۳ تیر ۱۴۰۰

تیرگان؛ جشن رهایی و ماندگاری ایران

یکی از بنیادی‌ترین اندیشه‌های فلسفی ایرانی، باور به نبرد همیشگی میان خوبی و بدی است. ایرانیان همواره خواهان جهانی آباد و آرام به دور از بداندیشی بوده‌اند و این آرزو را در آیین‌ها، جشن‌ها، استوره‌ها، چکامه‌ها و نگرش‌های دینی خود دنبال کرده‌اند. چنانکه سخن خردمندانه‌ی گفتار، کردار و اندیشه‌ی‌نیک بر این پایه از دل این فرهنگ برخاسته است.


بی‌گمان جان‌مایه‌ی جشن تیرگان را باید در همین راستا یعنی کشمکش خوبی و بدی و شادمانی رهایی و ماندگاری ایران‌زمین از گزند اهریمنان و بدخواهانی چون آپوش (دیو خشک‌سالی) و افراسیاب تورانی نماد تیره‌روزی و ویران‌گری جست‌وجو کرد.

واژه‌ی تیر نیز بخشی از پیکره‌ی نمادین این جشن به‌شمار می‌آید چه آنجا که ایزد باران و باران‌خواهی است و چه آن ‌هنگام که ابزاری برای گسترش مرزهای ایران به‌کار رفته است.

ایران چون از دیرباز سرزمینی خشک و کم‌آب بوده و مردمش نیز بیشتر کشاورزی می‌کردند، همواره دست به آسمان داشته و نگاهشان بر زمین بوده است. آنان در گذر روزگار به‌خوبی دریافتند که چگونه بهترین بهره را از آب ببرند. کندن کاریز، ساختن سد، آب‌‌انبار و برپایی جشن‌هایی همچون خوردادگان، آبانگان و تیرگان در بزرگداشت آب، بخشی از تلاش نیاکان ما در پاسداری از این داده‌ی اهورایی بوده است.


تیرگان، جشن باران‌‌خواهی

پس تیرگان را باید جشن باران‌‌خواهی دانست، زیرا در فرهنگ ایرانیان تیر یا تیشتر، که در ادبیات پارسی با نام‌هایی چون «شباهنگ»، «ورآهنگ»، «ستاره خنگ» و «ستاره‌ی سحری» شناخته شده، ستاره‌ی باران و ایزد ترسالی است که هرگاه در آسمان بدرخشد مژده‌ی باران می‌دهد، او سرور همه‌ی ستارگان است که هیچ پری و جادویی نمی‌تواند بدان آسیب رساند.

به باور ایرانیان، تیشتر به گونه‌ی اسبی سپید با گوش‌ها و لگام زرین در سیزده تیر پس از سه ده شب نبرد آپوش، دیو خشک‌سالی، را شکست داده، باران‌زایی آغاز می‌شود.

افزون‌بر کارکرد باران‌زایی تیرگان، چرایی‌ پیدایش این جشن را باید در داستان آرش کمان‌گیر نیز بررسی کرد، آنجا که منوچهر پیشدادی، پادشاه ایران، از سپاهیان افراسیاب تورانی شکست خورده، داوری میان دو کشور و گستردگی مرزهای آنان به پرتاب تیری سپرده می‌شود.

آرش کمان‌گیر که به او شیواتیر نیز می‌گویند به ‌پا می‌خیزد و برای پرتاب تیر آماده می‌شود، او به‌درستی می‌داند پهناوری کشورش، کین‌خواهی خون هم‌رزمانش و سربلندی هم‌میهنانش بسته به بازوان او دارد.

آنچه در بالا آمده است بخشی از نوشتاری‌ست با عنوان «تیرگان؛ جشن رهایی و ماندگاری ایران» به قلم  دکتر اشکان زارعی که در تازه‌ترین شماره‌ی امرداد چاپ شده است.



خبرنگار امرداد: بامداد رستگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر