جشنهای ایرانی بیشتر به دلیل دیرینگی با چندین روایت در پیوند هستند و هر یک آداب ویژهای را نیز در بردارند. این جشنها بیشتر با طبیعت یا رویدادی استورهای در پیوند هستند. جشن تیرگان را باید یکی از جشنهایی دانست که با چند روایت و آداب در پیوند است که همین بر اهمیت آن میافزاید.
در این نوشته هرچند که بسیار کوتاه به جنبههای گوناگون این جشن پرداخته میشود، اما تلاش میشود که به طور ویژه در مورد «رسم آب پاشی» گفتوگویی مطرح شود.
نخستین ویژگی جشن تیرگان این است که از جمله جشنهای ماهیانه در گاهشماری زرتشتی است که در تعریف بسیار ساده هنگام برابر شدن نام ماه و روز برپایهی گاهشماری زرتشتی جشن گرفته میشود. به دلیل وجود نام ماهها در فهرست نام روزهای ماه، دوازده جشن ماهیانه وجود دارد که امروزه برخی از آنها بسیار نامدارتر هستند برای نمونه فروردینگان، تیرگان، مهرگان و اسفندگان.
روایت دیگر در پیوند با این جشن به «داستان تیراندازی آرش» مشهور است. روایت این داستان، بسیار زیبا توسط سیاوش کسرایی سروده شده است که خلاصهای از آن چنین است: «روزگار تلخ و تاری بود // بخت ما چون روی بدخواهان ما تیره // دشمنان بر جان ما چیره … دشمنان بگذشته از سرحد و از بارو». علاوه بر این «انجمنها کرد دشمن // رایزنها گردهام آورد دشمن // تا به تدبیری که در ناپاک دل دارند // هم به دست ما، شکست ما براندیشند // نازکاندیشانشان بیشرم // که مباداشان دگر روز بهی در چشم // یافتند آخر فسونی را که میجستند// … // آخرین فرمان آخرین تحقیر // مرز را پرواز تیری میدهد سامان // گر به نزدیکی فرود آید // خانه هامان تنگ // آرزومان کور // ور بپرد دور // تا کجا؟ تا چند؟» اما در این میان فردی برخاست «منم آرش // چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن // منم آرش سپاهی مرد آزاده // به تنها تیر ترکش، آزمون تلختان را // اینک آماده» و در نهایت آرش تیر را پرتاب میکند و «راه جویانی که میجستند آرش را به روی قلهها پیگیر // بازگردیدند // بینشان از پیکر آرش // با کمان و ترکشی بی تیر // آری آری جان خود در تیر کرد آرش // کار صدها صد هزاران تیغه شمشیر کرد آرش // تیر آرش را سوارانی که میراندند بر جیحون // به دیگر نیمروزی از پی آن روز // نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند // و آنجا را از آن پس // مرز ایرانشهر و توران باز نامیدند».
ابوریحان بیرونی در توصیف جشن تیرگان مشابه همین روایت را نقل میکند و در پایان مینویسد «این قضیه در چنین روزی بود و مردم آن را عید گرفتند» (آثار الباقیه، ترجمه اکبر داناسرشت، درباره اعیادی که در ماههای پارسیان است، ص 288-289).
اما روایت دیگری نیز برای این جشن رایج است که بسیار خلاصه میتوان آن را «جشن آبپاشی» نامید! در این مورد، ابوریحان بیرونی تنها به این اشاره میکند که «اهل آمل در این روز به دریای خزر میروند و همه روز را آببازی میکنند» (همان ص 289). روایت او هرچند که مفهوم «آببازی و احتمالا آبپاشی به روی یکدیگر» را در خود دارد اما جزییات بیشتری در اختیار نمیگذارد.
اما روایت دیگری در همین رابطه رایج است که دلیل این جشن را باریدن باران در این روز، پس از دورهای بیبارانی و خشکسالی بیان میکند. این روایت جنبههایی از پیوند این جشن با ستاره تیشتر را نشان میدهد که ستاره/ ایزد باران است. براساس این روایت هنگامی که باران آمد، مردمان از روی خوشحالی به روی یکدیگر آب پاشیدند و به همین ترتیب سالهای بعد نیز این رسم ادامه یافت.
رسم زیبای دیگری که با این جشن در پیوند است را به نام «دستبند تیروباد» میشناسیم. دستبندی رنگی بافته میشود و در روز جشن تیرگان به دست بسته میشود و ده روز بعد در روز «باد» به باد سپرده میشود. پیشاپیش جشن تیرگان بر همگی شاد و امید اینکه هر چه زیباتر برگزار شود.
امرداد - بهمن مرادیان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر