از ابزارهایی که در شهر سوخته بهدست آمده است و با کار و زندگی زنان آن شهر در پنجهزار سال پیش پیوند دارد، باستانشناسان به یافتههایی رسیدهاند که آنها را شگفتزده کرده است. زنان شهر سوخته، مانند زنان امروزی، به آراستن خود و پوشیدن جامههای زیبا و بهرهگیری از زیورآلات اهمیت بسیار میدانند. آنان ابزارهای آرایشگری داشتند و در این کار باریکبین و زیباییپسند بودند. جهانِ زنان شهر سوخته بهراستی سرشار از دانستنیها و شنیدنیهاست.
یافتههای باستانشناسی شهر سوخته را باید در گزارش دو کتاب «شهر سوخته» و «نویافتههای شهر سوخته» (هر دو نوشتهی دکتر منصور سیدسجادی) جستوجو کرد. این دو کتاب ما را با بخشی از زندگی روزمرهی مردمان شهر سوخته در پنج هزار سال پیش آشنا میکند. بهویژه اشارههای پراکندهای که در آن دو نوشته دربارهی زنان شهر سوخته هست، بسیار درخور نگرش است و نشان میدهد که زنان این شهر در آن هزارههای سپریشده، چگونه زندگی پویا و پُرجنبوجوشی داشتهاند.
یافتههای باستانشناسی نشان میدهد که زنان شهر سوخته در آراستن خود و آرایشکردن، کوشش بسیار داشتهاند و خود را بدینگونه زیباتر میساختند. آنان نهتنها از ابزارهای آرایش بهره میبُردند، بلکه پس از درگذشت، خویشاوندانشان آن ابزارها را درون گور آنها میگذاشتند تا در جهان دیگر نیز از آرایشگری بیبهره نمانند!
زنان شهر سوخته از شانه، سرمهدان، آینه، کاسهای برای درهمآمیختن مواد رندگی و رنگکردن موهای خود، استفاده میکردند. آنان ابزار آرایش خود را در سبد یا کاسهای سفالین نگهداری میکردند. پیداست زنان شهر سوخته با بردباری و دقت بسیار در آراستن چهرهی خود میکوشیدند. به همینگونه، گردنبند و دستبند نیز داشتند تا زیباتر جلوه کنند. مُهرههایی را هم بهکار میبردند که به لباس آویخته میشد و پیکری دلخواهتر به جامهی آنان میداد. اینها را از مُهرهها و پیکرههای پیدا شده میتوان دریافت.
برپایهی همان یافتههاست که میدانیم پیکرههای انسانی شهر سوخته، بیشتر پیکرههای زنان هستند تا مردان. آن زنها را گاه بچه در بغل، گاه کوزهای نهاده شده بر شانهشان میبینیم که نمایش گوشهای از زندگی روزمرهی آنهاست. با دیدن آن پیکرهها، به پندار ما چنین میآید که گویی زنی است که کوزهای را از چشمهای پُر کرده است و اکنون راهی خانهی خود است تا به کارهای زندگیاش برسد. پیکرهی دیگر بانویی است که ظرفی بزرگ بر روی سر گذاشته و راهی جایی است. گاه پیکرهی زنانی را میبینیم که گردنبند پُرمهرهای را آذین سینهی خود کردهاند. در همهی آن پیکرههای زنانه، جامه و لباسها بلند و چیندار است. یک نمونهی دیگر که به سخن دکتر سیدسجادی (سرپرست گروه باستانشناسان شهر سوخته) هنوز هم پس از سپریشدن هزاران سال، غمانگیز است، گورسپاری مادری است که دو کودک نوزاد خود را در آغوش گرفته است.
تاکنون 12 گونه بافت پارچهای چندرنگ و یکرنگ در شهر سوخته به دست آمده است که زنان از آن پارچهها برای دوختن جامههای خود بهره میبردند. بیگمان صنعت پارچهبافی در این شهر بسیار کهن، در اوج شکوفایی بوده است که آنها میتوانستند پارچههایی در رنگهای گوناگون فراهم آورند. زیورآلاتِ بیشتر زنان نیز گرانبها بود و این نشانهای از دارایی و ثروت مردمان شهر سوخته بوده است. زنان این شهر باستانی، مُهرهایی داشتهاند که بر روی داراییهای خود میزدند تا مالکیت آن را مشخص کرده باشند. حتا برخی گمان میبرند که قدرت مالکیت در شهر سوخته، در دست زنان بوده است، نه مردان.
زنان در آشپزی از گوشت گوسفند، گاو، ماهی، تخم اردک و غاز استفاده میکردند و عدس و گشنیز و کشمش و جو در خوراک پختهشدهی خود میریختند. از لبنیات به فراوانی استفاده میکردند و میوههایی چون هندوانه، خربزه، انگور و خیار درون کاسههای سفالی میچیدند و از مهمانان پذیرایی میکردند. باستانشناسان 25 گونه دانهی خوراکی و گیاهی و میوههای گوناگون در شهر سوخته یافتهاند.
همهی آن یافتهها از زندگی زنان شهر سوخته، گواه آن است که آنها دوشادوش مردان در کار و پیشبرد زندگی نقش داشتهاند و در ساختن تمدنی شکوفا و بهرهور از پیشرفتهترین ابزارهای زندگی در آن هزارههای دور، برخوردار بودهاند.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر