۲۲ تیر ۱۴۰۲

شگفتی‌های شهر سوخته - صنعتگران چیره‌دست و بازرگانان کاردان شهر سوخته

در راهی که شهرهای زابل و زاهدان، در استان سیستان‌وبلوچستان، را به یکدیگر پیوند می‌دهد، تپه‌هایی گسترده و پیوسته به‌هم دیده می‌شود که باستان‌شناسان آن را «شهر سوخته» می‌نامند. آنجا زیستگاه یکی از تمدن‌های درخشان و دیرینه‌ی انسانی است که ناگهان و بی‌هیچ بازتابی در نوشته‌های باستانی، از میان رفت و خالی از هر باشنده‌ای شد. چند هزاره زمان بُرد تا باستان‌پژوهان به وجود آن شهر بسیار کهن پی بردند و آثاری را به دست آوردند که شگفتی‌آور است.

shahresookhteh

گستره‌ی شهر سوخته اندکی بیش از 150 هکتار است و با دریاچه‌ی هامون فاصله‌ی اندکی دارد. در آن هزاره‌های دور، هامون بسیار پُرآب و خروشان بود. پس می‌شد در نزدیکی آن بنای تمدنی را نهاد که مردمانی کوشا و صنعتگر آن را ساختند و با گستره‌های دور و نزدیک خود دادوستد بازرگانی‌ای پُرسود کردند.

باستان‌شناسان پیوستگی مردمان شهر سوخته با سرزمین‌های همسایه‌شان را از آسیای مرکزی تا خلیج فارس و دریای عمان کنونی می‌دانند. آن‌ها نه‌تنها با سرزمینی که اکنون کشور افغانستان نامیده می‌شود، پیوند داشتند، بلکه با مردمان میان‌رودان (:بین‌النهرین) نیز دادوستد می‌کردند و فراورده‌ها و دست‌سازهای خود را به آن‌سو می‌فرستادند.

وارون این دهه‌ها، جایی که اکنون شهر سوخته نامیده می‌شود، در روزگاران باستانی پوشش گیاهی پُربار و حاصل‌خیزی داشت و درختان سپیدار و صنوبر و گزنه و نارون و پسته در آنجا فراوان و سایه‌گستر بودند. باستان‌شناسان بازمانده‌هایی از گونه‌های گیاهی را در شهر سوخته یافته‌اند و می‌گویند جایی برای سربرآوردن درختان افرا و زبان گنجشک و تاک‌های انگور بوده است. پیداست آب و درخت که باشد، جانوران نیز خواهند بود. در شهر سوخته، استخوان جانورانی مانند گاو، گوسفند، بُز، آهوی کوهی و نمونه‌های دیگر یافت شده است. آن‌ها در کنار انسان‌های شهر سوخته زندگی می‌کردند.

رودهای اردسکان (یا هاروت‌رود) که از جنوب هرات در افغانستان سرچشمه می‌گیرد و به حوضه‌ی آبی سیستان می‌رسد؛ فراه‌رود (اکنون در میان دو کشور ایران و افغانستان) و خاش‌رود (که به دریاچه‌ی سیستان می‌رسد) نیز جاری و پُرآب بودند و زندگی را در ‌جایی که اکنون جز پهنه‌ای کویری و بیابانی چیزی دیده نمی‌شود، شدنی می‌ساختند. به‌راستی شهر سوخته چنان آباد و پُررونق بود که شهرهای اندکی را در جهان باستان می‌شد نام بُرد که درخور سنجش با شهر سوخته و تمدن آن باشند. بی‌سبب نیست که شهر سوخته را «بزرگترین شهر هزاره‌ی سوم پیش از میلاد» نام نهاده‌اند؛ نامی که زیبنده‌ی آن است و گواه رونق و آبادانی و صنعتگری‌اش می‌تواند بود. یافته‌های بسیار باستان‌شناسان از آن شهرِ از یاد رفته، شوند این سخن است.

shahresookhte 1

mohr


تاریخ زیست انسان در شهر سوخته

آبادانی شهر سوخته در هزاره‌ی سوم پیش از میلاد، نزدیک به پنج هزار سال پیش، بوده است. این بازه‌ی زمانی به دوران مفرغ بازمی‌گردد. عصر مفرغ (یا دوره‌ی برنز)، بازه‌ی زمانی‌ای میان 3500 تا 1200 سال پیش از میلاد دربرمی‌گیرد. در آن زمان، انسان توانایی فلزکاری و گداختن مس و قلع را یافت. دوره‌ی پیش از آن را عصر سنگ و دوره‌ی پس از مفرغ را عصر آهن نامگذاری کرده‌اند.

از 3200 سال تا 2100 سال پیش از میلاد، شهر سوخته آبادتر از هر زمان دیگر بود و مرکزی برای پیوند با تمدن‌ها و شهرهای پیرامونش دانسته می‌شد. به سخن دیگر، شهر سوخته، هزار سال استوار و پابرجاتر از هر شهری در جهان باستان بوده است. آن‌ شهر مردمانی را در خود جای داده بود که هنرمند، پیشرفته، فرهنگ‌مدار و یک‌جانشنین بودند و در ساختن صنعت‌های زمانه‌شان به استادی شناخته می‌شدند. یک نمونه از چیره‌دستی مردم شهر سوخته، مهرازی این شهر است که سپس‌تر بیش‌تر از آن آگاه خواهیم شد.

هیچ‌کس نمی‌داند که آن شهر، در پنج هزار سال پیش چه نامی داشته است؟ تاکنون سند و نشانه و نوشته‌ای به‌ دست نیامده است که نام کهن آن را ثبت کرده باشد. شهر سوخته نامی جدید است که باستان‌شناسان به آن پهنه داده‌اند؛ بدان سبب که در این شهر آتش‌سوزی‌هایی رُخ داده بود که باستان‌شناسان در کاوش‌های خود آثاری از خاکستر سوخته‌ها را یافته‌اند و بدین سبب نام «شهر سوخته» را بر آن نهاده‌اند. از آتش‌سوزی شهر سوخته و سبب آن، سپس‌تر سخن یاد خواهیم کرد. 





خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر