واژهنامهها کلات را به معنی آبادی دانستهاند و برخی نیز زیستگاهی بر فراز کوه معنی کردهاند. کلات نادری چنان ویژگیای دارد. در آنجا دژی باشکوه و استوار دیده میشود و درختانی پیرامون آن که زمانی باغی سرسبز بودهاند و اکنون با دگرگونیهایی، همچنان نشان از یکی از باغهای ایرانی را در خود دارند.
کلات نادری را با دژ تاریخی آن به یاد میآوریم. این شهر در استان خراسان است و یکی از مهمترین پایگاههای دولتی در زمان نادرشاه افشار بوده است. کلات در گستره و پهنهای کوهستانی نمایان است و میان دو رشته کوهِ بلند.
در سال 1160 مهی بود که نادرشاه دستور ساخت دژی را در کلات داد که دربارهی رمز و رازهای آن سخن خواهیم گفت. از آن پس آنجا را کلات نادری نامیدند. دژ در میان باغی از چنارهای کهنسال ساخته شده بود. شاید آنجا باغی ایرانی، به شیوهی دیگر باغهای کهن این سرزمین، بوده است. از آنچه رویدادنگاران آن زمان و مسافران اروپایی دربارهی باغ کلات نوشتهاند و بهجا مانده است، به چنان دریافتی میرسیم. اکنون از آن باغ تاریخی تنها ردیفهایی از چنارهای کهنسال دیده میشود و طرحی از باغ که سازهای زیبا در میانهی آن خودنمایی میکند. از چهارسوی سازه، چهار راه کشیده شده است که همانند بخشبندیهای باغهای ایرانی است. در سالهای نزدیکتر به روزگار ما، چندین ردیف درخت در محوطهی سازه کاشته شده است تا فضای باغگونهی آن بیشتر به چشم بیاید. آبرسانی باغ در گذشته با آنچه اکنون هست، تفاوت دارد و از آبانبار بخش خاوری باغ برآورده (تامین) میشده است.
اما سازهی باغ خالی از شگفتی نیست و نمیدانیم کاربری آن چگونه بوده است. این سازه را کاخ خورشید مینامند و سه اشکوبه (:طبقه)ای است. زیرزمین سازه همان بخشی است که پُر از راز و رمز است. برخی میگویند سردابهای برای خاکسپاری پیکر نادرشاه بوده است و به خواست او چنین جایی را ساختهاند، برخی باور دارند جایی برای گنجها و دفینههایی بوده که نادرشاه از هند با خود آورده بود؛ برخی نیز آن را زندانی ترسناک میدانند که به دستور نادرشاه راندگان دربارش را در آنجا نگهمیداشتند.
از زیرزمین سازهی باغ که بگذریم، باید از نقاشیها و گچبریهای زیبایی بگوییم که در اشکوبهای دژ دیده میشود. شاید آن بخش جایی برای زندگی نادر و نزدیکانش بوده است. آرایهها همانند سازههای باغ ایرانی است و در پدیدآوردن آن باریکبینی و هنری یادکردنی بهکار برده شده است.
مهرازی سازه بیمانند با مهرازی هند نیست. گویا نادر در سفر خود به هند، تراشکارانی را با خود آورده بود و آنها در ساختن کلات نادری نقش داشتهاند. با این همه، گمانی در این نیست که طرح و اجرای سازه و باغ آن رنگورو و هویتی ایرانی دارد. پس از نادر، این سازه، بهویژه در دورهی قاجار، جایی برای سکونت بوده است. این نیز گفتنی است که اشکوب سوم دژ بر اثر گذر زمان از میان رفته است.
فضای سبز پیرامون دژ، دیدنی است. گرچه در آنجا باغ به معنایی که از آن در ذهن داریم، نیست، اما درختانِ ردیفبهردیف پیرامون سازه، فضایی باغسان پدید آوردهاند. آبوهوای شهر کلات نادری نیز در شکلگیری آن گسترهی سبز نقش دارد. کلات نادری با بارندگیهای بسیارش، دلخواه است. بهویژه در فصل بهار که بارانها تا خردادماه نیز ادامه مییابد. از اینرو باغ کلات در بیشتر ماههای سال سبز و دیدنی است. در فصل خزان نیز جلوه و تماشایی دیگر دارد و برگریزان آن دلپذیر است.
باغ ایرانی ویژگیهایی دارد که همهی آنها را در گسترهی پیرامون سازهی کلات نادری چندان نمیبینیم. از دیوارکشیها و جویهای روان میان باغ ایرانی، نشانههای کمتری در آنجا هست. آن نشانهها را در گذشتهی تاریخی کلات نادری، در زمانی که سازه و باغ آن ساخته میشد، باید جستوجو کرد. اکنون از آن ویژگیها نشانههای اندکی بهجا مانده است.
* یارینامه: تارنماهای همشهریآنلاین؛ سیری در ایران و ایرنا.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر