درختان ایران، نماد و نشانهی پویایی فرهنگ و جاری بودن سبز و همیشگی زندگی در این مرز و بوم شناخته میشوند. هیچ اثر نوشتاریای از پیشینیان نمیتوان یافت که به گونهای به درخت اشارهای نکرده باشد. اسطورهها و داستانها و تاریخ ما با درخت پیوند دارد و گره خورده است. از اینرو، شناخت درختان، شناختن بخش مهمی از فرهنگ ایران و نشانههای آن است. روزی که درختی در این سرزمین آسیب ببیند و شاخ و برگی از آن نیست شود، پارهای از تَن فرهنگ و زندگی ما آسیب دیده است.
در شهرستان فریدونشهر، در استان اصفهان، دهستانی به نام پشتکوه موگویی دیده میشود که در یکی از روستاهای آن به نام کلوسه بیست تنه درخت کهنسال گردو، قامت برافراشته است. کلوسه نزدیک به 200 کیلومتر دورتر از فریدونشهر است و درون درهای ژرف جای دارد. رودخانهی جاری درون دره، نمناکی درختان گردو را سبب میشود و آنها را شاداب نگه میدارد. از همینروست که درختان گردوی کلوسه را در سراسر ایران کممانند دانستهاند. همهی روستاییان سهمدار این درختان هستند و از گردوی آنها به یکسان برخوردار میشوند. سببِ شمار فراوان گردویهای این گستره، بذرهایی است که درون رودخانه میافتند و به این سو و آن سو بُرده میشوند. بدینگونه در جای جای دره، درختان گردویی با دیرینگیهای گوناگون سر برآوردهاند و رشد کردهاند. بیشتر آنها تنههایی ستبر و پنج متری دارند. آنهایی هم که در تنهی خود نشانههایی از پوسیدگی دارند، از کهنسالی بیشتری برخوردار هستند.
در میان درختان گردوی کلوسه، سه اصله دیرسالتر هستند، آنها را باید بیشتر شناخت.
سه درخت گردوی کهنسال تر کلوسه
درخت گردوی نخست کلوسه عمری میان 600 تا 650 سال دارد. بلندای آن 11 متری است و تنهاش سترگ و پایدار به گمان میرسد. با اینهمه، پوسیدگیهایی درون تنهی آن شناسایی کردهاند. برخی شاخههای درخت بر اثر گذر زمان و وزش بادها، شکسته شده است، اما خوشبختانه شاخههایی نو به جای آنها روییدهاند و ادامهی زندگی درخت را شدنی ساختهاند. این درخت نیز، همانگونه که پیشتر اشاره کردیم، از آنِ همهی روستاییان است و از اینرو از آن به خوبی نگاهبانی میشود و آسیبی نمیبیند.
گردوی سیزدهم کلوسه 18 متر بلندا دارد و از زندگی پُربار آن 900 تا 950 سال میگذرد. از اینرو میتوان با اندکی چشمپوشی، آن را درختی هزارهای دانست. بهراستی از شگفتیهای سرزمین ما همین درختان دیرسالی هستند که سدههاست با بارآوری و سایهافکنی، پیچ و خمهای تاریخ و فراز و فرودهای گذر زمان را از سر گذراندهاند و ماندگار شدهاند. آنچه بر دوش ماست سپردن این سرمایهها به آیندگان است.
سیزدهمین درخت کلوسه، کهنسالترین درخت گردوی آن گستره هم هست. به همین سبب، پوسیدگیهای درونی آن ژرفتر و پیداتر است. حتا تا بلندای 10 متری نیز میتوان خط پوسیدگیها را پی گرفت و دید. از دیگرسو، تاج پوششی درخت نیز از آسیبها در امان نمانده است. در این هزارهی سپری شده، شاخههایی از آن نیز شکسته شده است، اما هنوز بارآور و ثمربخش است و گردوی آن دامن روستانشینان کلوسهای را پُر و آکنده میسازد.
گردوی بیستم 12 متری است و از زمان کاشت آن میان 730 تا 780 سال میگذرد. این درخت در زمانی کاشته شده است که مغولان بر ایران تاخته بودند و همهجا ناامن بود. اما مردم، با همهی سختیهای زمانه، درخت میکاشتند و چشم به آیندهای بهتر داشتند. زندگی جریان داشت!
بیستمین درخت کلوسه، پیر و سالخورده است. این را با نگاه به تنهی آن میتوان دریافت. درون پوسیدگیهای این درخت، آشکار است و از اینرو باید با مراقبت بیشتری به سراغ آن رفت؛ هرچند درختان، اگر ما آزارشان ندهیم، خود میدانند که چگونه در برابر سختیها تاب بیاورند و از پا نیفتند!
دیرسالی گردوی دوم کلوسه، با 15 متر بلندا را چیزی میان 600 تا 650 سال برآورد کردهاند و از زندگی گردوی چهارم کم و بیش 730 سال میگذرد. دیگر درختان گردوی کلوسه، دیرینگیای میان سه تا چهار سدهای دارند.
مرگ درخت باغ فین
درخت چنار 220 سالهای در باغ فین کاشان، در استان اصفهان، تا چندی پیش تنها بازماندهی سروهای چند سدهای بود که در این باغ تاریخی دیده میشد؛ سروها و درختانی که در زمان پادشاهی فتحعل شاه قاجار کاشته شده بودند و قامت افراشتهی آنها از دیدنیهای باغ فین بود. شاهِ قاجار دلبستگی بسیاری به این باغ داشت و در کاشتن درختان و رسیدگی باغبانان به آنها دستورهای پیاپی میداد. خیابانِ درون باغ که درختان سرو و چنار در دو سوی آن بودند، تماشایی بود و شکوهی دیگر داشت. اما اکنون از درخت چنار چند سدهای باغ فین کاشان اثری نیست! در بهار سال گذشته بود که خبرگزاریها از بریدن این چنار خبر دادند.
سرپرستان باغ فین به بهانهی «ضعف فیزیولوژیک، آلودگی به قارچ ناتراسیا و جلوگیری از سرایت بیماری به دیگر درختان» این چنار بیآزار را بُریدند و از پا انداختند (تارنمای مردم سالاری آنلاین، گزارش 21 خرداد 1399). در حالی که کارشناسان در همان زمان گفته بودند که «قارچ ناتراسیا مخصوص هوای مرطوب است و نه هوای گرم و خشک کاشان»! (تارنمای عصر ایران). به هرروی، این چنار باغ فین که تنها بازماندهی درختان کاشته شده در زمان قاجاریه بود، به این بهانهها از دست رفت!
*با بهرهجویی از: جستار «گنجینه درختان کهنسال ایران» نوشته مریم تیموری و دیگران (مجله طبیعت ایران،ج2، شماره 4).
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر