» گفت: این روز به راستی بهانه‌ای است تا ما همیشه این نکته را در ذهن خود داشته باشیم که در کرانه‌های جنوبی ایران، دریایی کهن و دیرین با نامی ریشه‌دار و‌ پیشینه‌‌‌ای روشن با نام خلیج فارس وجود دارد.
زارعی در ادامه پاسداشت هرچه بیشتر روز ملی خلیج‌فارس را در راستای نگاهداری از تاریخ، شناسه و هویت ملی ایرانیان دانست و یادآوری کرد: هرچه یک ملت با پیشینه تاریخی و فرهنگی خود آشنایی بیشتری پیدا کند بی‌گمان آگاهی‌ آن ملت نیز در این زمینه افزایش می‌یابد و‌ این افزایش آگاهی‌ است که به وسیله آن می‌توان در برابر دشمنان تاریخی این سرزمین که می‌خواهند تاریخ این مملکت را وارونه جلوه دهند سدی استوار ایجاد کرد.
فرنشین کارگروه تاریخ انجمن تاریانا در ادامه به خرد به عنوان مهمترین ابزار برای دستیابی به آگاهی و شناخت اشاره کرد و گفت: خرد مهمترین ویژگی بارز تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانی است و جای پای خردورزی در تمامی آیین‌ها، باورها، چکامه‌ها، جشن‌ها و اندیشه‌های ایرانی به روشنی دیده می‌شود. برای نمونه فردوسی شاهنامه با ستایش خرد آغاز می‌کند و می‌گوید به نام خداوند جان و خرد ...
آزادسازی جزیره‌ی هرمز از دست پرتغالی‌ها مبنای روز ملی خلیج‌فارس شد
این استاد دانشگاه درباره‌ی علت نامگذاری دهم اردیبهشت‌ماه به عنوان روز ملی خلیج‌فارس گفت: ۳۹۷ سال پیش در چنین روزی یعنی در دهم اردیبهشت‌ماه سال ۱۰۰۱ خورشیدی امامقلی خان، سردار صفوی به فرمان شاه عباس اول توانست جزیره‌ی هرمز را از دست پرتغالی‌ها آزاد کند و به این ترتیب پس از ۱۱۶ سال بار دیگر سروری و رهبری دریای پارس در دست ایرانیان قرار گرفت.
وی ادامه داد: این رخداد در سال ۱۳۸۴ خورشیدی پایه‌ای شد تا دولت خاتمی برای رویارویی با بازی‌های سیاسی و جنگ‌هایی که در دو دهه‌ی گذشته بر سر نام خلیج‌فارس میان ایران و کشورک‌های حوزه خلیج فارس آغاز شده بود دست به نوآوری (:ابتکار) تازه‌ای بزند. نوآوری‌ای که در پی آن برای پاسداشت هرچه بیشتر نام خلیج‌ فارس و خجستگی کوشش ایرانیان آن زمان در آزادسازی جزیره‌ی هرمز، آن رویداد تاریخی را به نام روز ملی خلیج‌فارس در سالنمای ملی ایران ثبت کنند.
ساخت کانال سوئز به دست ایرانیان ۵۰۰ سال پیش از زایش مسیح؛ نام دریای پارس در سنگ‌نوشته‌ی داریوش هخامنشی در کانال سوئز
زارعی همچنین گفت: برای پی‌بردن به واقعیت نام خلیج‌فارس نیاز است که نام این دریای حاشیه‌ی جنوبی ایران را از پنج دید یا جایگاه گوناگون مورد بررسی قرار دهیم. نخست از راه نوشته‌های جغرافیایی و تاریخی، دوم از زبان سفرنامه‌نویسان و گردشگرانی که از روزگار صفویه به این سو وارد ایران شدند، سوم از دید اسناد و قوانین بین‌المللی، چهارم با مشاهده‌ی نقشه‌ها و اطلس‌های جغرافیایی و پنجم نیز از دیدگاه سیاسی.
فرنشین کارگروه تاریخ انجمن تاریانا در مورد بررسی نام خلیج‌فارس از منظر نوشته‌های تاریخ‌نگاران و جغرافیدانان افزود: برای نخستین ‌بار نام دریای پارس در ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در سنگ نوشته‌ای در تنگه یا کانال سوئز از زبان داریوش بزرگ هخامنشی آورده شده است.
این استاد دانشگاه در ادامه برای روشن شدن بیشتر مطلب یادآوری کرد: کانال سوئز آبراهه‌ای است که رود نیل را به دریای سرخ می‌رساند. این کانال برای نخستین ‌بار به فرمان داریوش بزرگ هخامنشی و به دست ایرانیان ساخته شد و پادشاه هخامنشی پس از ساخت این کانال در سنگ‌نوشته‌ای که در آنجا نصب شده است به روشنی از دریای پارس نام می‌برد. این سنگ نوشته هم‌اکنون در موزه‌ی لوور پاریس نگهداری می‌شود.
وی با بیان اینکه یونانیان و رومیان نخستین تاریخ‌نگاران جهان بوده‌اند گفت: در همه‌ی دست‌نوشته‌ها و کتاب‌های تاریخی که از ۵۰۰ سال پیش از زایش مسیح تا پیش از پیدایش اسلام از سوی تاریخ نگاران رومی و یونانی نوشته شده است نام دریای پارس دیده می‌شود. به گونه‌ای که از گزنفون تا ﮐﺘﺰﯾﺎﺱ پیش از زایش مسیح تا موسی خورنی و بطلمیوس پس از زایش مسیح همگی از واژه‌هایی چون پرسیه، پرسیا، مار پرسیکوم، پرسی کوسینوس و پرسیکو برای نامیدن دریای پارس بهره برده‌اند.
زارعی یادآور شد: از جمله تاریخدانان و جغرافیدانان رومی و یونانی که پیش از زایش مسیح در آثار و نوشته‌های خود به نام دریای پارس اشاره کرده‌اند می‌توان از ﻧﺌﺎﺭﺧﻮﺱ سردار اسکندر نام برد.  ﻧﺌﺎﺭﺧﻮﺱکه در سفرنامه‌‌ی خود در مورد جنگ‌های اسکندر نوشته است، در ۳۲۶ پیش از زایش مسیح بارها و بارها از دریای پارس نام برده است. همچنین ﻓﻼﺭﯾﻮﺱ ﺁﺭﯾـﺎﻧﻮﺱ تاریخ‌نگار یونانی در کتاب خود «ﺁﻧﺎﺑﺎﺯﯾﺲ» برای دریای پارس نام پرسیکو را به کار می‌برد. استرابون جغرافیدان یونانی نیز در کتاب خود با نام «از ایندی تا ایبری» ( از هند تا اسپانیا) نیز از دریای پارس با نام پرسیکو یاد می‌کند. رومیان و یونانیان همواره در نوشته‌های خود از دریای حاشیه جنوبی ایران با نام پارس نام برده‌اند.
فرنشین کارگروه تاریخ انجمن تاریانا ادامه داد: پس از زایش مسیح هم بطلمیوس ﺍﺧﺘﺮﺷﻨﺎﺱ، ﺭﯾﺎﺿﯿﺪﺍﻥ ﻭ ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺪﺍﻥ یونانی در سده دوم میلادی در کتاب جغرافیای تاریخ خود برای دریای پارس نام پرسیکوس را به کار می‌برد. افزون بر آن موسی خورنی تاریخ‌نگار نامور سده‌ی پنج میلادی هم بارها و بارها از واژه مارپرسیکم برای نامیدن دریای پارس بهره برده است.
این استاد دانشگاه می‌گوید: یونانیان و رومیان همواره از نام پارس به عنوان ( پرسیه، پرسیا، مار پرسیکوم، پرسی کوسینوس، پرسیکو و ..) در نوشته‌های خود استفاده کرده‌اند که سپس‌ها همین نام‌ها نیز به زبان لاتین وارد شده‌ است و امروز اگر لاتین‌زبانان واژه‌هایی چون پرشین‌گلف، گلف‌پرسیک و گلف‌پرسیکو و … را به کار می‌برند این مساله ریشه در نوشته‌های پیشین یونانیان و رومیان دارد‌.
وی در ادامه با بیان اینکه پس از اسلام نیز جغرافیدانان و تاریخ‌نگاران ایرانی و عرب هم از این نام‌ها بهره برده‌اند گفت: پس از اسلام نیز جغرافیدانان و تاریخ‌نگاران ایرانی و عرب هم از نام‌های یاد شده‌ بهره می‌بردند به گونه ای که در نوشته‌های خود از واژه‌هایی چون خلیج‌فارس، بحر فارس، خلیج‌فارسی، دریای عجم و بحر عجم به فراوانی بهره برده‌اند.
زارعی همچنین افزود: ابن‌خردادبه نخستین جغرافیدان و نویسنده‌ی مسلمانی است که در سده سوم مهی (هجری قمری) در کتاب خود با نام ﺍﻟﻤﺴﺎﻟﮏ ﻭ ﺍﻟﻤﻤﺎﻟﮏ نام دریای پارس را به کار برده است و پس از وی نیز ابن فقیه همدانی از این نام در کتاب «مختصر‌البلدان» استفاده کرده است.
فرنشین کارگروه تاریخ انجمن تاریانا ادامه داد: پس از این نویسندگان نیز همه‌ی جغرافیدانان ایرانی و عرب هم مانند ابوریحان بیرونی در کتاب «آثار‌الباقیه عن‌ القرون الخالیه»، مسعودی در «مروج‌الذهب»، ابن حوقل در «صوره‌الارض» و زکریای قزوینی در «آثار البلاد و اخبارالعباد» همواره از نام پارس برای دریای کرانه‌ی جنوبی ایران استفاده کرده‌اند.
نام دریای پارس همچنین در فرهنگ لغت‌های نامور زبان عرب «فرید الوجدی» و «علی حُمیدان» دو نویسنده‌ی معاصر عرب آمده است
این استاد دانشگاه یادآور شد: به کارگیری نام دریای پارس تا سده‌ی دهم میلادی نیز همچنان وجود داشت و در سده‌ی یازدهم عثمانی‌ها هم به این روند افزوده شدند. به‌گونه‌ای که عبدالله چلبی نویسنده و کاتب دربار عثمانی در کتاب جغرافیای تاریخ خود از نام دریا یا بحر پارس استفاده کرده است. جالب است که بدانید در ۲۰۰ سال گذشته هم نویسندگان بزرگی در جهان عرب از جمله جورجی زیدان در «تاریخ و تمدن اسلامی»، چارلز عیسوی در کتاب «تاریخ اقتصاد جهان» از نام دریای پارس در نوشته‌های خود بهره برده‌اند.
وی ادامه داد: از همه مهمتر در فرهنگ ‌لغت «المنجد» که از سرشناس‌ترین و شناخته‌ترین فرهنگ لغت‌های زبان عربی است و همچنین در واژه‌نامه‌ی «البستانی» در سده‌ی نوزدهم هم آنچه دیده می‌شود بهره‌مندی از واژه‌ی پارس برای نامیدن دریای کرانه‌ی جنوبی ایران است.
زارعی با بیان اینکه نویسندگان معاصر عرب نیز از دریای پارس در نوشته‌های خود استفاده کرده‌اند گفت: فرید الوجدی در دایره‌المعارف اسلامی و همچنین علی حمیدان نویسنده مصری در کتاب سلاطین سیاه از جمله نویسندگان عربی هستند که برای نامیدن دریای کناره جنوبی ایران از واژه پارس استفاده کرده‌اند.
سندباد، شخصیتی ایرانی است و داستان‌های آن ریشه در روزگار ساسانیان دارد
فرنشین کارگروه تاریخ انجمن تاریانا در ادامه به داستان سندباد اشاره کرد و گفت: سندباد یک قهرمان و‌ ملوان دریایی است که با وجود همه‌ی تصورها پیرامون عرب بودن این شخصیت باید گفت که سندباد ایرانی است و داستان آن ریشه در روزگار ساسانیان دارد ولی در سده دوم مهی و در زمان خلافت هارون الرشید عباسی یک مرکز دارالترجمه‌ به نام بیت‌الحکمه تشکیل شد که در آن افزون‌بر متن‌های پهلوی به‌جا‌مانده از دوران باستان ایران همه‌ی متن‌های سریانی، هندی، یونانی و رومی نیز به زبان عربی ترجمه می‌شود و‌ به این ترتیب داستان‌های سندباد هم که در اصل مربوط به کتابی ایرانی با عنوان «هزار داستان» است نیز همین روند رخ می‌دهد یعنی این کتاب که بخشی از آن اشاره به داستان‌های سواحل جنوبی ایران و شخصیتی ایرانی به نام سندباد دارد پس آورده شدن به این دارالترجمه دچار ماهیت می‌شود و افزون بر اینکه نامش از هزار داستان به «ﺍﻟﻒ اللیله ﻭ لیله» یا هزار‌ و ‌یک شب دگرگون  می‌شود، مکان رخ دادن داستان نیز آن نیز با دستکاری بغداد معرفی می‌شود.
این استاد دانشگاه افزود: البته نیاز به یادآوری است که زیر بنای این دارالترجمه عباسی هم به روزگار ساسانیان باز می‌گردد زیرا خیلی پیش‌تر از هارون الرشید، انوشیروان ساسانی کانونی را تحت عنوان بنیاد نگارش و ترزبانی ( ترجمه‌ی کتاب) در شهرهای تیسفون، سلوکیه و گندی‌شاپور بنیادگذاری کرده بود که پس از ورود اسلام فعالیت این کانون نیز متوقف می‌شود.
پیشینه بسیاری از شهرها و کشورهای حوزه خلیج‌فارس ایرانی است؛ بندر بصره یا «ﻭﻫﯿﺸﺖ ﺁﺑﺎﺩ ﺍﺭﺩﺷﯿﺮ»، بحرین یا «پیروز اردشیر»
وی در ادامه با اشاره به بسیاری از شهرها و کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس آن‌ها را نیز دارای پیشینه‌ی ایرانی دانست و یادآور شد: برای نمونه افزون‌بر بندر بصره که در روزگار ساسانی یک شهر ایرانی به نام «ﻭﻫﯿﺸﺖ ﺁﺑﺎﺩ ﺍﺭﺩﺷﯿﺮ» بوده است، بحرین کنونی هم در روزگار ساسانیان «پیروز اردشیر» نام داشته است و این در حالی است که نام شهر انبار در عراق کنونی هم که نامی کاملا فارسی است و البته همچنان بدون دگرگونی بر روی شهری در عراق باقی مانده است.
دجله نامی ایرانی به معنای تند و تیز است
زارعی در ادامه با اشاره به رودخانه دجله در عراق گفت: دجله نامی فارسی است که از عربی شدن یک واژه ناب فارسی میانه یا پهلوی ساسانی با عنوان تیگره (Tigra ) به وجود آمده است. این واژه که به چم (:معنای) تند و تیز است در ادامه به زبان اروپایی نیز وارد شده است و در آن زبان پس از دگرگون شدن به تایگر (Tiger) برای نامیدن یک حیوان تند و تیز به نام «ببر» به کار می‌رود.
فرنشین کارگروه تاریخ انجمن تاریانا سفرنامه‌ها را نیز یکی دیگر از بن‌مایه‌های (:منابع) درخور استناد برای پی‌بردن به پیشینه‌ی تاریخی خلیج‌فارس عنوان کرد و افزود: سفرنامه‌ها یکی از ابزارهای مهم پژوهشی هستند که می‌توان با بهره‌مندی از  آن‌ها آگاهی‌های بسیار خوبی از آیین‌ها، باورها و جغرافیای سیاسی و طبیعی کشور‌های گوناگون به دست آورد.
این استاد دانشگاه با یادآوری این مطلب که ورود اروپاییان به ایران از دوره‌ی صفویان صورت گرفته است گفت: از برادران شرلی در دوره‌ی شاه‌عباس صفوی گرفته تا برادران لینچ در دوره‌ی ناصرالدین شاه، تمام افرادی که  در این مدت به ایران سفر کرده‌اند در سفرنامه‌های خود نام دریای پارس را به کار برده‌اند. برای نمونه ژنرال گاردان و ﮔﺎﺳﭙﺎﺭ ﺭﻭدﻭﯾﻞ ﺍﻓﺴﺮان ارتش ﻓﺮﺍنسه در دوره‌ی فتحعلی‌شاه و همچنین لرد کورزن بریتانیایی هنگامی که به ایران می‌آیند در یادداشت‌های خود از نام دریای پارس استفاده کرده‌اند.
پطر‌کبیر در وصیت‌نامه خود به نام دریای پارس اشاره کرده است
وی در ادامه به وجود نام دریای پارس در وصیتنامه‌ی پطر کبیر نیز اشاره کرد و افزود: پطر‌کبیر در هنگام مرگ به جانشینان خود سفارش می‌کند که اگر خواهان ابرقدرتی در جهان هستید حتما باید ایران را فتح کنید و‌ به دریای پارس دست پیدا کنید و اگر سپس‌ها دیده می‌شود که روس‌ها در دوره فتحعلی‌شاه در اثر بی‌عرضه‌گی وی دو عهدنامه ننگین گلستان و ترکمن‌چای را به ایران تحمیل می‌کنند همگی ریشه در مفاد این وصیتنامه‌ی پطرکبیر دارد.
زارعی گفت: جالب است که بدانید دو سفیر بریتانیا در ایران در دو بزنگاه حساس تاریخی نیز در کتاب‌های خود نام دریای پارس را به کار می‌برند. دنیس‌رایت در سال ۱۳۳۲ در زمان سقوط دولت مصدق در کتاب «ایرانیان در میان بریتانیا» از نام دریای پارس استفاده کرده و همچنین ﺁﻧﺘﻮﻧﯽ ﭘﺎﺭﺳﻮﻧﺰ واپسین سفیر بریتانیا در دوره‌ی پهلوی نیز در کتابی با نام «سقوط و غرور» نام دریای پارس را آورده است.
وی ادامه داد: لورد کورزن بریتانیایی که در دوره‌ی قاجاریه به ایران سفر کرده بود در کتابی با عنوان «ایران قضیه‌ی ایران» از نام دریای پارس استفاده می‌کند. ﺁﻟﻔﻮﻧﺴﻮ ﺁلبوﮐﺮﮎ ﺩﺭﯾﺎﺳﺎﻻﺭ ﻣﻌﺮﻭف پرتقالی نیز در هنگام سفر به ایران نام دریای پارس را در نوشته‌های خود به کار برده است.
تایید نام خلیج فارس در همه‌ی سندها و قوانین حقوقی بین‌الملل
این استاد دانشگاه یکی دیگر از راه‌های آگاهی از پیشینه‌ی تاریخی نام خلیج‌فارس را بررسی اسناد و قوانین حقوقی و بین‌المللی دانست و گفت: در پیمان نامه‌هایی که در دوره قاجاریه میان ایران با انگلستان و فرانسه بسته می‌شود مثل قرارداد ﻓﯿﻨﮑﻨﺸﺘﺎﯾﻦ نام دریای پارس را می‌توان به روشنی دید.
وی عنوان کرد: در سال ۱۸۲۰ میلادی و در زمانی که دولت بریتانیا توانست امپراطوری عثمانی را به نگونه‌ای کنار بزند برای اینکه بتواند جای پای خود را هرچه بیشتر در حوزه‌ی خلیج‌فارس محکم کند با یازده شیخ عرب پیمانی می‌بندد که در این پیمان نام دریای پارس آمده است. همچنین در سال ۱۹۶۱ میلادی در پیمان نامه ی دوباره‌ای که میان انگلستان و عبدالله سالم الصباح شیخ کویت بسته شد و این پیمان نامه به نوعی نیز زیربنای استقلال کویت را در آینده رقم زد، نام دریای پارس در آن آمده است.
 وی افزود: در سال ۱۹۶۱ میلادی هنگامی که سازمان ملل کنفرانسی را در ژنو تحت عنوان یکسان‌سازی نام‌های جغرافیایی با حضور ۵۴ کشور جهان برگزار کرد کشورهای عربی شرکت کننده در این کنفرانس تنها به اسراییل که می‌خواهد نام خلیج عقبه را تغییر دهد معترض می‌شوند و هیچکدام از به کارگیری نام خلیج‌فارس در این کنفرانس گلایه نمی‌کنند و همگی پارسی بودن نام این خلیج را می‌پذیرند.
همچنین در سال ۱۹۷۱ و در زمانی که اختلافات مرزی میان ایران و عراق به نقطه اوج خود رسیده بود هر دو‌ کشور از سازمان ملل در رابطه با این نام استعلام می‌گیرند که سازمان ملل در پاسخی که ارایه می‌دهد نام این دریای حاشیه جنوبی ایران را بر پایه‌ی نقشه‌ها، اطلس‌ها و دست‌نوشته‌هایی که در اختیار دارد، دریای پارس اعلام می‌کند که این مساله هم به خودی خود نشان دهنده‌ی آنست که قوانین و اسناد بین‌المللی هم بر پارسی بودن این دریا گواهی می‌دهد.
نام دریای پارس در تمام نقشه‌ها و اطلس‌های جغرافیایی سازمان ملل جلوه‌گری می‌کند
وی مشاهده‌ی نقشه‌ها و اطلس‌های جغرافیایی را نیز یکی دیگر از راههای آشنایی با پیشینه تاریخی نام خلیج‌فارس عنوان کرد و گفت: همه‌ی گیتی شناسان و جغرافیدانان یونانی، رومی و مسلمان عرب و ایرانی در کتاب‌های تاریخی و جغرافیایی خود که اکنون در سازمان ملل هم نسخه‌هایی از آنها وجود دارد، نقشه‌هایی از چهره و ریخت دریای پارس کشیده‌اند که در این نقشه‌ها نام این دریا با نام‌های پارسی مانند خلیج‌فارسی، بحر فارس، مار پرسیکوم و پرسیکوس نامگذاری شده است.
زارعی با بیان اینکه همه‌ی نقشه‌ها و اطلس‌های جغرافیایی موجود در سازمان ملل نیز بر نام دریای پارس صحه می‌گذارند افزود: از جمله نقشه‌ها و اطلس‌هایی که نسبت به دیگر اطلس‌ها نام پر آوازه‌‌تری دارند و سازمان ملل از آن‌ها به عنوان رفرنس در مسایل جغرافیایی و تاریخی استفاده می‌کند می‌توان به اطلس بطلمیوس در سده‌ی دوم میلادی، ﻧﻘﺸﻪ ﺍﺣﻤﺪ ﺭﻓﯿﻖ ﺩﺭ ﺳﺪﻩی ﭼﻬﺎﺭﺩﻫﻢ، ﻧﻘﺸﻪ ﺁﻧﺘﻮﻧﯿﻮ ﻣﺎﺟﯿﻨﯽ ﺩﺭ ﺳﺪﻩ‌ی ﺷﺎﻧﺰﺩﻫﻢ ﻭ ﺍﻃﻠﺲ ﺍﻣﺎﻧﻮﺋﻞ ﺑﻮﻭﻥ ﺩﺭ ﺳﺪﻩ‌ی ﻫﺠﺪﻫﻢ میلادی اشاره کرد.
انگلیسی‌ها ابداع کننده‌ی نام جعلی خلیج‌عربی، دریای احمر یا همان خلیج‌عربی هستند
فرنشین کارگروه تاریخ انجمن تاریانا یکی دیگر از راه‌های آگاهی از پیشینه‌ی تاریخی نام خلیج‌فارس را از دید سیاسی دانست و با بیان اینکه بیشترین مشکل در بحث نام خلیج‌فارس از این دیدگاه سرچشمه می‌گیرد گفت: اگر چه تاریخ، سفرنامه‌ها، قراردادها و اطلس ها همگی بر نام خلیج‌فارس یا دریای پارس بودن این دریای کرانه‌ی جنوبی ایران مهر تایید می‌زنند ولی از یکصد سال پیش یک نویسنده و مستشار انگلیسی با نام چارلز بیلگریف در کتابی که درباره‌ی خلیج‌فارس می‌نویسد برای نخستین بار نام جعلی خلیج‌عربی را زیرکانه به کار می‌برد.
این استاد دانشگاه افزود: البته در همه‌ی نوشته‌هایی که از یونانیان، رومیان، اعراب و ایرانیان برجای مانده است نام خلیج‌عربی هم وجود دارد اما با این تفاوت که این خلیج‌عربی که نویسندگان و جغرافیدانان قدیمی گفته‌اند خلیج‌عربی مورد ادعای کشورهای عربی نیست یعنی خلیج عربی که هردوت، هکاتوس از آن سخن گفته است و در کتاب العالم من مشرق و المغرب از آن نام برده می‌شود منظور دریای سرخ یا بحر احمر است.
وحشت انگلستان از ملی‌گرایی ایرانی !
وی یادآور شد: در واقع این مستشار انگلیسی نزدیک به یکصد سال پیش در راستای اهداف استعماری حکومت متبوعش با زیرکی هرچه تمامتر یک نام جعلی را با وجود همه‌ی اسناد و مدارک بین‌المللی در کنار نام تاریخی خلیج‌فارس علم می‌کند تا به این وسیله در راستای اهداف سوء دولت انگلستان در منطقه حرکت کند. زیرا انگلستان می‌خواست همانگونه که با کنار زدن عثمانی‌ها توانسته بود همه‌ی منطقه‌های عربی آنها را زیر سیطره خود درآورد می‌خواست ایران را نیز هرچه بیشتر ناتوان (:تضعیف) کند. چرا که انگلیسی‌ها همیشه از ملی‌گرایی ایرانی وحشت و هراس داشته‌اند. پس با دیگرگون کردن این نام که به نوعی شناسه‌ی ملی ایرانیان در درازای تاریخ بوده است کوشیده‌اند که قدرت کشورهای عربی منطقه را که به نوعی دست نشانده‌ی خودشان بودند تقویت کنند. بنابراین دیده می‌شود که از آن زمان این نام جعلی را به آرامی وارد ادبیات و گفتمان غیر رسمی جهان می‌کنند
زارعی جمال عبدالناصر را نخستین کسی دانست که به نام جعلی خلیج عربی دامن می‌زند و افزود: در زمان جنگ میان اعراب و اسراییل ایران یک روش میانه را در پیش می‌گیرد. اما هنگامی که اعراب فروش نفت را تحریم می‌کنند و محمدرضاشاه پهلوی همچنان به فروش نفت ادامه می‌دهد جمال عبدالناصر که آن زمان رهبری ناسیونالیسم عرب را نیز بر دوش داشت از روی لجاجت با ایران نام جعلی خلیج‌عربی را به کار می‌برد.
فرنشین کارگروه تاریخ انجمن تاریانا ادامه داد: البته اگر چه عبدالناصر از این نام استفاده می‌کند ولی باز نامی غیر رسمی به حساب می‌آمد. زیرا محکم بودن اسناد و مدارک تاریخی و وجود یک نگاه باستان گرایانه و ملی در ایران آن زمان و همچنین ارتباط نزدیک دولت وقت ایران با اروپاییان باعث شد که تیر عبدالناصر به سنگ بخورد و این نام چندان فربه نشود اما پس از انقلاب به علت خود مقوله انقلاب و اینکه دولت موقت نیز هنوز جا نیفتاده بود و همچنین وقوع جنگ تحمیلی، کشورهای عربی با لابی‌هایی که داشتند و پول فراوانی که در این مسیر هزینه کردند این نام جعلی را کم کم جا می‌اندازند.
پیشینه‌ی همه‌ی کشورهای حوزه خلیج‌فارس زیر صد سال است؛ ایران کهن‌ترین کشور این منطقه است
این استاد دانشگاه عنوان کرد: روز ملی خلیج‌فارس در واقع روزی است برای رویارویی فرهنگی با کشورک‌های عربی حوزه‌ی خلیج‌فارس، که می‌خواهند با تلاش‌های اهریمنی خود نام تاریخی این دریای همیشه ایرانی را با جعلیات ساختگی آلوده کنند.
وی افزود: البته نام خود این کشورک‌های عربی حوزه‌ی خلیج‌فارس نیز دلیلی بر پارسی بودن این دریای جنوبی ایران است زیرا عراق کنونی که پس از مصر و در زمان صدام حسین به گونه‌ای به نماد ناسیونالیسم عرب تبدیل شده بود و صدام نیز خود را رهبر قادسیه معرفی می‌کرد در حقیقت کشوری با پیشینه‌ای نزدیک به۷۰ ساله است.
زارعی ادامه داد: عراق سال ۱۹۳۲ میلادی به کشوری مستقل تبدیل شد و تا پیش از این کشوری در سطح جهان به عنوان یک واحد مستقل سیاسی نبوده است. کویت نیز سال ۱۹۶۷ میلادی به وجود آمده است. بحرین هم که زمانی متعلق به ایران بوده است. قطر و امارات متحده عربی هم که در سال ۱۹۷۳ م به وجود آمدند. به عبارت دیگر پیشینه‌ی تاریخی هیچکدام از این کشورهای نامبرده حتا به یکصد ساله‌ هم نمی‌رسد که این مساله به خودی خود یعنی اینکه ایران تنها کشور کهن حوزه‌ی خلیج‌فارس است و در درازای تاریخ رهبری و سروری بر آن را بر‌ دوش داشته است.
کشورهای حوزه خلیج‌فارس با هوچی‌گری، لابی‌گری و دروغ پردازی در پی تحریف تاریخ و پیشینه‌سازی برای خود هستند
اشکان زارعی در دنباله گفت: از آنجایی که عمر تاریخی همه‌ی کشورهای حوزه‌ی خلیج‌فارس به جز عربستان  به یک سده هم نمی‌رسد و پشتوانه‌های فرهنگی و تاریخی ندارند از این رو خبیثانه می‌کوشندکه با وارونه کردن تاریخ، هوچیگری، لابی سازی با قدرت‌های جهانی و همچنین دروغ‌پردازی برای خود پیشینه‌ی تاریخی و تمدنی دست و پا کنند کاری که هم‌اکنون پان‌عربیسم در خوزستان نیز مشغول به انجام این روند جعل‌سازی است.
این استاد دانشگاه یادآور شد: جمله‌ای از ابوالفضل بیهقی وجود دارد که می‌گوید «تاریخ به راه راست رود که روا نیست تغییر و تحریف در آن»، به زبان ساده‌تر این جمله به معنای آن است که به هیچ عنوان نمی‌توان تاریخ را مورد تحریف قرار داد زیرا مگر می‌شود گفت که تاریخ نویسان بزرگ جهان مانند هرودوت، ﮐﺘﺰﯾﺎﺱ، گزنفون، ابن حوقل اشتباه می‌کنند.؟
دست‌درازیهای تازه‌ی قطر و امارات به میراث تاریخی و فرهنگی ایران زمین !!!
وی همچنین افزود: البته از آنجایی که به گفته‌ی مصدق که در کتاب خاطرات و‌ تالمات خود گفته بود که «حافظه‌ی تاریخی ایرانیان پاک است» مسلم است که هم‌اکنون کشوری مانند امارات با آن پیشینه‌ی تاریخی چند سال و اندی کوشش می‌کند که بادگیر‌های یزد و کرمان و هرمزگان را که میراثی از گذشته کهن معماری ایرانی است و ۲۰۰ سال پیش اهالی بستک آن را به دبی برده بودند اکنون به نام خود ثبت جهانی کند و یا کشورکی چون قطر در پی ثبت جهانی بازی چوگان ایرانیان باشد.
زارعی در ادامه نیز نسبت به حرکت‌های خزنده و مشکوک کشورهای عربی حوزه‌ی خلیج‌فارس برای مخدوش کردن هرچه بیشتر نام خلیج‌فارس هشدارداد و گفت: هم اکنون این کشورها در پی آن هستند که آرام آرام با خرج کردن پول‌های گزاف و‌ نیز با لابی‌های سیاسی گوناگون نام جعلی خلیج‌عربی را در آغاز برای افکار داخلی خود و تا اندازه‌ای هم اروپاییان جا اندازی کنند و سپس در گام‌های بعدی با ورود به پروسه‌های ویژه به این نام جعلی رسمیت جهانی بدهند همان کاری که امروزه در خوزستان نیز به ویژه در سه تا چهار سال گذشته در حال انجام است. یعنی شماری با وارونه‌سازی تاریخ و دروغ‌پردازی و همچنین پیشینه‌سازی برآنند که بخشی از هدف‌های اهریمنی خود را در آینده جامه عمل بپوشاند.
فرنشین کار گروه تاریخ انجمن تاریانا یادآوری کرد: بی‌گمان خرمشهر، آبادان و‌ شهرهای دیگر خوزستان در گذر روزگار نام‌های بیشماری داشته‌اند و امروزه پافشاری محض بر نام هایی خاص !! بدون در نظر گرفتن نام‌های رسمی این شهرها، در واقع کاری سراسر نادرست است زیرا ما اگر بخواهیم برای نامیدن این شهرها تنها به گذشته‌ نگاه کنیم باید همه نام‌های گذشته را نیز پیش روی خود قرار دهیم. پس چه بهتر که نا‌م‌های کنونی و رسمی این شهرها را پاس بداریم تا دشمنان یکپارچگی این سرزمین را هرچه بیشتر در رسیدن به هدف‌های شومشان نا امید‌تر کنیم.
زارعی در پایان گفت: بنابراین بایسته است که همه ایرانیان برای مبارزه با ستیزه‌جویی‌های اهریمنی که چه در جهان و چه در خوزستان با فرهنگ و تمدن ایرانی می‌شود یکدل و یکصدا شوند و برای آموزش فرهنگ و تمدن این آب و خاک و انتقال آن به نسل‌های آینده کوشش بیشتری داشته باشند.

خبرنگار امرداد: سپینود جم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر