برپایهی آماری که در سال 1398 به دست داده شد، شمار درختان کهنسال ایران به 1938 تنه در سراسر کشور میرسد. آگاهان میگویند که در صورت جستوجوها و پژوهشهای بیشتر، شمار درختان کهنسال ایران بسیار بیشتر از آن اندازهای خواهد بود که اکنون در برآوردها گفته میشود.
نکتهی دیگر آن است که در میان 1938 درخت کهنسال سرزمینمان، اندکی بیش از هزار درخت دیرینگیای میان 300 تا 3000 سال دارند. روشن است که ما با دارایی و ثروت طبیعی شگفتانگیزی در کشورمان روبهرو هستیم و باید با شناسایی افزونتر، برنامهریزی و دستهبندی درختان، در نگهداری بیش تر آنها بکوشیم؛ کاری که بایستگی (:ضرورت) بسیار برای زنده ماندن و بارآوری بیشتر زیستبوممان دارد.
نکتهی درخور توجه دیگر آن است که در استان خراسان جنوبی که آبوهوایی گرم و خشک دارد و فراوانی آب چندان نیست، شمار درختان کهنسال بیشتر از هر استان دیگر ایران است. بیش از صد درخت بالای هزار سال در این استان شناسایی و ثبت شده است. این نکته ما را به چنین باوری میرساند که مردمان سرزمین ما، از گذشتههای دور تاریخی تاکنون، برای درختان حرمت و ارزش بسیاری شناختهاند و حتا در گسترههای کم آب نیز در زنده نگهداشتن آنها کوشیدهاند. نمیتوان بدون این آگاهی ژرف و درونی، درختان کهنسالی، بدین فراوانی، در ایران یافت. اینکه در جایجای کشورمان درختان با باورهای درونی و آیینهای کهن پیوند خوردهاند، نشانهی دیگری از ارزشی است که ما برای درختان میشناسیم.
نمونهی دیگری از نگرش ستایش آمیز ما به درختان را در استان کردستان میتوان دید. در آنجا تاکنون نزدیک به 200 درختِ بالای 300 سال یافته و شناسایی شده است که در آن میان 10 درخت دیرینگی افزونتر از 800 سال دارند. کهنترین درخت استان کردستان در روستای سالیانِ سنندج قامت بلندش را برافراشته و 1200 سال است که زنده و استوار مانده است. در کنار این درخت است که روستاییان هر ساله آیین باشکوه نوروزی را برگزار میکنند. در دیگر روستاها و شهرهای ایران نیز درختان به همین اندازه ارزش دارند و در چشم مردم گرامی و «نظر کرده» هستند.
دو درخت کم مانند ایران
شاید ندانیم که بلندترین درخت بلوط جهان در ایران ما وجود دارد. این درخت بلوط در روستای گاوزنمحله بابل در استان مازندران دیده میشود و با بیش از 60 متر و 40 سانتیمتر بلندا، در میان درختان بلوط در سراسر جهان بیهمتاست. دیرینگی درخت گاوزن را 600 سال برآورد کردهاند و از گونهی درختان بُلندمازو شناساندهاند. بُلندمازوها در سراسر مازندران، از کُجُور و گدوک گرفته تا چالوس و نوشهر دیده میشوند؛ اما درخت بلند گاوزن در میان همهی آنها بلندبالاتر است. این درخت زیبا را در مهرماه 1398 خورشیدی شناسایی و ثبت ملی کردند.
درخت چنار اسکو، در استان آذربایجان شرقی، نیز در شمار کهنترین درختان چنار سراسر کشور با دیرینگیای 1200 ساله است و از مهمترین ذخیرههای ژنتیکی و گیاهی ایران شناخته میشود. چنین سرمایهی طبیعی را در کشورهای اندکی از جهان میتوان یافت. بلندای آن نزدیک به 18 متر است و هر چند در بخش خاوری تنهی آن آثاری از پوسیدگیهای درونی دیده میشود، هنوز استوار و سرافراز است.
این دو نمونه، در کنار بسیاری از نمونههای شاخص درختان کهنسال ایران، به ما بیشتر یادآوری میکند که با سرمایهها و داراییهای ارزشمندی روبهرو هستیم. اما آیا در نگاهبانی و حفاظت از آنها، آن چنان که سزاوار زیست بوم کممانند ماست، میکوشیم؟ ثبت این درختان در فهرست آثار طبیعی و ملی کشور، هر چند اهمیت بهسزا دارد، اما گام نخست است. گامهای دیگر به تلاشهای بسیار بیشتری نیاز دارد.
نگاهبانی از درختان کهنسال، خویشکاری ملی است
شاید از مهمترین کارهایی که دربارهی درختان کهنسال ایران باید انجام داد، شناساندن «حریم حفاظتی» آنهاست. ناگفته پیداست که در حریم درختان، هیچگونه ساخت و سازی نباید انجام شود. شوربختانه برخی از درختان کهنسال ما به سبب ساخت و سازهای شهری و روستایی چند سال گذشته، آسیبهای جدی و زیانبار دیدهاند. از سوی دیگر، با گذشت سدهها و هزارهها از زندگی درختان، آنها به شرایط زیستی و فیزیکیای میرسند که نگاهبانی از آنها باید با دقت و باریکبینی بسیار بیشتری انجام شود. این کار، تنها با پژوهشهای همه سویه در بخش محیط زیست و مرمت سرچشمهها (:منابع) طبیعی شدنی است. کمدقتی و نبود روشهای علمی، درختان را به سمت خشکیدن میکِشد و مرگ آنها را سبب میشود. آنها نیاز به آب، خاک، هوای پاکیزه و نمونههایی از این دست دارند. آلودگی هوای شهرها نه تنها گریبان ما را میگیرد، به درختان (و از همه بیشتر درختان کهنسال) آسیبهای بی بازگشت میزند.
برای آنکه بدانیم زیانی که از خشکشدن و نابودی درختان متوجه ماست، تا چه اندازه است، بسنده است اشاره کنیم که اگر درخت کهنی با بلندای 15 متر و تاج پوششیای 14 متری از میان برود، باید 5400 اصله درخت جوان با حجم تاج پوششی پنج متر کاشته شود تا بتوانند از دید فیزیولوژیک جای آن درخت از میان رفتهی کهن را بگیرند و زیانی را که مرگ یک درخت 15 متری در پی دارد، جبران کنند!
درختان کهنسال ایران که شوربختانه از دست رفتهاند و اکنون تنها یاد آنها در ذهن سالخوردگان مانده است، کمشمار نیستند. یک نمونهی بیمانند آنها، چنار امامزاده صالح تجریش بود که دو دهه پیش خشکید و از میان رفت. باستانشناس نامدار فرانسوی، ژان دیولافوا، که در دورهی ناصرالدینشاه قاجار به تهران آمده بود، این چنار کهنسال را دیده بود و در سفرنامهی خود دربارهی آن نوشته است: «در امامزاده صالح تجریش، چنار شگفتانگیزی هست که همانند آن کمتر در جهان پیدا میشود. قطر بسیار آن را با رقم و عدد نمیتوان دریافت! محیط آن کموبیش 15 متر است و هر یک از شاخههای آن سر به آسمان کشیدهاند». عکسهای قدیمی که از این چنار بهجا مانده، بهراستی شگفتآور است و شاخوبرگهای انبوه آن گویی پهنهی آسمان را پوشانده است. میگویند دستِکم هزار سال از عمر درخت چنار تجریش سپری شده بود. افسوس که این درخت کهنسال از دست رفت!
از سودمندی درختان کهنسال، بسیار میتوان گفت. اما یک نکته را شاید ندانیم: درختان پیر، کمکی به پژوهشهای تاریخنگاری و اکولوژیک نیز هستند. اگر دایرههای روی درختان کهنسال نازک باشد، میتوان این نکته را دریافت که آن سال، سالی خشک و کمآب بوده است و اگر قطر دایرههای تنهی درخت فراوان باشد، نشان آن است که ترسالی و بارندگی وجود داشته است. از این کار میتوان به تاریخنگاری دورههای ترسالی و خشکسالی سرزمینمان پی بُرد!
بهراستی چه کسی است که نداند درختان ارزشی دارند که با هیچ چیز دیگر درخور سنجش نیست؟ چه کسی است که از زیبایی درختان، سرشار از شادی و دلگرمی و امید نشود؟ اما پرسیدنی است که ما نیز مانند نیاکانمان، نگاهبان و دلسوز درختان شهر و روستا و کشورمان هستیم؟ نگاهبان جنگلها و زیستبوم و منابع طبیعیمان دانسته میشویم؟
در نگهداری از درختان بکوشیم! بسیار بکوشیم!
*با بهرهجویی از تارنماهای: «میراث فرهنگی ایرانیان»، «ویکی پدیا»، گزارش خبرگزاریهای «ایسنا» و «همشهری آنلاین».
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر