۲۸ خرداد ۱۴۰۱

انکار تاریخ ایران از سوی بیگانگان با همکاری وطن فروشان

چه کسانی در این پانزده تا بیست سال گذشته اکیناکه‌ی بار شاهی تخت‌جمشید را ویران کرده اند؟!

چه پیوندی میان کسانی‌که شمشیرک زرین هخامنشی موزه‌ی گتی آمریکا را ساختگی و جعلی خوانده‌اند و ویران شدن این نقش برجسته در بارشاهی ارگ پارسه است؟!

در جای‌جای ارگ پارسه نقش بار شاهی دیده می‌شود به‌گونه‌ای که شاه بر روی تخت مبل‌مانندی نشسته و سرپرست نگهبانان دربار به روش بزرگان هتمتی (ایلام) دست راست خود را نزدیک دهان آورده و به شاه درود می‌فرستد و جانشین شاه به همراه دیگر بزرگان در پشت سر شاه ایستاده‌اند.

امروز در تخت‌جمشید بار شاهی در کاخ صد ستون و کاخ گفت‌وگو و همچنین در گنجینه نیز دیده می‌شود. بار شاهی در گنجینه‌ داستان شگفت‌انگیزی دارد چراکه از دیوارهای شمالی و خاوری کاخ آپادانا جدا شده و به گنجینه برده شده است.

برخی بر این باورند هنگامی‌که خشایارشا به دست سرپرست نگهبانان دربار و یک مغ روحانی به نام مهرداد در خوابگاه خودش کشته می‌شود نیز این رخداد را به گردن جانشین او یعنی داریوش می‌اندازند و داریوش هم کشته می‌شود. همچنین گشتاسپ، یکی دیگر از پسران خشایارشا هم کنار می‌رود تا به گفته‌ی تاریخ نویسی به نام توسیدید نیز اردشیر یکم هخامنشی که در بابل در میان‌رودان ستاره‌شناسی می‌خواند، بیاید و در هجده سالگی جانشین خشایارشا شود.

چه‌بسا پس از این داستان اردشیر یکم هخامنشی نیز از آنجاکه نقش بار شاهی را یادآور رخداد کشته شدن پدر و برادر خود می‌دید،دستور داد این دو نقش را از دو سمت کاخ آپادانا بیرون آورده و به گنجینه ببرند و امروز یکی از آنه‌ا در ارگ پارسه و دیگری در موزه‌‌ی ایران باستان در تهران نگهداری می‌شود.

چندی پیش در موزه‌ی گتی در آمریکا از آکیناکه یا دشنه‌ی شاهی اردشیر هخامنشی رونمایی شد. این دشنه در نقش بار شاهی بر روی کمر ارتابان سرپرست نگهبانان دربار و همچنین یک تن دیگر که جنگ افزار و دشنه‌دار شاه بوده است نیز دیده می‌شود شوربختانه در نماها و عکس‌هایی که پانزده تا بیست سال پیش در ایران چاپ شده‌اند نقش بار شاهی در تخت‌جمشید را می‌بینیم که تا اندازه‌ای ویران شده است ولی همچنان نیمی از دسته و بخشی از اکیناکه‌ی سرپرست نگهبانان دربار را می‌توان دید اما امروزه این بخش هم سرتاسر و کامل با ضربه و چکش تخریب شده است که باید دید چه زمانی چنین ویرانی و به دست چه کسانی انجام گرفته است!

نکته‌ی دیگر اینکه با نگاه به اینکه این نقش می‌بایست آیینه و قرینه‌ی همتای خود در تهران باشد ولی چنین نیست، زیرا نقش اکیناکه‌ی آرتابان در ارگ پارسه از روبه‌رو است و در سنگ‌نگاره‌ای که در موزه ایران باستان نگهداری می‌شود نیز از پشت سر نمایان شده است.

نقش دشنه‌دار شاه، در ارگ پارسه شکسته است و نمی‌توان گفت که آیا دشنه‌ی او هم از روبه‌رو نمایان بوده است یا نه؟!

چراکه دشنه‌دار شاه در نقش بار شاهی در موزه ایران باستان از روبه‌رو کشیده شده است و به خوبی می‌توان نقش قوچ‌ها را بر روی اکیناکه‌ی او دید ولی در اکیناکه‌ی آرتابان این نقش ها دیده نمی‌شود.

اکنون این پرسش‌ پیش می‌آید که آیا این نقش‌ها بیش از دو نقش بوده‌اند یعنی سه تا چهار نقش؟!

اگر تنها دو نقش بوده‌اند، پس نما و تصویر دشنه‌دار شاه که در پشت سر روحانی دربار، در تخت‌جمشید ایستاده هم می‌بایست از پشت نقش شده باشد و امروز بزها را نمی‌توان دید و همتای او در موزه ایران باستان از روبه‌رو نقش شده است.

ولی پرسش اصلی اینجاست، کسانی‌که آکیناکه‌ی موزه‌ی گتی آمریکا را زیرپرسش می‌برند و آن را نادیده می‌گیرند از چه چیزی دچار دهشت و وحشت شده‌اند؟! و چه کسانی در این پانزده تا بیست سال گذشته اکیناکه‌ی بار شاهی تخت‌جمشید را آسیب زده‌اند؟

آیا این نقش ها چهارتا بوده‌اند و دو تای دیگر در کاخ گفت‌وگو یا شورا یا همان سه دروازه بوده و دوتای دیگر در کاخ آپادانا بوده‌اند؟!

آیا این چهار نقش نیز سرنوشتی همچون چهار صندوقچه در چهار گوشه‌ی کاخ آپادانا را داشته‌اند؟!

آیا کسی که دو صندوقچه با لوح‌های زرین و سیمین را پیش از هرتسفلد و کرفتر یافته بود نمی‌توانست دو سمت دیگر کاخ آپادانا را جست‌وجو کند و دو صندوقچه‌ی دیگر را هم بیابد؟!

تا اینکه می‌بینیم کرفتر می‌گوید: تنها دو صندوقچه را پیدا کرده است و حتا می‌بینیم یکی از لوح‌های زرین در اوایل سال‌های پس از ۵۷ نیز به دست معتمد موزه که خود او دارای مدرک تاریخی و باستان‌شناسی از دانشگاه‌های معتبر جهان بوده نیز آب شده و نابود شده است!

این تخریب باید میان سال‌های هشتاد تا هشتاد و سه رخ داده باشد!

در کتاب والتر هینتس عکس آرشیوی سال ۱۳۵۴ را گذاشته است و شگفتا که بخش بیشتری از اکیناکه‌ی تخت‌جمشید برپا و سالم است.

در کتاب چهره یا رخنمایی پرسپولیس یا سازه‌ی پرسپولیس به زبان انگلیسی سال ۱۹۷۶ میلادی ،۱۳۵۴ اکیناکه‌ی تخت‌جمشید برپا و سالم است و شگفتی اینجاست که پروفسور شاهپور شهبازی در سال ۱۳۸۵ درگذشته است و در کتاب راهنمای مستند تخت‌جمشید، چاپ نخست ۱۳۸۴ عکس ویران شده‌ی اکیناکه را گذاشته‌اند ولی به ویران‌شدن این اکیناکه توجهی نشده است!

در کتاب پرسپولیس پایتخت درخشان امپراتوری پارس از هاید ماری کخ، مترجم امیرحسین اکبری شالچی سال ۱۳۹۱ چاپ نخست عکس آرشیو پیش از ۵۷ است ولی سالم است.

در کتاب گزارش از کاوش‌های انجام شده به‌دست موسسه‌ی مطالعات ایرانی بریتانیا ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳ از دیوید استرناخ هم اکیناکه‌ی آرتابان در تخت‌جمشید نیمه است یعنی سراسر خراب نیست.

کتاب هنر ایران نوروز در تخت‌جمشید از گریشمن کتاب جهان‌داری داریوش پروفسور شاهپور شهبازی ۱۳۸۴

اکیناکه آرتابان ویران شده است.

در کتاب از زبان داریوش برگه‌ی ۱۱۳ و ۱۱۴ عکس اکیناکه نیمه‌سالم است.

در کتاب شرح کلاسیک تخت‌جمشید از دکتر ابوالحسن اتابکی نجف‌زاده برگه‌ی ۱۱۵ هم نیمه‌سالم است.

در کتاب داود وکیل‌زاده که در زمستان ۱۳۸۶  عکس گرفته شده، آسیب دیده است.

کتاب شکوه تخت‌جمشید از فرزین رضاییان سال ۱۳۸۳، نما و فرتور عکس هست که اکیناکه سراسر ویران شده است.

چه کسانی در این پانزده تا بیست سال گذشته اکیناکه‌ی بار شاهی تخت‌جمشید را ویران کرده است؟!

چه پیوندی میان کسانی‌که شمشیرک زرین هخامنشی موزه‌ی گتی آمریکا را ساختگی و جعلی خوانده‌اند و ویران شدن این نقش برجسته در بارشاهی ارگ پارسه است؟!

شمشیرک زرین موزه‌ی گتی آمریکا دارای سنگ‌نگاره‌ای با نام اردشیر هخامنشی است و این رسم حتا تا دوران اسلامی هم ادامه پیدا کرده و شمشیرهایی که ساخته می‌شد نام سلطان و شاه زمان خود را به همراه داشت.

ولی آنچه این اکیناکه را از دیگر اکیناکه‌ها جدا می‌سازد شهبازهایی‌ است که بر روی آن نقش شده‌ است و نشان می‌دهد این شمشیر را یا برای شاه و یا برای شاهزاده‌ای هخامنشی ساخته‌اند.

گفتنی‌ست که گزنفون می‌گوید: درفش هخامنشیان نقش یک شهباز بوده است.

ولی نقش گاوی در زیر نیام این اکیناکه همچون همان نقشی است که امروزه بر روی دیوارهای کاخ گفت‌وگو یا شورا نیز بر روی کمر نگهبانان کاخ می‌بینیم.

اما برخی‌ها از نقش‌های بسیار این اکیناکه ایراد گرفته‌اند و گفته‌اند اکیناکه‌هایی که در ارگ پارسه نقش شده‌اند ساده بوده و نقش‌ونگار ندارند. بدبختانه اینجا آشکار می‌شود که آن‌ها حتی نمی‌دانند در ارگ پارسه چندگونه اکیناکه نقش شده است!

امروزه در بخش پیشکش‌آوران می‌توانید آکیناکه‌هایی در دست راهنماهای پارس و ماد و خود گروه مادها و بر روی کمر سکاها و به‌ویژه در دست سکاهای هوم‌خوار که از شمال خاوری دریای کاسپین می‌آیند نیز ببینید که ساده و بدون نقش هستند.

ولی در آکیناکه‌های زرین و طلایی که از سرزمین‌های سکایی در اروپای خاوری پیدا شده است به روشنی دیده می‌شود که آن‌ها نیز دارای نقش‌ونگار بسیار فشرده و‌‌‌ زیبایی هستند.

ای کاش پیش از هر سخنی جست‌وجو و پژوهشی انجام گیرد. ولی این پرسش همواره پای برجا خواهد بود که برخی از چه چیزی بیم دارند؟!

چه پیوندی میان جعلی و ساختگی خواندن اکیناکه‌ی شاهی موزه‌ی گتی آمریکا و ویران‌کردن نقش برجسته‌ی بار شاهی در تخت‌جمشید است؟!!! 


داستان مورد بررسی، این دونقش است به نام بار شاهی که این سنگ‌نگاره که در تصویر بالایی دیده می‌شود در موزه‌ی ایران باستان و سنگ‌نگاره‌ی تصویر پایین هنوز در ارگ پارسه نگهداری می‌شود.

عکسی از کتاب از زبان داریوش، هاید ماری کخ، برگه‌ی 113،  که نشان می‌دهد آکیناکه هنوز پابرجاست همچنین در کتاب پرسپولیس پایتخت درخشان پارس از هاید ماری کخ، چاپ 1391 عکس از آرشیو پیش از 1357 است و آکیناکه در این تصویر هم پابرجا است.

کتاب چهره یا رخ‌نمایی پرسپولیس یا سازه پرسپولیس به زبان انگلیسی، چاپ سال 1976 میلادی (1354 خورشیدی)، آکیناکه آرتابان هنوز پابرجا است.

در کتاب جهان‌داری داریوش، نوشته‌ی پروفسور شاهپور شهبازی، باز چاپ 1384 ، نقش آکیناکه آرتابان، سراسر نابود شده است.

در کتاب شکوه تخت‌جمشید از فرزین رضاییان، نقش آکیناکه‌ی آرتابان در تخت‌جمشید سراسر از میان رفته است.

در این تصویر، آشکارا جای خورد شدن شمشیر دیده می‌شود.

نقش دشنه‌دار شاه از میان رفته است.

عکسی از کتاب جهان‌داری داریوش شاهپور شهبازی، چاپ 1384، که نقش شمشیر در آن از میان رفته است، سال 1384



شگفتی اینجاست که در کتاب والتر هینتس، سال 1354 که از نما و عکس آرشیوی بهره برده شده است، نیز نقش آکیناکه پابرجاست.




امرداد - بابک پارساجم، راهنمای گردشگری

 با سپاس از راهنمایی‌های باستان‌شناس ارجمند، دکتر اردشیر عمادی


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر